حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6315 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
سردار شهید علیرضا بیات
17

زندگینامه سردار شهید علیرضا بیات علیرضا بیات در تاریخ ۴۹/۷/۱ در شهر زنجان متولد شد و در تاریخ ۱/۹/۴۹ همراه پدر و مادر خود به شهر کرمانشاه عزیمت نمود و دوران طفولیت خود را در شهرکرمانشاه بسر برد تا اینکه تا اینکه به دبستان مدائن رفت و دوره راهنمایی و دبیرستان را در کرمانشاه تمام […]

پ
پ

شهید علیرضا بیات

علیرضا بیات در تاریخ ۴۹/۷/۱ در شهر زنجان متولد شد و در تاریخ ۱/۹/۴۹ همراه پدر و مادر خود به شهر کرمانشاه عزیمت نمود و دوران طفولیت خود را در شهرکرمانشاه بسر برد تا اینکه تا اینکه به دبستان مدائن رفت و دوره راهنمایی و دبیرستان را در کرمانشاه تمام کرد و در سال ۱/۳/۵۸ به زنجان آمد و دیپلم را از هنرستان زنجان دریافت نمود که با دوست خود به نام احد فقفوری وارد سپاه شد
او در انقلاب پیشتاز بود و با دوستان کرمانشاهی خود در تظاهرات و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) فعالیت می کرد تا اینکه در سپاه دوره تکمیلی تخریب را به پایان رساند و در عملیات محرم شر کت کرد بعد از ۱۵ روز اعزام شدیدا زخمی گردید و خانواده خود را ازاین موضوع مطلع نگرداند مدت ۲۰ روز در ساری و ۱۰ روز در تهران بستری بود به زنجان آمد و دوباره به جبهه مهران اعزام شد و عملیات محرم به پایان رسید تقربیا پیروزمندانه برگشتند بعد از عملیات محرم در سپاه مشغول تمرین پیامگیری خود بود عملیات پاک سازی بانه و سردشت شرکت کرد .
گردانی تشکیل داده بودند به نام گردان قامت بیات که فرماندهی ان را به علیرضا بیات سپرده بودند از عملیات بانه و سردشت برگشتند در سال ۶۲ گردان قامت بیات را به جبهه اهواز در تاریخ ۲۹ بهمن ساعت ۱ نیمه شب جهت شرکت در عملیات خیبر اعزام گردید گردان قامت بیات را به برادر حسن باقری تحویل می دهد و خود به عنوان یک بسیجی با دیگر بسیجیان به نبرد مشغول می گردد که متاسفانه عملیات خیبر چندان موفقیت آمیز نبوده و مفقود الاثر میگردد به گفته یگان سپاهی خود بیش از آنکه عملیات خیبر شروع شود بایستی در پشت فرماندهی عملیاتی قیداد تحویل بگیرد که هرگز در آن پشت نتوانست وظیفه فرعش انجام دهد و بجای ما نبرده برادر رحیم تاران مدتی در قیداد انجام وظیفه نمود.یکی از بهترین خاطرات پدر و مادرش  این است که در مدت ۲۱ سال زندگی افتخار آمیزش می توانیم به جرات بگوییم که نماز یومیه اش قضا نشده بلکه نماز شبش هم قضا نگردیده است وقتی حقوق میگرفت خرج توجیبی بر میداشت و بقیه اشرا به مستمندان می داد در حالی که چندین نفری در سپاه هستند که آنها بهتر می توانند  خاطراتشان را تعریف نمایند کلا در ۳ عملیات شرکت کرده ۱ عملیات محرم ۲ پاکسازی بانه وسر دشت ۳ عملیات خیبر مفقود گردیده و زندگی اش به پایان رسید.
فعالیت های مبارزاتی پیش از انقلاب و بعد از انقلاب:
پیش از انقلاب در کر مانشاه  دوران کودکی و نوجوانی بود که در تظاهراتهای خیابانی و پخش اعلامیه ها و با دوستانش در تظاهرات شرکت می کردند علی رضا بود که اگر گاردی ها می آمدند فورا دوستانش را به منزل ببرد چون خانه ما در مجاورت ۲ دبستان قرار گرفته بود کسی شک نمیکرد  پس از انقلاب هم در سپاه مشغول انجام وظیفه بود .
 خصوصیات اخلاقی و فکری: 
در خصوصیات اخلاقی و فکری زبان زد دوستان و آشنایان بود، هیچکس صدای بلند نامبرده را نشینیده بود افکارش روشن و اخلاقش انسانی و اسلامی بود.
– رابطه برخورد پدر و مادر و با دوستانش رابطه صمیمانه داشت.
