محمد صمیمی فرد شهید دیگر از جهاد سازندگی زنجان است که در سال ۱۳۳۸ در خانواده ای متوسط و با ایمان در زنجان دیده بجهان گشود. وی تحصیلات ابتدائی و متوسطه اش را در همان شهر به پایان رسانید و در تمام مراحل دوران تحصیلاتش یکی از شاگردان با استعداد و با هوش مدرسه بود و از دوران کودکیش علاقه وافری به آموختن مسائل و اصول اسلامی و قرآن داشت. او پس از اتمام دوره متوسطه، وارد انستیتو تکنولوژی زنجان شد و در آنجا به تحصیل خود در رشته برق ادامه داد.
در طی مبارزات مردم مسلمان ایران نیز سهم مهمّی داشت و پس از انقلاب اسلامی تمام جنب و جوش و فعالیت خود را در راه تثبیت ارکان انقلاب سلامی بکار گرفت و در واحد برق جهاد سازندگی از تخصص خود در جهت فعال کردن این واحد در منطقه استفاده کرد و وفاداری خود به اسلام را در عمل صالح خویش نشان داد و در رفع نواقص و نارسائیها و ویرانیها بسیار میکوشید و با وجود اینکه متخصص فنی بود و می توانست با حقوقی هنگفت در شرکتهای خصوصی مشغول به کار شود، اما کار کردن در جهاد سازندگی را به آن حقوقها ترجیح داد و در مقابل قراردادهایی که می خواستند با او منعقد کرده و مبالغی هنگفت به او بدهند او راهی مهاباد و کمک به مردم شد. شهید صمیمی فرد شبها بنماز می ایستاد و ساعتها با خدای خویش خلوت میکرد و صدای تلاوت قرآن اوهر روز صبح در فضای خانه می پیچید. او هر چه بیشتر در راه تکامل گام بر میداشت شیفته تر میشد گویی تشنه لبی بود که بدنبال آب میگشت. شهید صمیمی فرد وقتیکه فهمید جهاد سازندگی احتیاج به افراد برای کار مخابراتی درمهاباد دارد، بدون وقفه داوطلب اغنجام کار شد و به همراه دیگران جهادگران مخابرات به آن منطقه اعزام شد. و سراانجام در مهاباد در یک یورش ناجوانمردانه توسط حزب مخله دمکرات و کومله همراه با دیگر یارانش به فجیعترین وضعی برگبار بسته میشود. مهاجمین پس از مجروح کردن آنان آنقدر با قنداق تفنگ بر سر و روی آنان میکوبند تا آنها شهید شدند و سپس تن مجروحشان را رقص کنان به آتش کشیدند.
وصیتنامه
بِسْمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیم
وَ لا تَحْسبَنَّ الذینَ قُتِلُواْ فی سَبِیل الله اَمْواتا بَلْ اَحیاءِ عِنُدَ رَبِهِمْ یُرْزَقُوْنْ «قرآن مجید»
با عرض درود و سلام بر حضرت مهدی(ع) و نایب بر حقش امام خمینی و همهی شهیدان راه الله و همهی رزمندگان اسلام و خانوادههای شهدا اینجانب ناصر صمیمیفرد وصیتنامهی خودم را بدین شرح مینمایم.
