حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور , ۱۴۰۴ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6431 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×

آرشیو » بایگانی‌ها متن ادبی - صفحه ۵ از ۶ - خط شکن ها

سلام بر امید زندگی و مایه حیات
۱۴۰۳-۱۱-۲۵

سلام بر امید زندگی و مایه حیات

سلام بر جان‌ها، طراوت هستی، شادابی بخش روزگاران سلام بر امام عالَم و آدم، مولای انس و جان، یکتا نگار جهان سلام بر امید زندگی و مایه حیات…! سلام بر مهدی، آنکه نام دلنشینش جان را معطر می‌کند و یاد دل‌انگیزش روح را طراوت می‌بخشد… سلام بر تو ای بقیه اولیای خدا در زمین، ای […]

به کجا چنین شتابان
۱۳۹۵-۱۲-۰۸

به کجا چنین شتابان

کوچه ی شهید… خیابان شهید… همین کافیست . شاید زیادی هم هست . دیوار کوچه ها هم که بلند تر می شود ، باید نام تو را برداشت  و جایش گلستان و بوستان و نوبهار و عرفان گذاشت . به شماره هایی از اول تا چندم همه ی معرفت های دنیا اصلأ پلاک و نام […]

اندک اندک بوی مستان می رسد
۱۳۹۵-۱۲-۰۸

اندک اندک بوی مستان می رسد

انسان هاى مقاومت را، از عاشقى نترسانید! ما چه مى کردیم؟! ما چه مى کردیم، اگر اینها نبودند؟!… دلباخته هاى حقیقى، سرباخته هایند. انسان هاى مقاومت را، از عاشقى نترسانید! بر شانه هاى شهر، مگر مرگ مى آورند؟ بچه هاى کربلا دارند مى آیند: بچه هاى اشک و آتش، بچه هاى غیرت و غربت و […]

زهرا(س)حرف تازه خدا بود
۱۳۹۵-۱۲-۰۷

زهرا(س)حرف تازه خدا بود

بارها شنیده ایم که پیام آور عزیز از سویی می گفت: ” که نماز نور چشم من است و از سویی که فاطمه نور چشم من است” که یعنی برای او نماز با فاطمه اش فرقی ندارد «نماز زهراست و زهرا نماز» نماز چیست؟قبله یافتن به محراب و مرکزیت قیام،روی آوردن ،همه را رها کردن،وتنها […]

از نیایش های پر تامل دکتر چمران۱
۱۳۹۵-۰۳-۲۷

از نیایش های پر تامل دکتر چمران۱

  “بسم الله الرحمن الرحیم” من اعتقاد دارم که خدای بزگ، انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‏ دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‏بینیم که مردان خدا بیش از هرکس در زندگی […]

جماران! چه ساده بود آن روزها
۱۳۹۵-۰۳-۱۲

جماران! چه ساده بود آن روزها

امام (ره) به ما آموخت که که”انتظاردر مبارزه است”واین بزرگترین پیام او بود،وپس از او،اگر باز هم امیدی ما را زنده می دارد همین است که برای ظهورآخرین حجت حق مبارزه کنیم.امام(ره)ما را آموخت که”عرفان را با مبارزه جمع کنیم”وخود بهترین شاهد بود بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است،و از این پس دیگر […]

روح خدا به خدا پیوست
۱۳۹۵-۰۳-۱۲

روح خدا به خدا پیوست

«هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن توفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه غم و اندوه فرود آورد. ایران یک‌دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست.در آن روز خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن هزار چشمه نور […]

میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج) مبارک
۱۳۹۵-۰۳-۰۱

میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج) مبارک

بلای جانسوز عصر ما غیبت نیست، غفلت است حال و روز شیعه در این عصر، از دو وجه بیرون نیست. یا معصوم خاتم را، امام را و ولی الله اعظم را محبوب و مقصود و مقتدای خویش می داند یا سر بر آستان محبوب و مقتدایی دیگر می ساید. شیعه اگر گمان کند که حبیب […]

جانبازی همان عشقبازی است(تقدیم به جانبازان سرافراز)
۱۳۹۵-۰۲-۲۱

جانبازی همان عشقبازی است(تقدیم به جانبازان سرافراز)

قدری قدم بزنیم: با کمی عشق ،می شود،به همه جا رسید! با کمی شور،از خیلی چیزها ،می شود سردر آورد!  با قدری نگاه و نور،می شود،به اندازه تمام کاینات،فهمید.  تفرج عاشقی،هوای دیگری دارد  دلباختگی ،چیزی دیگری است…  جانبازی همان عشقبازی است! و”همه بازی است،الا عشقبازی”…  در شیوه جانبازی،با دست و پای “قطع”شده،”وصل”می شوند!  فرهنگ جانبازی،فرهنگ […]

میلاد حسین(ع) پاسدار حرمت انسان!
۱۳۹۵-۰۲-۲۰

میلاد حسین(ع) پاسدار حرمت انسان!