– آخرین دیدارش با شما و توصیه اش چه بود . آخرین دیدارش ۲۹ بهمن ۶۲ ساعت ۱۱ شب از سپاه به منزل آمد حمام رفت و در موقع خداحافظی  پدر من گردان را به جبهه اهواز ببرم و برد میگردم بروم قیداد ولی اینطوری شد توصیه اش بیشتر میگفت از غیبت دوری کنید.
-خاطرات از رفتن به جبهه ، هیچ خاطره ای از جبهه تعریف نمیکرد شاید به خاطر سری بودن و یا آنچه که خود بود و می گفت و عمل میکرد 
-خاطره ای از تاثیرات آن در دوستان وآشنایان  نامبرده دوستان فراوانی در سپاه داشت که از همان روز اول وی را فراموش کرده اند و کدام به ما و زندگی خود مشغول شدند .
 به روایت پدر شهید:
 من حبیب پدر مفقودالاثر علی رضا بیات هستم حالا ۱۷ سال است بازنشسته شده و آخرین دانه های تسبیح عمرم را می شمارم زیرا گفتنی ها را باید گفت نمیدانم چه علتی باعث شده بعد از ۱۲ سال فراموشی یادی از ما کرده اید عجیب است. در سال ۶۳ عده ای از برادران به منزل آمدند و گفتند می خواهیم مصاحبه و فیلم برداری نمائیم گفتم بفرمائید .
برادری که فیلم برداری می کرد تند تند می گفت بگو سردار شهید اسلام علی رضا بیات آیا با سردار اسلام اینطور استقبال می کنند که بعد از ۱۲ سال تازه به یاد افتاده است البته نظرم مسئولین جدید نیست سخنم با آن مسئولینی است که بفکر این سرداران نبودند تماما به فکر مقام ودرجه بودند و آنانرا فراموش کرده اند چه بهتر به جای سردار شهید اسلام یک بسیجی گمنام بمانند ما هم افتی می کنیم سپاه زنجان تاکنون چه برنا مه ای برای این شهدا انجام داده اند نه یاد واره ای و نه یاد بودی نه بزرگداشتی نه کنگره ای نه شب شعری چه حتی برای این سرداران یک کوچه ۲ متری هم بنام آنان نیست اینطور تجلیل می کنند آن هم تجلیل فراموشی . ولی سلیمان خاطرها و دیگران خیابان با اسم آنان هست گله دارم از تمام دوستان و هم رزمان که حال در سپاه هستند حتی یک بار هم به منزل ما نیامده اند گله دارم از بنیاد شهید موقعی که آیت ا… خامنه ای رئیس جمهور ایران بود به زنجان تشریف آوردند کلیه خانوده های شهدا را به مسجد شهدا در گورستان پائین دعوت نمودند زمستان بود هوا سرد برف باریده بود برفها آب شده بود بعد از استماع فرمایشات رئیس جمهور به بیرون رفتیم ودیدیم که تمام کفشهای مدعون را به محوطه ریخته اند ۲ ساعت تمام پدر و مادر خواهر و برادر و حتی همسران شهیدان با پای برهنه بدنبال کفشهایشان می گردند کسی  نبود که جواب  بدهد که اینکار را کرده است گله دارم از امور فر هنگی بنیاد شهید که عملکردش در امور آموزش و پرورش بسیار ضعیف بود مادر علی رضا فرهنگی است از سال۶۴ لغایت ۷۲  در دبستان شاهد تدریس می کرد معاون دبستان بود و اواخر مسئول تغذیه شان را از شاهد بیرون کردند چرا بخاطر اینکه او نمی گذاشت بیت المال حرام شود و درست کار میکرد و چراها زیاد است و تعداد معدودی در دبستان شاهد تدریس می کنند به فرمایش حضرت امام (ره) از دور دت هم بلند نکرده اند نه خانواده شهید هستند و نه در فامیلهابشان شهید است آنان باید باشند ولی مادری که فرزند ۲۱ ساله شهید داده است و بچه هائ که پدر شهید داده اند که این دو درد همدیگر را بهتر درک می کنند و ضمنا این مادر پا به سن گذاشته در مدارس دیگر تدریس کند و ساعتها به انتظار خط واحد یا تاکسی باشد مریض شود چون مادر شهید است آنانکه پارتی دارند باید در شاهد تدریس کنند و از امکانات آن استفاده نمایند. 
