یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود
نیمـه ی دوم اسـفند ۱۳۶۳ بـود کـه عملیـات بـدر شـروع شـده بـود. مـن، همـراه بـا بـرادر منصـور عزتـی، علیرضـا مولایی عبدالله بسطامیان به طرف تهران حرکت کردیم. از ترمینال خزانه ی تهران، یک ماشین سواری گرفتیم و تـا خرم آبـاد لرسـتان رفتیـم. ازآنجـا بـا یـک ماشـین دیگـر خودمـان را بـه اندیمشـک و اهـواز رسـاندیم. از […]
خاطره ای کوتاه از شهید رمضان عدل برگرفته از کتاب چشم هایش می خندید به قلم مریم بیات تبار با چند نفر از بچّهها داشتیم میرفتیم سمت حسینیه که پاسبان مختار را دیدیم. ایستاده بود کنار خیابان و با یک روحانی صحبت میکرد. پیراهن سیاه تنش بود و اسلحه هم نداشت. روحانی در جوابش چیزی […]
نامه ای از شهید رمضان عدل بسم الله الرحمن الرحیم یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ اارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی سلام علیکم. برادران امیدوارم که حال همگی شما عزیزان خوب، و سلامت باشید و ان شاالله که انسانی برای خدا باشید و مضمون آیه بالاتر گردید. بردران شما مثل طلائی هستید […]
مدتی بود خواب های آشفته و نگران کننده امانم را بریده بود. دست خودم نبود، نمی توانستم آرام باشم.خبر شهادت علی را از زبان برادرام خلیل شنیدم.دلیل گریه کردن هایش را که می پرسیدم چیزی نمی گفت. تا اینکه بالاخره گفت علیرضا هم رفت پیش دوستان شهیدش.خوابهایم به واقعیت تبدیل شده بود.چطور می توانستم گریه […]
اکبر کیانفر امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان اظهار کرد: دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری زنجان با نگرش و رویکردی فرهنگی و مذهبی نسبت به جمعآوری خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس میکند. وی با اشاره به اینکه امنیت امروزی کشور مدیون رشادتهای رزمندگان است، اضافه کرد: در همین راستا خاطرات […]
صدای شلیک تیر را که شنیدم سرجایم خشکم زد.سینی چای را محکم چسبیدم.پیرمرد روضه خوان که توی اتاق دیگری نشسته بود سکوت کرد.من با ترس به مامان نگاه کردم و مامان نوک پا نوک پا از بین زن های توی خانه گذشت تا از پنجره سرک بکشد.هنوز چیزی دستگیرش نشده بود که سه تا از […]
نامه سردار شهید حبیب گوزلیان به خانواده سلامم حضور امام رئوف و مهربانم حضور پاک آن آیت کبریائی که با اولین لحظه ای که ندای توحیدش به گوشم رسید شعله بر قلب و جانم انداخت که تا آخرین لحظه عمرم به این شعله می سوختم ؛حضور آقایی که اگر یک لحظه مرا به این دنیا […]
-نامه سردار شهید علیرضا مولایی به خواهرش زهرا خانوم نصرمن الله و فتح قریب یاری از خداوند و پیروزی از آن مسلمین است حضور برادر گرامی علی نعمتی و خواهر, خانم زهرا مولایی سلام,سلام برادری کوچک را از آبادان شهر خون و قیام, شهر ایثار و حماسه در زیر رگبارهای شدید صدامیان بپذیرید.امیدوارم که […]
حمید احدی به شدت اهل مراقبه بود.همیشه مواظب بود خطایی نکند.چند هفته قبل از عملیات والفجر چهار در موقعیت که بودیم با شهید صدرمحمدی روزهای جمعه صبح بیدار بودند و یک پتو سرشان می انداختند و دعای ندبه می خواندند. در اسارت یکی از بچه ها خواب دیده بود که از طرف امام حسین آمدند […]
برادران شهیدم! قسم به خون مطهرتان, قسم به نفس های عاشقانه تان در میدان کارزار و در جنگ تن به تن, قسم به پیام آکنده از خروش تان, قسم به نام زهرای اطهر رمز عملیات تان وقسم به محمد(ص) و علی(ع) ما می رویم. ما چون شیر بر خصم زبون یورش می بریم تازیارتگاه عاشقان […]
شرح عملیات بدر و نقش نیروهای زنجان پس از عملیات خیبر در اسفند ماه سال ۱۳۶۲ که به آزاد سازی جزیرۀ مجنون انجامید منطقۀ هور برای عراق به صورت یکی از نقاط حساس جبهه های جنگ در آمد و دشمن در این منطقه به ایجاد دیوارۀ دفاعی و تعداد زیادی پاسگاه پرداخت و سنگرهای کمین […]
عملیات بدر یک سال بعد از عملیات خیبر در همان منطقه با اهداف دستیابی و تسلط بر جاده العماره – بصره و شرق رودخانه دجله به اجرا درآمد. نیروهای عمل کننده شامل ٨٠ گردان سپاه و ٣۵ گردان ارتش که تحت فرماندهی ٣ قرارگاه عملیاتی(کربلا،نجف و هور) در ساعت ٢٣ نوزدهم اسفند ۶۳ با رمز […]
اسماعیل ملهونی متولد سال ۱۳۴۲ بود و بارها در جبهه های جنگ حضور یافت و چند بار مجروح شد. وی از مداحان دوران دفاع مقدس بود که با صدای گرم خود شور ایثار و شهادت طلبی را در رزمندگان اسلام زنده نگه می داشت. اسماعیل ملهونی در جرگه جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی نیز قرار داشت. […]
الله آدیلان باشلورام سوزومی یاری تاپوب ایتیرمیشم اوزومی دایان قلم قوی بیر سیلیم گوزومی یوخدی دوزوم آغلا گوزوم،آز آغلا آغلاساندا غیرت سوزون یاز آغلا عومور گئچور انسان ئوزون ایتیریر گور معرفت سنی هارا یتیریر شرطی بودور باج ویرمیاخ شیطانا مومن اولاخ گویدن گلن قرآنا جانلار چیخار جانان سسی کسیلمز دل لال اولار وجدان سسی کسیلمز […]
با چند نفری از بچّه های گردان بی دعوت و سرزده رفتیم کانکس فرماندهی. (شهید)حمید احدی تنها بود و داشت روی نقشۀ زیر دستش، با مداد علامت می گذاشت. با دیدن ما از جایش بلند شد و نقشه ها را جمع کرد. تعارف کرد بنشینیم روی پتویی که کنار یخدان انداخته بود. آنوقت ها فقط […]
زندگینامه سردار شهید حمید احدی ای کسانیکه ایمان آورده اید .تقوا پیشه کنید ، ودر جستوجوی وسیله ، برای نزدیک شدن به خدا باشید .ور در راه خدا جهاد کنید .هر آینه رستگار شوید .” قرآن کریم سوره مائده آیه ۳۵″ در نهج الفصاحه شماره ۲۳۷۳ از قول حضرتت پیفمبر نقل شده است که فرموده […]