تاریختولد:۱۳۴۲/۰۹/۲
تاریخ شهادت:۱۳۶۲/۰۸/۲۰
(بسم الله الرحمن الرحیم))
«قولوا لا اله الا الله تفلحوا»بگو خدا یکى است و به {این} سخن اعتراف کنید تا رستگار شوید
پرستش خدایى را جز الله نیست و او یکتاى یکتاست که به وعده خویش وفا کرد و بنده خود را یارى کرد وسپاهش را عزت داد. به تنهایى حزبهاى باطل را در هم شکست و {فقط} فرمانروایى وى است و ستایش از براى اوست. زنده مى کند، مى میراند، مى میراند، زنده مى کند.
خدایا! درود بفرست بر محمد که آخرین پیغمبران و تمام کننده شماره فرستادگانت و بر خاندانش که پاک و پاکیزه اند و همنشینانش و رهروانش. خدایا! درود بفرست بر سرور شهیدان حسین ابن على (ع) و تمام شهیدان ایران زمین با دیگر شهیدان راه حق و مقامهاى شهیدان انقلاب اسلامى و جنگ تحمیلى ایران را به والایى شهیدان کربلا بگردان.
خدایا! آنچه که کردم، آنچه که کردم، هدفم و کارم و نیتم به رضاى تو بوده. خدا! چنانکه نتوانستم، وظیفه دینى ـاخلاقى خودم را در کارم و عملم و عقیده ام انجام بدهم. اما تو خداى هستى. یکتا و بخشنده و مهربانى {و} من بنده گنهکار توام.
خدایا! تمام گناهانم را بیامرز. خدایا! با من به فضیلت معامله کن نه با عدالت.
خدایا! امام خمینى، رهبرکبیر انقلاب اسلامى و مرجع تقلید بزرگ را در پناه خودت حفظ بگردان و به تمام خانواده هاى شهیدان راه حق ومعلولین انقلاب و جنگ تحمیلى صبر {جزیل} عنایت بگردان.
خدایا!پدر و مادر مرا بیامرز. پدر و مادرم که زحمت مرا بسیار کشیده اند و حق فرزندى بر گردن من دارند. من که نتوانستم، حق پدر و مادرى که بر گردنم بود، ادا کنم. از پدر و مادرم تقاضا دارم که حقشان را در راه رضاى خدا برمن ببخشند. من چیزى ندارم. در زندگى هر چه داشته باشم، براى پدر و مادرم باشد تا براى من روزه یک سال با نمازش به جاى بیاورند و در مرگ من صبر و تحمل بکنند در راه رضاى خداوند متعال. چون هستى از آن خداوند است. مى میراند و زنده مى کند.
محمد مهدى کریمی (امضاء)
والسلام خداحافظ
******************
بسمه تعالى
«قولوا لا اله الا الله تفلحوا»
وصیت نامه اینجانب محمد مهدى کریمى تاریخ تازگى ۱۷/۵/۶۲)خداوندا! از آن وقتى که لباس رزم سپاه را به تن کرده ام در واقع به عوض کفن در فکرم به تن کردم.
بارى، خداوندا! نیتم و عقیده ام و فکرم و هدفم را به عنوان یک فرد آزاده و یک انسان مسلمان به رضاى خود قبول بکن. بارى، خداوندا! من معتقد به شیعه على (ع) و دوازده امام که اولین آنها حضرت على (ع)، جانشین پیامبراسلام، حضرت محمد (ص ) با یازده فرزند خود که آخرین امام حاضر، امام زمان (عج) و معتقد به ۱۲۴ هزار پیامبر به حق است و اولین آنها حضرت آدم و آخرین آنها حضرت محمد مصطفى (ص) {است، مى باشم}.
