برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود عطر برادر مادرم دعا کنید پیروز باشیم
روزی ایرج برای من قرار با حبیب گذاشته بود تا جزوه های تغییر ایدئولوژیک را به او برسانم، من به خاطر تجدید دیدار و ملاقات با او این کار را پذیرفتم، وبه سر قرار رفتم، پس از این احوالپرسی گفتم: حبیب! پس چه شد آن همه مبارزه و تعقیب و گریز؟ چرا این طور شد؟ […]