برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود عطر برادر مادرم دعا کنید پیروز باشیم
تا کربلا راهی نیست کم کم عده ای در راه کربلا شهدا میهمان ساکن کربلا و میزبان مسافران کربلا
به لطف الهی، ما افتخار ۳ ماه بودن در کنار دستمال سرخ ها به فرماندهی شهید اصغر وصالی را در زمستان سال ۱۳۵۸ و بهار ۵۹در شهر مهاباد داشته ایم. در این ماموریت شهید حسن باقری عزیز هم در کنار ما بوده اند.اگر دقت کنید، آرم شیر و خورشید رژیم تازه سرنگون شده ی پهلوی […]
محمد ناصر شهید شده بود. رفتیم برای وداع آخر. سربند یازهرا پیدا نکردم به پیشانی اش ببندم.سربند الله اکبرهمراهم داشتم که دادم به پیشانی محمدناصرببندند.دستهایی که پیشانی ناصررو مزین به ذکر الله اکبر کردند دستان شهید علیرضا مولایی و منصورسودی بود.هردو بالای سر ناصر نشسته بودند وازظاهرشون معلوم بود که دردل می کنندو شکوه که […]
فروردین ۶۲ سه نفر از اهل پیر مرزبان قیدارند که با پدر بنده در روستای شیوه در گیری سختی را بهمراه شهید حسن باقری و علیرضا بیات ،سجاد پیمایی،داود فرخ نیا وسردار اوصانلو با ضد انقلاب برای گرفتن روستا وارتفاعات اطراف از دست ضد انقلاب پیدا میکنند ،وپدر بندن هم در آن درگیری چشم راست […]
۲۲بهمن۶۳ آغاز جام فجر تکواندوی استان با حضور در مزار استاد، از راست: حقیر حسین محمدی، استادان امروز مهدی خطیبی، رحمت اللّه رضایی، امیر مفیدی رییس هیئت، علیرضا بیگدلی، قاضیلو،دکتر جوادعابدی، ،… ، … ، دکتر مجتبیٰ حبیبی وبرادر کوچکش. عقب: از راست استاد امیرشهبازی، دوستی، صیدی. بعداز این جام به عملیّات بدر اعزام شدیم.
روز جمعه ۱۹/۱۲/۶۲ در سنگر نشسته ایم و هنوز در خط هستیم. دیشب به به کانال رفته بودیم تا زخمی ها و شهدا را بیاوریم. محمد رضایی از ناحیه ی سر به شدت زخمی شده بود و حال خوشی نداشت. با بچه های توی کانال نشسته بودیم. صدای نفس های تنگ محمود را که خون […]
عکس زیر مدتی پیش از آغاز عملیات خیبر، در زمستان سال ۱۳۶۲ و در قرارگاه لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه برداشته شده است.جالب این که همه افراد مقابل دوربین به غیر از نفر پشتی به شهادت رسیده اند. گرچه نیروهای لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه از اهالی قم هستند، […]
چادر خیمه ای مش ابوالفضل در گوشه ای از نخلستان قجریه در کنار چادرهای گردان بود. من، ابوالفضل خدامرادی، یوسف خوئینی و رضا چمنی باهم بودیم. اون شب یعقوبعلی آمده بود چادر ما. اواخر پاییز ۶۵ هوای منطقه مرطوب بود. از تاریک روشن هوا به آب می زدیم و تمرین می کردیم. تا پاسی ازشب […]