بارى! خداوندا! همه کارهایم را در راه رضایت قبول بکن. آن کارهایى را که نادان بودم و کردم پشیمانم. توبه کرده ام و آن کارهایى را که حتى ناپسند بوده است به رضاى خودت قبول بکن و به همه گناهانم قلم عفو بکش و با من با فضیلت خودت رفتار کن نه با عدالت. اگر با من با عدل خود رفتار کنى، من نتوانسته ام وظیفه خود را در راه رضاى تو انجام بدهم تنها با فضیلت تو من مى توانم، یک انسان مسلمان به وظیفه خود عمل کرده باشم.خداوندا! تو مهربانى و مهربانترین مهربانها هستى. با من با فضیلت خودت رفتار کن. من طاقت آن گرماى آفتاب را ندارم. چگونه مى توانم در آتش جهنم طاقت داشته باشم. خداوندا! از تو مى خواهم که آتش جهنم را براى من حرام سازى و مرا از فضیلت خود در این دنیا و آخرت که زندگى جاودانه همه انسانهاست، برخوردار سازى و مرا جزء سربازان امام زمان قرار بدهى و جزء راهیان رضایى خودت و ادامه دهنده {راه} سرور شهیدان حسین ابن على (ع) و یارانش قرار بدهى.
خداوندا! عقیده من این است که خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش زنده کننده اسلام است و خونهاى ریخته شده کربلاى ایران را زنده مى کنند، خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش است.
اى خداوند بزرگ! اى امید دلها! اى خداوند رحمان! از تو یارى مى طلبم که پدر و مادرم را که حقى در گردن من دارند، آنها را ببخشى و آخرت آنها را به احترام خون شهیدان تاریخ، تاریخ سازان اسلام، به خیر بگردانى و در بهشت جاودانه جاى بدهى و تمام گناهانشان را ببخشى و فضیلت را شامل حال آنها و من بگردانى. خداوندا! از تو مى خواهم در دل پدر و مادرم مهر فرزندى با رحم بگردانى. تا حقى که به گردن من دارند، حلال بکنند. خداوندا! من نیز یکى از فرزندان پدر و مادرم هستم و حقى در گردن پدر و مادرم ندارم. زحمات پدر و مادرم {که تا} به {این} سن رسیده ام،
چشیده ام. زحمتى که درباره من کشیده اند. تمام زحماتشان را با مشاهده تاریخ و گذشت مى بینم که مادرم زحمت بیشتر درباره من کشیده است.
خداوندا! زحمات پدر و مادرم را به رضاى خودت قبول بگردان و از خزانه غیب خود، حقى به پدر و مادرم بده که بهترین حق، خیر آخرت است و آخرت آنها را خیر بگردان. و تمام کارهایى که در زندگى که با آنها بودم، مرا در رضایى و خشنودى آنها در قلب آنها جاى بده و تمام نوشته هایم در این دفتر به رضاى خودت قبول بگردان و رضایت پدر و مادرم از طرف من در قلب آنها جاودانه بگردان.
خداوندا! در وقت مرگم، شهادت در راه رضاى خودت {را} قبول بگردان و مرا و پدر و مادر مرا ببخش و بیامرز.
چند کلمه با پدر و مادرم: اى پدر و اى مادر! و اى برادر و اى خواهر! و همسر! اگر خداوند شهادت را نصیب من کرد و در راه رضاى خدا کشته شدم، افتخار بکنید. فقط افتخارتان این باشد که فرزندى داشته و در راه حق کشته شده.
اى پدر و اى مادر! بدان که شهادت سعادت است. چون سرور شهیدان امام حسین (علیه السلام) است و ریخته شدن خون من در کربلاى ایران شما را به یاد کربلاى حسینى خواهد انداخت. شما در این موقع خواهید فهمید که امام حسین (ع) چه کسى بود و زینب (علیهالسلام) چه کسى بود. مانند زینب باشید در صبر، وقتى که در شهادت من گریه مى کنید به یاد امام حسین (علیه السلام) گریه بکنید تا به احترام خون امام حسین (ع) ما هم آمرزیده شویم.
جهاد در راه خداوند جزء فروع دین است و این جنگ، جهاد است و شرکت افراد در جنگ، انسان را به وظیفه شرعى آشنا مى سازد و احساس وظیفه مى کند نسبت به حق علیه باطل و جزء اخلاق انسانى است و باید یادآور شویم که روحانیت ما، پیشواى اخلاق انسانى هستند. کمتر در نبرد شرکت دارند. شرکت در جنگ به فردى که مقامى درجامعه دارد،نیست. شرکت در جنگ وظیفه شرعى است.
والسلام علیکم
(امضاء)محمد مهدى کریمى
ثبت دیدگاه