یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود
از راست حاج حمدالله مولایی در کنار فرزندش شهید علیرضا مولایی به نام الله هستی بخش جسم وجان آدمی برادر علی نعمتی و خانم زهرا مولایی سلام گرم و دلپذیر ما را از راهی دور اما با شادی و هیجان نزدیکی به الله بپذیرید چون نمی خواهم نامه طولانی شود به خاطرآن از هیچ کس […]
محمد ناصر شهید شده بود. رفتیم برای وداع آخر. سربند یازهرا پیدا نکردم به پیشانی اش ببندم.سربند الله اکبرهمراهم داشتم که دادم به پیشانی محمدناصرببندند.دستهایی که پیشانی ناصررو مزین به ذکر الله اکبر کردند دستان شهید علیرضا مولایی و منصورسودی بود.هردو بالای سر ناصر نشسته بودند وازظاهرشون معلوم بود که دردل می کنندو شکوه که […]