در شب اول ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۲هجری شمسی موقع مناجات که تقریبا یک ساعت به صبح مانده بود تولد یافت و در موقع تولد نقاب مانندی رویش را پوشانده بود که قابله اش اظهار داشته که این پسر تازه مولود یا مجتهد می شود یا یک فرد نابغه خواهد شد. در دوران بچگی تا اینکه به مدرسه برود بچه ساده و بی الایش و بی اذیت و آزار سر به زیر و متین و کنجکاو و موشکاف و برای هر مسئله خانوادگی اجتماعی و اقتصادی مخصوصا در برنامه های اسلامی سوالاتی می نمود و مثل انسان بالغ و فهمیده سخن می گفت و سوال پیچ می نمود و اصولا در تمام مسائل زندگی و خانوادگی زرنگ و چابک و شجاع و
مهربان و خونگرم و حساس در مسائل اسلامی بود . سه یا چهار ساله بود به طوری که حتی نحوه لباس پوشیدن خود را نمی دانست , در موقع اذان که صدای اذان را می شنید , این هم شروع به اذان گفتن می کرد و شاید نمی توانست اذان را درست بگوید ولی با صدای بلند اذان می گفت .
تقریبا از اول بلوغ که در سال متوسطه مشغول تحصیل بود علاقه به جلسات مذهبی مخصوصا به قران و نهج البلاغه داشت به ورزش ژیمناستیک نیز علاقه داشت خطاط بود.
تاریخ شهادت ایشان مورخه ۱۸/۱۲/۱۳۶۲ در عملیات خیبر جزیره مجنون بوده است.
وصیت نامه
بسمه تعالى
ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه))توبه ۱۱۱
ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون))آل عمران ۱۶۹
من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلى دیته و من على دیته فانا دیته))
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند/فرزند و عیال و خانمان را چه کند/ دیوانه کنى هر دو جهانش بخشى/دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
خدایا! به من نعمت انعم الله علیهم را عطا فرما. خدایا! مرا از کسانى قرار ده که گفته اى به آنها نعمت صراط المستقیم را عطا خواهى کرد و یک گروه از گروههاى شهداء هستند. پس خدایا! مرا شهید راه خودت گردان چرا که مرگى است سعادت آفرین نزد تو، مرگ در راه خدا، چه افتخارى است بالاتر از این افتخار. خدایا! مرا شهید راه خودت گردان و دوباره زنده ام بنما تا دوباره جان در رهت دهم نه یکبار بلکه چندین بار شیرینى شهادت در راه تو را بچشم. خدایا! على زمان، خمینى بت شکن را نصرت فرما و به او طول عمر عطا فرما تا اینکه امت مسلمان زیر سایه این ابرمرد تاریخ به راه راست هدایت گردند و کمر استعمارگران شرقى و غربى از وجود این بزرگ مرد بشکند و اسلام واقعى در کشورهاى اسلامى پرتو افکند. خدایا! منافقین بوقلمون صفت را که تیشه به ریشه اسلام مى زنند و با عوض کردن رنگ مى خواهند که این افتخار اسلامى را به انحراف بکشند، افشاء و نابود گردان. آنانکه در آینده امکان مى رود طلحه و زبیرهاى زمان باشند، خدایى ناکرده دوباره تاریخ تکرار گردد و خون این همه شهید مجروح و معلول به هدر برود. خدایا! به امت مسلمان این توفیق را ده که بتوانند در هر زمان و عصرى از دستوارت الهى و امام اطاعت کنند و امام را در هیچ لحظه اى تنها نگذارند. خدایا! به همه ما عموما و به مسئولین جمهورى اسلامى خصوصا تقوى و انصاف و … عنایت کن تا اینکه حق را فداى مقام و منزلت و شهرت و … نکنند. خدایا! ما را مخلص راه خودت قرار ده و یا لااقل ما را کمک کن تا اینکه مخلص در اوامرت باشیم و ما را از کسانى قرار بده که در راه تو جهاد و هجرت کردند، ولى هیچکدام از اینها به نامه اعمالشان نوشته نشده. خدایا! گناهان را به بزرگى خودت ببخش که گناهان بزرگ را جز به بزرگ نمى بخشد. خدایا! ریشه مستبدان و استعمارگران شرق و غرب و اشخاصى که به نحوى از انحاء خون ملت مسلمان و ملتهاى مستضعف را به شیشه مى گیرند، از جان برکن. با سلام بر پدر و مادرم که سالها زحمت کشیده اند و به من آموختند و بزرگم کردند و … و با تشکر از این زحمات که با هیچ ثروت مادى و معنوى نمى توان این زحمت را خرید و عوضش را به آنها عطا کرد. پدر و مادر عزیزم! مى دانم که شما براى من خیلى زحمت کشیدید، ولى خود به این امر واقف هستید که امروز اسلام باید با خون ما آبیارى گردد چرا که اگر امروز این نهال نوخاسته اسلام آبیارى نگردد، فردا این نهال خشک مى گردد و دیگر از دین اسلام خبرى نخواهد ماند. پس اگر من شهید شدم، بدانید که شهید راه خدایم و شما باید افتخار نمایید. از شما مى خواهم که مرا ببخشید و در مرگم هیچ تزلزلى به خود راه ندهید و قرص و محکم در برابر مرگم ایستادگى کنید که اجرتان پیش خدا محفوظ خواهد ماند. به برادران بزرگم سعید و مسعود نیز توصیه مى کنم و متذکر مى گردم که: همینطور که امروز در راه اسلام قدم برمى دارند، فردا نیز بهتر از امروز این راه ادامه دهند و خواهران والایم فهیمه، رباب، فریده و با سلام بر تمامى خویشان و دوستان و آشنایان و حلالیت از تمام دوستان و آشنایان و خویشان که اگر آنان حقى بر گردن من دارند، به من ببخشایند. و از تمام دوستان من که به طور مستقیم و غیر مستقیم با آنها ارتباط داشتم، از آنها طلب حلالیت مى نمایم. اما کتابهاى مرا هر طورى که خواستید، مى توانید عمل نمایید. ولى لباسهایم را به افراد مستضعف بدهید و از برادران و خواهرانم مى خواهم که در شهادت من پشتوانه اى باشند، براى پدر و مادرم و به آنها دلگرمى دهند و اما در مورد مجلس ترحیم توصیه مى کنم که: احدى از ضد انقلاب و سرمایه دارها حق شرکت در این مجلس را ندارد و مى خواهم که مجلس خیلى ساده برقرار گردد و اگر پولى نیز داشتم آن را نیز مى توانید بردارید و روزه و نماز برایم بگیرید، چون من دوماه و ۱۵ روز ماه رمضان روزه قضا دارم و حدود دو سال نیز نماز قضا بر گردن دارم. اگر توانستید این را هم با پول مختصرى که دارم، اجیر بگیرید تا این عبادت را به جا آورند. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
ساعت ۵/۱۱ ظهر جمعه جنوب ۲/۱۲/۶۲ امضاء فرید ناصرى بعد از شهادت گشوده شود
ثبت دیدگاه