فرمانده گروهان شهادت
برای سلامتی مادر شهید ژاپنی صلوات
راز شرق دجله/سردار شهید مجتبی شهبازی
ما روسیاهان چگونه می خواهیم راه پاکشان را ادامه دهیم
باز به یاد شهدا افتاده ام/شهید میکائیل کریمی
تفریح در لشکر، سختی در جزیره
جمع کردن اعضای بدن شهید در چفیه
بیدار کردن شهدا برای نماز/ عملیات خیبر
من متأثر امام خمینی شده و از مرگ هراسی ندارم
مگر امام خمینی(ره) نفرموده اند که جبهه ها را خالی نگذارید
هنوز هم بوی عطرش را با تمام وجودم استشمام می کنم
مردم انقلابی برای تصرف شهربانی تجمع کرده بودند
انجام واجبات قبل از سن تکلیف
من اگر در این تظاهرات و راهپیمایی شرکت نکنم طاقت نمی آورم
همه با دیدن تصویر امام صلوات فرستادند
اسفند ماه سال ۱۳۶۰ بود که در قالب یک گروهان داوطلب بسیجی از محل بسیج مستضعفین زنجان واقع در جنب مزار شهدای پائین و با بدرقه ی گرم و صمیمی امت حزب الله و به فرماندهی شهید بزرگوار اصغر محمدیان عازم جبهه های جنوب شدیم و در پایگاه نمونه ی اهواز که قبل از جنگ […]
صبح دومین روزی که ما در جزیره ی مجنون بودیم، پاتک عراقی ها شروع شد. گلوله و مهمات نداشتیم. نیروهای بعثی به طرف مواضع ما، گلوله ی شیمیایی پرتاب می کردند. رزمنده ها گفتند: سریع آتش روشن کنید. ما زیر آتش و پاتک شدید دشمن، پیشروی می کردیم. در قسمتی که مستقر بودیم، سنگر و […]
من در اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، در جزیره مجنون شرکت کردم. در آن عملیات، عضو گردان امام حسین علیه السلام و معاون دسته بودم و بعد مسئول دسته شدم. درگیری در جزیره خیلی شدید بود و من به خاطر آسیب دیدگی و مجروحیت از ناحیه ی پا و سر و چشم، نزدیک ۸ […]
قبل از عملیات والفجر ۸ ایشان به مرخصی آمد. زودتر از موعد آمده بود. وقتی علت را مادرم جویا شده بود ایشان گفته بودند که برای خداحافظی آمده ام و این آخرین دیدار من با شماست. لذا مادرم بیتابی می نمود و مانع از رفتن ایشان می شد. شهید در جواب مادرم گفت که آن […]
هنوز هم بوی عطرش را با تمام وجودم استشمام می کنم پدر ابوالفضل فردی تحصیل کرده بود به گفته خودش سوم راهنمایی قدیم را خوانده بود. به زبان عربی و فرانسوی تسلط کامل داشت. می گفت: کتابهای ترصن نصاب، شرح ترصن نصاب، تاریخ معجم، دره نادر، کلیله و دمنه را خوانده و دوره هایی دیده […]
مردم انقلابی برای تصرف شهربانی تجمع کرده بودند بسیاری از ارتشیان با تجهیزات و لباس نظامی به مردم پیوستند ولی شهربانی شدیدا مقاومت می کرد. مردم انقلابی برای تصرف ساختمان شهربانی واقع در سبزه میدان تجمع کرده بودند و باشعار مرگ بر کهالی به ساختمان هجوم می آوردند. کهالی رئیس معدوم وقت به همه نیروها […]
انجام واجبات قبل از سن تکلیف بلال هنوز به سن تکلیف نرسیده بود. چون دوست داشت روزه اش را کامل بگیرد و همیشه نماز را اول وقت می خواند. ماه رمضان بود که یادم رفته بود که پسرم را برای نماز بیدار کنم و وقت نماز هم دیر شده بود. وقتی بیدار شد وبا ناراحتی […]
خاطره شهید اباصلت سهرابی همسر شهید می گفت: شهید اباصلت بسیار خوش اخلاق بود. در کارهای خانه به من کمک می کرد. بسیار اهل هیئت و مسجد بود. زمان انقلاب وقتی تظاهرات را در تلویزیون نشان می دادند، طاقت نمی آورد و گریه می کرد. مدام در راهپیمایی ها شرکت می کرد و عکس امام […]
همه با دیدن تصویر امام صلوات فرستادند ناصـر، محمـد و سـیدیعقوب بـا پساندازهایـی کـه داشـتند، رنـگ و اسـپری میخریدند و شـبها میرفتند برای دیوارنویسـی. روی دیوارها، اللهاکبر، درود بر خمینی و مرگ بر شاه مینوشتند. دیوارهـای مدرسـه هـم از ایـن شـعارها بینصیـب نمیمانـد. همیـن کار، مسئولان مدرسه را به چالش میکشید.اگر ثابت میشد که نوشتن […]
