دبیرستان امیرکبیر در زنجان بزرگان زیادی را در خود پرورش داده است. محمد مسعود پارسا یکی از آنهاست که در بیست ودوم آذر ۱۳۴۷ متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در مدرسه ابتدایی «پروین اعتصامی» و راهنمایی «توفیق»، با موفقیت پشت سر گذاشته بود. با همان سن و سال اندک، وقتی در مورد «سوره فلق» مطلبی را ارئه می کند، تحسین همه را به دنبال دارد.همیشه معتقد بود که «باید به سلاح
علم مجهز شد تا به دشمنان فهماند شهادت با آگاهی میسر است و شهید همواره آگاه است.»از این رو، با تلاش فراوان درس می خواند تا در بهترین رشته دانشگاهی یعنی پزشکی قبول شود. ایم جنگ بود و مسعود نیز حال و هوای جبهه رفتن داشت. به اتفاق دوستش ودود روغنی به جبهه رفت. سه ماه آنجا ماند و سپس به زنجان برگشت تا در آزمون سراسری شرکت کند. دوباره به مدت سه ماه به جبهه رفت که به او خبر دادند در دانشگاه پذیرفته شده است. پزشکی؛ دانشگاه تهران. برای رفتن به جبهه از دانشگاه مرخصی گرفت و با بینش و آگاهی پای به جبهه نهاد و در عملیات نصر هفت، منطقه عملیاتی سردشت در تاریخ بیستو سوم مرداد ۱۳۶۶، شهید شد. چون دسترسی به منطقه جنگی میسر نبود، جسد پاک او حدود چهارده ماه در آنجا ماند. یک سال بعدخانواده اش موفق شدند پیکر او را تحویل بگیرند. سالم وتازه. گویی تازه از دنیا رفته بود. پایان نامه شهادت او «خون» بود و «پیروزی».
گزیده ای از وصیتنامه شهید محمدمسعود پارسا
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنو وعملوالصالحات وتواضعوا بالحق وتواضوا وتواضوا بالصبر.
با نام ایزد منان سخن آغاز می کنم که بر من منت گذاشت ومرا از ظلمات جهل بسوی نور و آگاهی هدایت فرمود بنام خداوندی سخن آغاز می کنم که محمد (ص) را رسولش قرار داد تا مردمان را از جهل بسوی آگاهی هدایت کند وبنام خداوندی لب به سخن می گشایم که خمینی این مرد خدا وپیر مرشد که از نور دیده بیشتر دوستش می دارم آفرید تا بوسیله او مرا که در گمراهی غوطه ور بودم بسوی حق هدایت کرد وبوسیله من با انتخابی آگاهانه ونه از روی احساسات جوانی پای در این راه خونین نهادم که می دانم پایان نامه اش را با خون خود امضاء خواهم کرد ودر این راه هرگز به خود اجازه ندادم که پایم بلغزد وتردیدی به دل راه بده. چه راه ، راه فرد بخصوصی نیست بلکه این را باخون شهیدانی همچون حسین (ع) از صدر اسلام تا خون بهشتی ها ورجائی ها مشخص شده است وچه هزاران شهید گمنام ونامی دیگری که با خون خویش این راه را پیموده اند وچه آگاهانه مظلومانه بدین راه پای نهاده وخون خویش را طبق اخلاص نهاده وبه حضور خدای خویش تقدیم کرده اند وبدین سان می بینم که چهره اسلام باید با خون پاک شهیدان سرخ گردد وسرخ بماند تا فرو مایگان پست کردار نتوانند به کیان مقدس آن تجاوز نموده وآنرا لکه مال کنند ودر این برهه از تاریخ خونبار اسلام محمدی وظیفه جوانان برومند کشور اسلامی این است که با عزم جزم واراده های استوار از این آیین اقدس پاسداری نموده ودست تجاوز گران ونابکاران را از مملکت اسلامیمان کوتاه نمائیم وبحمدا… این ملت غیور با ایثار جان وفرزندهای خویش با چنگ ودندان از آرمانهاو ارزشهای انقلاب اسلامیشان دفاع نموده وبه احدی تاکنون جرات جسارت رانیز نداده اند وانشاءا… ماباید این راه را تا ظهور حضرت ولی عصر ادامه بدهیم تا سر رشته کارها ومشکلات مسلمین را به ایشان