حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور , ۱۴۰۴ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6431 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×

آرشیو » بایگانی‌ها خاطرات - صفحه ۱۸ از ۲۹ - خط شکن ها

ازدواج ساده اما الهی | روایت عاشقانه‌ای از ازدواج شهید اکبر منصوری
۱۴۰۴-۰۳-۰۶

ازدواج ساده اما الهی | روایت عاشقانه‌ای از ازدواج شهید اکبر منصوری

ازدواج امام علی و حضرت زهرا، الگویی بی‌نظیر برای زندگی مشترک در سالروز ازدواج آسمانی امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، نگاهی داریم به خاطره‌ای ناب از ازدواج عاشقانه سردار شهید اکبر منصوری که الهام‌گرفته از همان سبک زندگی ساده، معنوی و هدفمند بود.   ازدواج امام علی و حضرت زهرا، الگویی بی‌بدیل از […]

مردی که مردانه ایستاد
۱۳۹۷-۱۲-۱۹

مردی که مردانه ایستاد

میرزاعلی رستم خانی در سال ۱۳۳۲ ‏در روستای علی آباد زنجان به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود. پدرش کشاورز بود و از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نبودند. علی در سنین نجردسالی روخوانی قرآن را نزد مادربزرگ خود فرا گرفت و برای یادگیری تجوید قرآن پا به مکتب خانه گذاشت. علی آباد آن روزها […]

قبل از شهادت شهید بود
۱۳۹۷-۱۲-۰۴

قبل از شهادت شهید بود

 شب حمله شب ایثار و از خودگذشتگی است. شب معنویت و شب نماز ها و نیازها است. شبی که بچه ها دود می شدند و هرگز نابود نمی شدند. و دوباره روشن تر از خورشید طلوع می کردند. شب حمله شب اخلاص ها، صمیمیت ها و شب شهادت ها بود. شب آنانی بود که نفس […]

استفاده از بیت المال
۱۳۹۷-۱۲-۰۴

استفاده از بیت المال

خاطره ای کوتاه از شهید رحیم رحیمی مومن کسی است که باورهایش عمیق، پایه های اعتقادی اش استوار و خصلت هایش ستودنی است در مواقع امتحان با تکیه بر همین سرمایه خویش سرافراز میدان زندگی است. او درونی پاک و قلبی مصفا دارد و آیین زندگی خود را از خدا می گیرد ودر هر مسئله […]

دوشنبه هایی که بوی غربت می دهد
۱۳۹۷-۱۱-۲۰

دوشنبه هایی که بوی غربت می دهد

شهید جمشید بیگدلی در دهمین روز اسفند سال ۱۳۴۶ پا به جهان گذاشت.دوران کودکی را با بازی در کوچه باغ های دشت سهرین گذراند.در سن ۷ سالگی برای آغاز تحصیل و دوران پرشور ابتدایی وارد مدرسه حبیب اللهی شد.سال پنجم ابتدایی همزمان با روزهای پر التهاب انقلاب و سقوط سلطنت شاهنشاهی همراه شد هر چند […]

تک خوانی در محضر امام
۱۳۹۷-۱۱-۰۲

تک خوانی در محضر امام

مدتی بود که با نامه ای که بنیاد شهید مرکز به بنیاد استان ها ارسال کرده بود ضمن شناسایی و دعوت و ساماندهی تعدادی از فرزندان شهید سراسر کشور گروه سرودی متشکل از همین عزیزان که از صدای خوبی هم برخوردار بودند در تهران تشکیل شده بود . این گروه زیر نظر آهنگسازان و نوازندگان […]

دل کندن از جبهه سخت بود
۱۳۹۷-۱۰-۳۰

دل کندن از جبهه سخت بود

یکی از همرزمان شهید عباس محمدی می‌گوید: عباس از نیروهای اطلاعات و عملیات لشگر عاشورا بود، با کوله‌باری از تجارب ارزشمند که در طول سال‌های جهاد و شهادت اندوخته بود، شخصیت پایداری داشت و از روحیه یکسانی در جبهه و پشت جبهه برخوردار بود. وقتی در ایام جنگ به زنجان می‌آمدیم،گاهی او را ما بین […]

پاره های تن روی کانال
۱۳۹۷-۱۰-۲۰

پاره های تن روی کانال

صبح روز عملیات کربلای چهار، وقتی از ام الرصاص برگشتیم. پس از استراحتی کوتاه برای دیدن دوستانم از سوله خارج شدم. ابوالفضل خدامرادی بیرون سنگر بود. از او سراغ بچه های گروهان آبی – خاکی را گرفتم. دورتر به چند کانال اشاره کرد و گفت: ” بنده خداها دیشب از موقعی که شما رفتید، داخل […]

نقی دادا بهترین برادر من
۱۳۹۷-۱۰-۱۹

نقی دادا بهترین برادر من

علیرضا داورپناه متولد سال ۱۳۴۳بود.اولین باری که با او آشنا شدم نوجوانی بیش نبودم و تازه پشت لبم سبز می شد.فکر می کنم سال ۶۰- ۶۱ آغاز ورود من به پایگاه انقلاب اسلامی (مسجد دمیریه)بود.علیرضا هم در آنجا فعالیت می کرد. بخاطر شوخ طبعی و روحیه بشاشی که داشت خیلی از بچه های پایگاه با […]