با از شـنیدن خبر بازگشت امام و دیدن تصاویر ایشـان در بهشـت زهرا، همهمه ای از سـر شوق برپا شد. دیگـر صـدای «اللهاکبـر» مـردم و «مـرگ بـر شـاه» بـه دورافتاده ترین نقطه ی ایران هم رسیده بود. مردم اکثر روستاها در حمایـت از امـام خمینی (ره) متحد شـده بودند. مخالفت با رژیم طاغوت از شـهرها […]
شهید مظفرعلی ذوالقدر یکی از شهدای فداییان اسلام در سال ۱۳۳۴ از افتخارات شهرستان خدابنده و شهر کرسف محسوب میشود. سیدمجتبی نواب صفوی قطعاً یکی از تاثیرگذارترین افراد در تاریخ انقلاب اسلامی به شمار میرود، شهیدی که به واسطه از جانگذشتگی که داشت نامش برای همیشه در تاریخ کشورمان خواهد درخشید. سیدمجتبی میرلوحیتهرانی معروف به […]
دستنوشته شهید غواص ابراهیم اصغری چند روز قبل از شهادت ۶۵/۱۰/۹ شبی دیگر گذشت (۶۵/۱۰/۳). عاشقان پر گشودند. قاسم، رضا، یعقوب، محمود، کریم و رحمت به جوار او رسیدند. در سینههاشان گل عشق شکفت. بر سرشان تاج افتخار نهادند و بهقول آن عارفان، حق گفتند و از دریای خون گذشتند، چون خدای موسی نیل را […]
مصاحبه با غواص شهید بهمن اسکندری و پیام او به امت حزب الله بسمه تعالی پیام بنده به امت شهید پرور (البته بنده لیاقت پیام دادن ندارم) این است که آن اشخاصی که به زور خودشان را با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هماهنگ کرده اند و در پشت میزها نشسته اند و به ملت […]
قبل از حرکتکردن، تقریباً سی نفر بودیم. فقط یک نفر شهید و دو نفر زخمی شدند. چند نفر هم در حین حرکت به ساحل خودمان برگشته بودند. برادرحسین و عباس منتخبی هم در اواسط آب مفقود شدند و خبری از آنها نیافتیم. آنهایی که به جزیره رسیده بودند، حدود پانزده نفری میشدند؛ از جمله برادران […]
کربلای۴؛ میعاد غواصان دریادل خط شکن صبح روز چهارشنبه سوم دیماه، بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا توسط ابراهیـم بـا شـوروحال فـراوان خوانده شـد. بسـیاری از برادران به شـدت گریه می کردند. برای عدهای یقین شده بود، بهزودی به معبود خود خواهند پیوست. بعـد از صبحانـه همـه بـه جنب وجـوش افتادند. هرکـس دنبـال کاری بود. […]
خاطراتی کوتاه از سردار شهید ناصر اوجاقلو / برگرفته از کتاب مثلث عشق به قلم مهسا سیفی ناصر فرهنگ احسان برای اهل بیت علیهم السلام را به جبهه منتقل کرده بود. در ایام عزاداری با نیروهای گردان شان هیئت برپا می کردند و در صورت امکان حلیم بار می گذاشتند و همه رزمندگان را مهمان […]
گزیده ای از خاطرات رزمنده غواص و بسیجی، دکتر سید جعفر حسینی از عملیات غرورآفرین کربلای چهار برگرفته از کتاب مهمانان ام الرصاص کوچ از قجریه روز دوم دی بود باید آمادۀ کوچ از قجریه میشدیم. چادرها را جمعوجور کردیم. وسایل شخصیمان را در کیف و کولهپشتیها گذاشتیم و به مشدابوالفضل باقری، مسئول تعاون گردان، […]
خاطراتی کوتاه از شهید دانشجو ابوالفضل نوری به روایت دوستان سبزه میدان شلوغ بود. ابوالفضل را دیدم. با چند نفراز اعضای سازمان مجاهدین مشغول بحث بود. من هم وارد بحث شدم. طرف مقابلم می گفت: تضاد اصل همه چیز است. نزاع مادر پیشرفت هاست. تا ساکت شد. شروع کردم به بلغور کردن کتاب هایی که […]
خاطره ای کوتاه از شهید دانشجو فرید ناصری راوی: خواهر شهید آخرین باری که برادرم در دی ماه ۶۲ به جبهه اعزام می شد مادرم بسیار نگران و مصظرب بود و دائما به ایشان اظهار می داشت که برادران تو در جبهه اند و من هم مریض هستم. بهتره تو برای مراقبت از من بمانی. […]