گله دارم از بنیاد شهید تا کنون در رادیو و تلوزیون اعلان نکرده اند که به هیچ خانوداه شهید مبلغ ۳ ملیون ریال بعنوان خوبی داده ایم و مجانی مکه ،سوریه ،نبرده ایم و ماهیانه ۳۰۰۰۰۰ ریال حقوق نداده ایم مثل معروف  می گوید از داخل خودمان را و از بیرون دیگران را می سوزانیم گله دارم از دوستانش که بسیار بودند حتی یک مرتبه به دیدار خانواده اش نیامده اند ناگفته نماند در اوایل چندین مینی بوس واتوبوس بسیجیان گردانش آمدند و اظهار همدردی و یادش را گرامی داشتند ولی برادران پیامی اصلاَ منظور از این همه گله مندی درد دل بود برایتان ابراز داشتم چون در اول نامه یک شعر نوشته بودم و برای مطالبم را برسانم هدف یکی است خدمت به جمهوری اسلامی آنها رفتند و به سمت دیار خود رسیدند ولی وای بحال ما که ماندیم و نتوانستیم خدمتی انجام دهیم و جدیدا بنیاد شهید تلفن داده آیا کسی هست بپرسد که چطور واگذار گردید در اوایل سال ۷۳ برادری آمد و مدارک خودش را فتوکپی دیپلم عکس علت را پرسیدم گفت: می خواهند درجه بدهند و مدارک را به تهران ارسال میکنم سئوال دارم چطور شد خانواده شاهد دوماهه درست شد ابلاغ گردید ولی شهدای دیگر هنوز تهران جواب نداده است و تضمینی نگرفته اند یا پشت گوش انداخته اند و یا به فراموشی سپرده اند اینطور معلوم است که ما خانواده شهیدان مهمان ناخوانده هستیم که صاحب خانه خوشش نمی آید علی رضا بیات وصینامه ای در منزل دارد در چندین برگ نمی دانم وصیت نامه برای پدر مادرش نوشته  ویا به جامعه هنوز کسی این وصیت نامه را ندیده است تا به آن عمل نماید . علی رضا همیشه میگفت شهادت تزریق خون است بر پیکر بی جان (اجتماع)
دوبرادر و ۲ خواهر دارد برادر بزرگش در ستاد مشترک رئیس شرکت عمران ایران است برادر کوچکتر وی در شرکت کوپا مشغول است و خواهرانش مشغول تحصیل می باشند مادر علی رضا بیات فرهنگی است پدرش بازنشسته ارتش بیوگرافی خانواده اش اینست علیرضا نه مفقود الاثر است نه اسیر در سیمای وی شهادت بوضوح آشکار بود.
 
با درود به روان پاک شهدا و پیروزی رزمندگان اسلام و سلامتی امام امت و یاران با وفای او :
اینجانب علیرضا بیات نام پدر حبیب ش ش ۴۳۲ ت ت ۱۳۴۱ صادره از زنجان .
با اعتراف و اقرار وحدانیت خداوند قادر و متعال و با ایام و یقین و اطاعت از امر وی و ایما به ۱۲۴ هزار پیامبر بر حق که آخرین آنها محمد (ص) می باشد . و ایمان و اعتقاد بر ۱۲ امام بر حق شیعه که آخرین آنها مهدی صاحب زمان (ع) که هنوز زنده و باقی است و روزی خواهد آمد و با ایمان و یقین کامل به جمهوری اسلامی به رهبری رهبر عالی قدر امام خمینی .
خداوند متعال را شکر گزارم که در چنین زمانی که در کنار این برادران به دنیا آمدم زمانی که اگر واقعاً بر روی تفکر شود که یکی از نعمت های عالم است بر بشریت امروزی که این مسئله را ریشه ای برخورد کرد و علت آن را یافت در مرحله اول باید دید خلقت انسان و حیوان برای چیست . حیوان موجودی است که از هر لحاظ بر انسان برتری دارد از لحاظ غذا خوردن بهترین و تازه ترین غذاها بیشترین و از لحاظ مسکن که در طبیعت بهترین منزلها را برای خود درست می کند و وسایل پیشرفته انسان مانند رادار که در خفاش صدق می کند .
از لحاظ قدرت و زور که پر زورترین مخلوقات می باشد و حیوان از هر نظر بر اسنان برتری دارد جز در یک مورد که آن عقل و فکر است که حیوان کارهای خود را بر اثر غریزه انجام می دهد و هر وقت گرسنه شد غذا می خورد و به خاطره غریزه از خانه خود کوچ می کند ولی انسان به خاطر تفکر و قدرت فکری که خداوند متعال به انسان عطا فرموده می تواند به تمام مخلوقات برتری جوید .
انواع وسایل راحتی و وسایل بهداشتی را برای خود درست کند وسایل مبارزه کردن و سایل را که بشر را می تواند به دنیای دیگری به غیر از زمین ببرد و خلاصه کلام این است که آیا این عقلی که به این انسان داده شده در چه مواردی از آن استفاده شده آیا هدف از خلقت انسان این است که مانند یک حیوان زندگی کند اگر این بود که حیوان از هر لحاظ به انسان برتری دارد و چه لزومی دارد که این فکر به انسان داده شود تا در همین راه حیوانیت استفاده شود و باید دانست هدف خلقت انسان چیز دیگری است که همان تکامل و به هدف رسیدن انسان و هدف همان به خدا رسیدن است همانطوری که در آیه ۳۰به بعد سوره بقره می آید هدف خلقت انسان جانشینی خدا بر روی زمین می باشد و این جانشین بودن مستلزم آن است که انسان فکر خود را در جهت خدایی شدن سوق دهد و این فکر نباید در مسائل پوچ و مادی حذف شود .