واگذار نمائیم و تو ای خواهر وبرادر بدان وآگاه باش که به قول آن معلم بزرگوار ( آنان که رفتند کار حسینی کردند وآنان که ماندند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدند ) ودیگر اینکه امام را تنها نگذارید ودر هر مرحله از تاریخ پر نشیب وفراز این قیام یاور وگوش بفرمان امام عزیز باشید وقدر این نعمت بزرگ الهی را بدانید وچند کلمه حرف حساب نیز با افراد ضد انقلاب ومنافق دارم به اینان بگویید شما منافقان که دم از اسلام وایران و قرآن می زنید تا بحال کدام قدم مثبت را برای این مردم ستم کشیده برداشته ایدوآیا شما به جز شعار برای این ملت کاری انجام داده اید وجز این است که آبروی ایران وایرانی را چه در داخل کشور وچه در خارج کشور با گدایی از دشمنان قسم خورده تان را برده اید و آیا جز این است که هر روز سردارانتان با ساخت وپاخت های مصلحتی در صدد ضربه زدن به انقلاب هستند وجز این است که دست شما در دست دشمن چندین مساله ماست ودستان تا در خون آواره وخوزستانی رنج کشیده و بمباران شده ورزمنده اسلام آغشته است . آیا شما با این پرونده کثیف می خواهید از خلق دفاع کنید وسخنی نیز با جوجه طاغوتی ها دارم . به این خاطر جوجه طاغوتی گفتم که این قشر نا آگاهانه فساد را در جامعه رواج می دهند وگرنه طاغوتی ها که حسابشان جدا است . لا اقل شما دیگر بدبخت وبیچاره واز خدا وخلق رانده نشوید وخودتان را مشمول آیه خداوندی قرار ندهید که فرعونیان برقلبهایشان مهر زده شدواینان حقیقت را درک نمی کنند . چند کلمه ای حرف نیز با خانواده ام دارم که شما نیز فرد به فرد مواظب باشید که از راه حق غافل وگمراه نشوید ودر هرکاری ه انجام می دهید رضای الهی را درنظر بگیرید نه هوی وهوس را ولذات زود گذر دنیوی را ، وتوای مادر عزیز که مرا برای اسلام بزرگ کرده وسختی این کار بزرگ را برخود آسان کرده ای تا مرا به این حد رساندی از تو خواهش می کنم که تا می توانی صبر را پیشه خود قرار دهی وهر وقت دلت گرفت بیاد حسین مظلوم واصحابش بیفتی ، چون حسین بود که به ما آموخت که تا چه وقت وچه مکان باید به جنگ ادامه داد وخود وتمام اصحابش را در این راه فدا کرد . توای پدر عزیز که زحمت زیادی برایم کشیده ای ازتو ومادرم درخواست می کنم که هر چه بیشتر در تربیت حمید وفرزانه بکوشید ومرا حلال کنید تا در پیشگاه خدا شرمنده نشوم.یک روز نیز روزه نذری دارم که خواهشمندم این ها را با پولی که خود دارم انجام دهید و فرد مجری این امورات را به خودتان وا می گذارم. ضمناً از تمام دوستان وآشنایان وفامیلها برایم حلالیت بطلبید.
والسلام التماس دعا دارم مسعود
- وصیت نامه دوم
شهادت نیز برایم حل شده والحمدالله با انوری که خداوند به دل من تابانده است شهادت را سعادتی می دانم که همه کس لیاقت آن را ندارند، دوم اینکه در شهادت من صبر پیشه سازید وتا می توانید درجلوی حضار ودیگران گریه وزاری نکنید وخدا را یاد کنید دیگر اینکه اگر در مجلس عزاداری من کسی برعلیه انقلاب وامام ودیگر مسئولین مملکتی حرفی زد یا داد و فریاد راه انداخت با شدت جلویش را بگیرید. ازآشنایان وفامیلها برایم حلالیت بطلبید وروی قبرم کلمه جوان ناکام را ننویسید وچند تا وصیت نیز به حسین دین محمدی گفته ام که از شما می خواهم که آنها را نیز عمل کنید .
والسلام / محمد مسعود پارسا / خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رانگهدار
ثبت دیدگاه