ورزش باستانی در قجریه
۱۳۹۷-۱۰-۰۱

ورزش باستانی در قجریه

در کنار آموزش های غواصی در قجریه بچه ها برنامه های دیگری هم داشتند.آنها در اوقات فراغت فوتبال و والیبال بازی می کردند.ورزش باستانی هم انجام می گرفت که مشتریان زیادی پیدا کرده بود.حاج محمدعلی نقدی(پدر شهیدان اکبر و اصغر نقدی) این ورزش را در گردان راه اندازی کرده بود و به همراه پرویز تفریشی […]

نهار وحدت
۱۳۹۷-۱۰-۰۱

نهار وحدت

اواسط دوره آموزش غواصی در قجریه بچه های تدارکات لشکر تعدادی بز و گوسفند به موقعیت قجریه آوردند و بین غواصان گردان ولیعصر(عج) و گردان حبیب تقسیم کردند.برای هر دسته یک راس از آنها تعلق گرفت.شب آن روز صدای بزها و گوسفندان هم به صدای شغال های قجریه اضافه شده بود.بچه ها پس از مشورت […]

مهار سیل با قاشق و قابلمه
۱۳۹۷-۱۰-۰۱

مهار سیل با قاشق و قابلمه

در اواسط دوره آموزش غواصی یک روز بعد ازظهر باران به حدی بارید که باعث طغیان رود کارون شد. آب وارد نخلستان های اطراف شد و به سرعت به طرف چادرهای بچه های غواص در حرکت بود که غواصان در یک شب به یادماندنی به جنگ با سیل رفتند.چند تا بیشتر بیل و کلنگ موقعیت […]

شهیدی که عاشق غواصی بود
۱۳۹۷-۱۰-۰۱

شهیدی که عاشق غواصی بود

  شهید اکبر سعادتی خمسه متولد ۱۳۴۵ زنجان در اواسط آموزش های طاقت فرسای غواصی در قجریه به علت برودت هوا و سنگینی تمرینات مریض شد و از حال رفت.فرمانده گردان وقتی وضع را چنین دید به این علت که احساس کرد او نمی تواند مراحل سخت و آخرین آموزش ها را سپری کند.به معاونش […]

کوچکترین چریک کردستان
۱۳۹۷-۰۹-۲۵

کوچکترین چریک کردستان

نیروهای تازه اعزام شده وارد پادگان جنداللّه سردشت شدند، آنهارا در مسجد پادگان اسکان دادیم .همان شب ساعت ۱۲پستم تمام شد. خسته به سمت آسایشگاه راه افتادم. آسایشگاه ما کنار مسجدبود,صدای بچه های جدیدازمسجدشنیده می شد. اسلحه ام راروی زمین گذاشتم وخم شدم تا بند پوتین هایم را باز کنم، ناگهان صدای تیراندازی از پشت […]

پیمان بندگی
۱۳۹۷-۰۹-۱۸

پیمان بندگی

محمدمهدی روحیه معنوی داشت.خیلی یاد خدا می کرد و عاشق امام بود و به آیات و روایات هم کمی تسلط داشت. اگر شهید نمی شد حتما یک عالم وارسته بود و تقدیر خدا بود که او را زودتر به پیش خود دعوت کند. دائماً نام خدا بر زبانش جاری بود و یاد خدا مایه آرامش […]

خاک بر سر
۱۳۹۷-۰۹-۱۸

خاک بر سر

ساعت ۲ بعدازظهر ۲۰ اسفند۶۳ ماشین های نظامی برای بردن گردان حر به جزیره‌ی مجنون در کنار چادرهای ما صف کشیدند.چند روزی بود که در منطقه جفیر بودیم.برای دسته ما دو تا وانت تویوتا در نظر گرفته شده بود. همه بچه ها با با تجهیزات کامل در حال سوار شدن بودیم که دوستم بشیر رو […]

شهیدی که زنده شد
۱۳۹۷-۰۸-۱۸

شهیدی که زنده شد

مهرماه سال ۶۳ در معراج شهدای کرمانشاه مشغول بودم. شهدا را از مناطق مختلف جبهۀ میانی می آوردند. بعد از شناسایی و تشخیص هویّت، آنها را با کامیون یخچال دار به تهران اعزام میکردند تا به شهرهای خودشان فرستاده شوند. آنروز هم ساعت ۶ عصر بود که شهدا را داخل کامیون جمع کردند تا اعزام […]

آخرین سنگر بسیجی
۱۳۹۷-۰۸-۱۸

آخرین سنگر بسیجی

عملیات فتح المبین شروع شده بود و در تپه های «علی گره زد» با لودر مشغول ساختن سنگر بودیم. بین راننده لودرها، یکی از بچه های اصفهان به نام حسین، فعالتر و مصمّم تر از بقیه کار میکرد. یکروز از سر صبح، بی وقفه مشغول ساختن سنگر بود. ظهر آمد نمازش را خواند و دوباره […]

از دل آتش
۱۳۹۷-۰۸-۱۸

از دل آتش

هشتم مهر از پایگاه کرمانشاه بلند شدیم. تا نزدیکی شهر «سومار» رفتیم و در بین کوه‌هایی که کاسه‌مانند بود، هلی‌کوپترها را مستقر کردیم. چادرهای مخصوصی برای اسکان ما در نظر گرفته بودند. همۀ نیروهای ستادی، زمینی و هوایی آمده بودند و برای عملیات «مسلم‌ابن‌عقیل» آماده می‌شدند. آن شب، بعد از شام، مراسم دعای کمیل برگزار […]