 هدف از خلقت انسان عبارت برای خدا است چون در آیه فوق چنین آمده خلقت نکردم جن و انس را جز برای عبادت پس متوجه می شویم که انسان برای عبادت خدا بوجود آمده تنها راه رسیدن به هدف عبارت است تنها با عبارت ما توان فکر و عقل را پرورش داد و این عبادت باید خالص برای خالق باشد و الان در یک موقعیت زمانی واقع شده ایم که انسان واقعاً آن ارزش انسانیت خود را دریافت و می داند که باید برای آخرت خود توشه ای بر دارد و امروز اسلام ما در خطر اجنویان دیو صفت است که از هر طرف و به وسیله های مختلف به آن حمله ور شده اند از نظر بعد اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی ، اجتماعی، و غیره که هر کس به اندازه توان خود باید در این راه مبارزه کند تا وظیفه اصلی خود که حفظ و گسترش اسلام انجام داده باشد .
 من بر حسب این وظیفه و با صدای هل من ناصر امام به او لبیک گفته و در این جهاد عظیم شرکت جسته ام تا شاید بتوانم آن مسئولیتی که بر هر فرد مسلمان گذاشته شده انجام داده باشم و همانطوری که امام هشدار دادند واسلام امروز در خطر است اسلامی که از ۱۴۰۰ سال پیش نگذاشتند رشد کند اسلامی که با خون هزاران شهید آبیاری شده شهدای صدر اسلام و یا شهدای انقلاب اسلامی ایران که برای لحظه لحظه های این انقلاب خون داده شده و فعل حال مسئله فعلی جنگ تحمیلی است که هدفی جز نابودی اسلام و انقلاب ندارد و به قول امام امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است و خدای ناکرده اگر کوچکترین صدمه ای به این اسلام برسد تا سال های سال اسلام و مسلمین خبری نخواهد بود و من به خاطر ادای وظیفه به جبهه آمدم تا شاید توانسته باشم راه آن هزاران شهیدی که همه در این راه جان باخته اند و باید در این راه تمام سختی ها را تحمل کرد و خدای من شاهد است که من برای شهادت به جبهه نیامده ام زیرا شهادت فقط آرزوی من است و انتظار آن را می کشم ولی هدف من پیروزی اسلام و ادای وظیفه به شهدا و مجروحین است  و اگر در این راه شهادت نصیبم شد خداوند را شکر گذارم که توانسته ام لیاقت آن را پیدا کنم که با شهدای دیگر هم نشین شوم در میان آنان سر افکنده نباشم . و پیام من به برادران مسلمانم این است که ارزش واقعی خود را بفهمند و بدانند که برای چه به دنیا آمده اند برای چه کسی کار و تلاش می کنند و در چه زمانی واقع شده اند و کلامی دارم با پدر و مادر عزیزم 
پدر گرامی : از زحمتهای بی دریغ شما کمال تشکر و قدردانی را دارم و امیدورام که توانسته باشم وظیفه فرزندی خود را نسبت به شما انجام داده باشم و امیدوارم که در جهت حرکت به دنبال امام و اسلام همیشه موفق باشید . 
و ای مادر گرامی : می دانم که چه زحمتهای دلسوزانه ای برای ما کشیده ای چه بی خوابی چه درد سرهای که نمیدانم و نتوانسته ام جبران کنم و واقعاً تشکر و قدردانی می کنم از این که مرا از بچگی با نماز و قرآن آشنا کردی و امروز به برکت زحمت های شما این راه را طی کرده ام و به پیروزی رسیده ام امیدوارم که از من ناراحت نباشید چون این یک راهی است که هر کس دیر یا زود خواهد رفت و حلا چه بهتر که در این راه باشد و ای مادر از تو درخواست می کنم همانطوری که راه واقعی زندگی کردن را به ما یاد دادی به بچه ها یاد بده و اینجانب حمید راوصی را وکیل خود قرار می دهم تا هر چندی که دارم به صلاح خود و در راه مناسب به کار گیرد دیگر عرض قابل ذکری نمی یابم به جز سلامتی و پیروزی شما و از تمام دوستان و آشنایان و فامیلها حلالیت می طلبم . ۶۲/۱۲/۳
کعبه یک سنگ نشان نیست که ره گم نشود          
حاجی احرام دگر بندو ببین یار کجاست
 
 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.