شهید علی اصغر افشاری در سال ۱۳۴۹ در سلطنت آباد تهران بدنیا آمد و پس از ایام طفولیت و تحصیلات ابتدائی و متوسطه که همیشه جز شاگردان ممتاز مدرسه بود و از نظر انجام فرایض دینی نیز از هشت سالگی به بعد هرگز نماز و روزه او ترک نمی شد.او در سال ۱۳۵۷ با موفقیت در پنج دانشگاه مختلف تهران و شهرستانها بالاخره در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف تهران مشغول به تحصیل و تزکیه شد و چنانچه در رژیم سابق بدون توجه به تهدیدهای رژیم که همیشه متوجه خانواده اش که یک خانواده ارتشی بود در فعالیتهای مذهبی و سیاسی شرکت فعالانه داشت پس از انقلاب هم همیشه این مسیر را آگاهانه و بی باکانه و بدون هیچ انحرافی از جمله ولایت فقیه ادامه می داد تا جائیکه با اجازه خانواده و میل و رغبت
شخصیش بعد تعطیل شدن دانشگاه رسماَ به عضو نهاد انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پادگان امام حسین (ع) در آمد و با شرکت دائمی خود در مراسم دعاهای کمیل مدرسه شهید مطهری نماز جمعه را و مراسم مسجد جمکران – قم و شرکت در راهپیمایی ها سعی بر تبلیغ اسلامی خود داشت و از نظر مشخصات روحی و شخصی تبعاَ همچون مومنانی که خداوند در قرآن کریم آنها را ستوده و در وصفشان سوره ای را اختصاص داده دارای صفات خالص و پاک انسانی که حاکی از صیانت که به اولیا ا… و این صفات مزین باشد نمی تواند به چیزی جز شهادت فکر کند شهید به علت احتیاج واحد مربوطه سپاه تهران اجازه شرکت در جبهه را نمی یافت با دریافت برگه مرخصی با اجازه و رضایت کامل پدر و مادر خود عازم دانشگاه اصلی خود یعنی جبهه جنوب در تاریخ ۷/۲/۶۱ گردید در آخرین حمله شرکت داشته باشد تا شاید از این طریق رهرور راه رهبرش امام حسین (ع) و پیرو خط نائب امام عصرش خمینی بت شکن باشد و بالاخره هنگام آزادسازی خونین شهر در طرح بیت المقدس با نام یا علی بن ابیطالب در جبهه شلمچه در تاریخ ۲۰/۲/۶۱ بدرجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت نامه
بسمهتعالى
و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون/ آل عمران ۱۶۹
الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبیلالله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون/توبه ۲۰
شاید نوشتن وصیتنامه براى رزمندگان راه حق و سربازان اسلام، بخصوص در این جنگ تحمیل یک سنت شده باشد و البته بخش اعظم رسالت یک رزمنده شهید با این نوشتهها تامین مىگردد، رسالتى که ناشى از تعهد آن رزمنده براى کمک به پیشبرد خط الهى و پیشتازان آن خط در هر مقطع زمانى مىباشد و در این زمان نیز وجود رهبر و پیشتازى چون امام امت براى هدایت کاروان هابیلیان این وظیفه را هر چه بیشتر تذکرمىدهد.ولى من به واسطه سنگینى خطا و گناه و غلبه نفس نمىتوانم به خود این اجازه بدهم که من هم رزمندهام و یا اینکه من هم پیرو امامم. ولى به دلیل آنکه شاید در مجاورت سربازان اسلام و این مجاهدین واقعى فى سبیلالله بتوانم بهرهاى ببرم و با دیدن حال و قیافهاى نورانى که منبعث از ایمان واقعى آنها است به یارى خداوند تارک و تعالى به همراه آنها آمدهاند و در ضمن با وجود قلب سیاه و گرفته. آرزوى بخشش از خداى تبارک و تعالى را دارم و پیامى ندارم و نمىتوانم داشته باشم جز بیان آنکه بخواهیم از تمامى برا دران و خواهران که براى سلامتى امام امت دعا کنند و اینکه خدا ایشان را تا طلوع خورشید مهدى (ع) پایدار نگهدارد. انشاءالله اینکه از کلیه برادران و خواهران که در طول زندگى با آنها تماس داشتهام خواهشمندم که اگر ناراحتى و مسئلهاى از من دارند مرا ببخشند و از من بگذرند که واقعازیر بار فشار گناهانم در حال خرد شدنم. لااقل با بخششهاى شما مقدارى از مجازاتهایم تخفیف یابد. از همه بیشتر از پدر و مادر عزیزم تقاضاى عفو و دعا مىنمایم من براى شما فرزندى قابل نبودم و چیزى و عاملى جز اذیت و جنگ اعصاب براى شما فرشتگان آسمانى زندگیم نداشتم و از شما مىخواهم که بعد از من ناراحتى نداشته باشید و اینکه فقط دعا کنید که خداوند گناهانم را ببخشد و همانطور از دیگر افراد خانوادهام (خواهرم کوچکم و امیر) توصیه مىکنم که مطالعه کنند تا شناخت لازم را نسبت به اسلام پیدا نمایند. فرزند خواهرم مهدى را سعى در خوب تربیت شدنش بکنید، همانطور که تا به حال به یارى خداوند تبارک تعالى خوب بوده است. در زمینه وضعیت شخصى خود من پدرم وکیل تام الاختیارم مىباشد. خمس پول داخل بانک را پرداختهام و بقیه را به صلاح خود هر کار که مىخواهید و مى توانید انجام دهید. کتابهاى داخل پادگان که مقدارى است از افراد خانواده، آنهایى که مىتوانند استفاده کنند و مىتوانند بردارند. در خاتمه نیز از تمام اهل خانواده فامیل و دوستان و همکاران التماس دعا دارم و بخصوص از برادران سید تقوى که شلوار خاکى ایشان را بدون اجازه در جبهه مىپوشم که انشاءالله خواهند گذشت.
على اصغر افشارى تاریخ ۹/۲/۱۳۶۱ جبهه جنوب کشور، شلمچه
ثبت دیدگاه