رسول اکرم(ص) آمد رسالت عظیم خود را با تحمل هزاران هزار زحمت و مشقّت بطوریکه خود پیامبر(ص) میفرمایند: هیچ پیغمبری را همانند من اذّیت و آزار نرسانند – بپایان رساند و از ملّت وحشی عرب امّتی ساخت از برای جهانیان «نمونه و اسوه». زمان گذشت دیگر بار هوای و هوسها و دغدغههای درونی که پیامبر(ص) مبارزه با آن را «جهاد اکبر» است و حکومتهای وقت غالب گشت. دگر بار می خواست که قوانین جاهلّیت بر مردم حاکم شود و میرفت که نور الهی به وادی فراموشی سپرده شود، که اینبار حسین(ع) این فرزند پیامبر با یارانی خیلی اندک امّا مصمم چون کوهی استوار بل محکمتر در مقابل فرعون زمانش ایستاد و این آئین الهی را با خون خویش آبیاری و جاودانه کرد حکومتهای جور و ستم یکی پس از دیگری آمدند و رفتند، هر کدام با تلاشهای مذبوحانه خواستند تا این نور الهی را خاموش سازند امّا غافل از اینکه وَ الله؟ نُورِهِ و لَذکوهَ الکافِروُنَ چرا که نهضت با خون آن هم خون حسین(ع) سیّد و مولای شهیدان – آبیاری شده بود ۱۴۰۰ سال گذشت جهان استکبار حس کرده بود اگر بخواهد سلطهی خود را گسترش دهد و بدون نگرانی ملتهای مستضعف را بچاپد بزرگترین و مؤثرترین مانع اسلام خواهد بود لذا تمام توان خویش را جمع و نیروهای شیطانی خویش را جمع ؟ از بین بردن این مکتب بکار گرفته بود. او نیز همچون اسلاف و اجداد خویش میخواست این فروغ جاودانه را خاموش سازد، مصمم بود با برنامههای بسیار پیچیده و دراز مدّت نهضت توحید و مکتب پُر بار اسلام را به نابودی کشاند. امّا – امّا باز اَبَر مردی دیگر از همان طایفه رسول اکرم(ص) و از فرزندان حسین(ع) بپا خاست و با تصمیمی استوار در مقابل فرعونیان و طاغوتیان زمان ایستاد و بزرگترین جیرهخوار استکبار جهانی را بر زمین کوبید و تاج تشکیلاتش را به زبالهدانی تاریخ سپرد، انقلاب پُر بار اسلامی بثمر رسید، ابر جنایتکاران شرق و غرب بهت زده شدند خود را باختند سرگردان و حیران که در مقابل این حرکت عظیم الهی چگونه موضع بگیرند – چیزی که مسلّم بود قلدران نمیتوانستند ساکت بنشیند، چرا که بزرگترین منافع را از دست داده بودند لذا توطئهها یکی پس از دیگری شروع شد ولی خداوند همه و همه را با هوشیاری رهبر بُت شکنان امام خمینی و وحدت و یکپارچگی امت قهرمانمان شکست خورد آمریکا و ایادیش از همه جهت ناامید شده بودند و دستشان از همه جا بریده تا اینکه آخرین توطئه خود یعنی جنگ تحمیلی را بر امت قهرمان ما آن هم با خیال واهی نابودی انقلاب اسلامی تحمیل کردند، جنگی به وسعت ۱۰۰۰ کیلومتر در مرزهای کشورمان ولی امت اسلامی را چه باک که خدا دارد قرآن و امام زمان(عج) و در نهایت رهبری قاطع و سازشناپذیر دارد. ندای امروز رهبر عزیزمان همان ندای پیامبر اکرم(ص) است اطاعت از او اطاعت از اسلام است. مسئولیت امروز ما خیلی سنگینتر از صدر اوّل اسلام است ؟ فکرش را بکنیم که امروز دنیا در مقابل ما ایستاده و هیچگونه از قلدران جهان تاب دیدن این حرکت الهی را ندارند. هم اکنون امّت ما شاهد این برنامه است در موقعیتی که ما قرار داریم (محاصره اقتصادی انقلاب نو پا – مشکلات فراوان داخلی) چه ضربههای بزرگ و سنگینی بر دشمن که دنیا پشت سرش ایستاده بود، زدیم می خواهم بگویم برادران و خواهران حزب الله مبادا اهل کوفه باشیم و اماممان را تنها بگذاریم میخواهم با این قلم ناچیزم بگویم: مسئولین امر مسئولیتتان خیلی سنگین است خدای ناکرده اگر در امورتان اشتباهی مردم ببینند به حساب اسلام خواهند گذاشت برادران عزیز ؟ فراموش ننمائید که شما پاسدار اسلامید و دشمنتان خیلی زیادند از کاه کوه میسازند لذا در اعمالتان – برخوردهایتان دقت بیشتری بعمل آورید. برادران عزیز دانشآموز و ای نونهالان جمهوری اسلامی شماها گردانندگان آینده مملکت هستید و کشور ما اکنون به متخصص احتیاج دارد به کتابهای درسی همچون سابق نگاه کنید و هدف مدرک نباشد بلکه بخوانید تا یاد بگیرید و سعی کنید که تخصصهایتان همراه با مکتب باشد. چه کنم که سخن زیاد است و دلم میخواست خیلی بیشتر از اینها با شما عزیزان سخن بگویم ولی نه امکانش است و نه وقتش. بار الها! تو شاهد باش آنچه را که در این فرصت کوتاه میتوانستم بنویسم، نوشتم، در طول زندگی ؟ پیشبرد دین و مکتب نتوانستم کاری کنم، شاید که با ریختن خون ناچیز خود همراه با دیگر برادران بتوانیم جزئی مؤثر باشیم. خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی(ع) خمینی را نگهدار از عمر ما بکاهُ بر عمر رهبر افزایی رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما یاران با وفای امام ما نگهدار
صمیمیفرد
ثبت دیدگاه