پیامبر اسلام ( ص) : ” حسین چراغ فروزان هدایت و کشتی نجات امت است” ای حسین ! … ای سلاله پاکان ای حسین ! … ای عصاره قرآن دیده دوستان و هم میهنان روشن ، که در طلوع ماه شعبان ، خورشید جمالت را به نظاره می ایستند. ای حسین عزیز! … دومین غنچه […]

اگر اسارت نبود…!!
۱۳۹۵-۰۲-۰۲

اگر اسارت نبود…!!

  تقدیم به تمامی مادران خواهران و همسران صبور شهدا هرچند که دوش و دل و دست زینب، خسته و زخمی‌ست اما، مگر می‌شود که جان خویشتن را، جا گذاشت؟!یک تن باید باشد…یک تن باید باشد، که پیکر پرخون کربلا را – اُفتان و خیزان – بر دوش کشد، و با خویش به پشت «جبهه» […]

روز پدران آسمانی مبارک
۱۳۹۵-۰۱-۳۱

روز پدران آسمانی مبارک

بابا جان باز سلام ای پدر جان منم زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من به خدا این صدمین نامه بود از چه رو هیچ جوابم ندهی ؟یاد داری که دم رفتن تو دامنت بگرفتم ؟ من به تو می گفتم پدر اینبار نرو پدر اینبار نرو. من همان روز […]

مرو مادر!
۱۳۹۴-۱۲-۲۱

مرو مادر!

مادر نمیر،مردن برای تو زود است ویتیمی برای ما زودتر.ما هنوز کوچکیم.ازآب وگل در نیامده ایم.هنوز سرهایمان طاقت گرد یتیمی ندارد. نهال تا وقتی که نهال است احتیاج به گلخانه وباغبان دارد ،تاب سوز وسرما وباد وطوفان را نمی آورد وما از نهال کوچکتریم واز غنچه ظریف تر.اما نه،نمان برای محافظت از ما نمان برای […]

سلام بر حضرت مادر
۱۳۹۴-۱۱-۱۹

سلام بر حضرت مادر

مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه‌ی دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرات می‌کنند، خیمه‌های ذراری پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روی برادرم کشیده می‌شود، ساخته‌ی کارگاه سقیفه […]

تقدیم به آنانی که دل هایشان در اروند جاماند
۱۳۹۴-۱۱-۱۸

تقدیم به آنانی که دل هایشان در اروند جاماند

اروند یادت هست که چه سرکش وطغیانگر بودی ؟!یادت هست چگونه تازیانه های غرورت را برسینه خاکی ساحلت میکوبیدی ومیخواستی صلابت وشکست ناپذیری ات را بر رخ زمین وزمان بکشی؟ یادت هست که چه خونی بر دل دوست ودشمن انداخته بودی؟فکرش راهم نمیکردی که روزی صلابتت را بشکنند. می شنوی…!!! صدای نجواهای جوانان عاشق را […]

اشک های پر از بغض
۱۳۹۴-۰۸-۲۹

اشک های پر از بغض

            لباس خاکی برتن کرده و مهیای اعزام است اما تنها اشک هایش را هدیه قدم های مسافرش که قرار بود همسفرش باشد ، می کند و آیا گریه ای شریف تر از این برای یک مرد می توان سراغ گرفت؟ و چه شرافت دارد اشکهای پر از بغض جا […]

غزل خداحافظی
۱۳۹۴-۰۸-۲۸

غزل خداحافظی

            سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم ‏های کوچک تو خلاصه شده است . سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه‏السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخم‏هایش را به جستجو سلام بر کوچکی گام‏هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده‏ ات […]

چشم به راهتان بودیم
۱۳۹۴-۰۸-۱۷

چشم به راهتان بودیم

            مرداد ۱۳۶۹، برگی دیگر از تقویم انقلاب ورق خورد و یوم اللّه دیگری متولّد شد. ثانیه های انتظار به کندی می گذشت. شهر به استقبال پرنده های مهاجر آمده بود که در سال های سخت هجران از وطن، بال و پر خود را در زیر شکنجه های کفر شکسته […]