حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور , ۱۴۰۴ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6431 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×

آرشیو » بایگانی‌ها خاطرات - صفحه ۱۰ از ۲۹ - خط شکن ها

ازدواج ساده اما الهی | روایت عاشقانه‌ای از ازدواج شهید اکبر منصوری
۱۴۰۴-۰۳-۰۶

ازدواج ساده اما الهی | روایت عاشقانه‌ای از ازدواج شهید اکبر منصوری

ازدواج امام علی و حضرت زهرا، الگویی بی‌نظیر برای زندگی مشترک در سالروز ازدواج آسمانی امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، نگاهی داریم به خاطره‌ای ناب از ازدواج عاشقانه سردار شهید اکبر منصوری که الهام‌گرفته از همان سبک زندگی ساده، معنوی و هدفمند بود.   ازدواج امام علی و حضرت زهرا، الگویی بی‌بدیل از […]

بچه‌‌ها دارند مثل گل پرپر می‌شوند
۱۴۰۰-۰۵-۳۱

بچه‌‌ها دارند مثل گل پرپر می‌شوند

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید یدالله اسماعیلی ابهری به نقل از همسر شهید همسرم بازنشسته ژاندارمری سابق بود. ۴ سال از شهادت پسرمان ایوب گذشته بود و او اصلا گریه نمی‌کرد. می‌گفت: شهادت گریه کردن ندارد. اما در چهارمین سالگرد پسرمان سر خاک او بسیار گریه می‌کرد و همه تعجب کرده بودند. شب هم در […]

شجاعت ستودنی
۱۴۰۰-۰۵-۳۱

شجاعت ستودنی

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید امیر آقاسی شهید امیر آقاسی اولین فرزند ذکور و سومین فرزند خانواده بودند. که در سال ۱۳۴۱ در بخش ماهنشان شهر زنجان به دنیا آمدند. و تولد ایشان شادی خاصی را در خانواده آورده بود. و پدرم همیشه می‌گفتند از تولد امیر مشکلات ما کمتر شد و روزی ما چند […]

هرچه خدا خواست همان میشود
۱۴۰۰-۰۵-۳۱

هرچه خدا خواست همان میشود

بسم الله الرحمن الرحیم خاطره‌ای از شهید نجم‌الدین آزادی به نقل از مادر شهید اول شهید به سربازی می‌رود. ۲ سال بعد، سه ماه در کردستان از طرف بسیج خدمت می‌کنند. و بعدا در فاو شهید شد. خودم به ایشان گفتم: مادر جان همه می‌روند جبهه. شما چرا نمی‌روید. برو جبهه هر چه خدا می‌خواهد […]

یاد آر، ز شمع مرده یاد آر
۱۴۰۰-۰۵-۳۱

یاد آر، ز شمع مرده یاد آر

بسم الله الرحمن الرحیم خاطره‌ای از شهید علی‌اعظم اسدی به نقل از علی اسدی، عموزاده روزها و ایام همچو نسیمی گذر می‌کنند و می‌روند و تنها تسکین بخش لحظات، خاطرات و یادگاری‌های توام با فراز و نشیب زندگی است که به یادگار می‌ماند. یاد آن روزها بخیر. روزهای جنگ و شهادت یاد شهیدان راه خدا […]

آرزوی برادر
۱۴۰۰-۰۵-۳۱

آرزوی برادر

بسم‌ الله الرحمن الرحیم خاطره‌ای از شهید علی‌زمان احمدی به نقل از علی احمدی، برادر شهید اینجانب علی احمدی برادر کوچکتر شهید علی‌زمان احمدی می‌باشم. از زمانی که من خودم را شناختم با شهید هم‌بازی و هم‌کلاس بودم و تا کلاس چهارم ابتدائی با هم در سر یک میز می‌نشستیم و درس می‌خواندیم شهید در […]

کاروان اسرا در زیارت کربلا
۱۴۰۰-۰۵-۲۵

کاروان اسرا در زیارت کربلا

چند ماه از پایان جنگ می گذشت که سرگرد مفید همه را جمع کرد و گفت: دیگر دشمنی بین ما تمام شده و صدام دستور داده که اسرا برای زیارت به کربلا اعزام شوند. عده ب زیادی از ایران مخالف رفتن به زیارت بودند و آن را یک حیله و بهره برداری تبلیغاتی می دانستند […]

همان اول همه چیز را ول کرد و رفت
۱۴۰۰-۰۵-۱۹

همان اول همه چیز را ول کرد و رفت

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید شیرویه وطن‌خواه به نقل از ملیحه وهاب‌زاده، همسر شهید اینجانب ملیحه وهاب‌زاده همسر شهید شیرویه وطن‌خواه هستم در سال ۱۳۲۵ به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۸ ازدواج کردیم و ثمره‌ی این ازدواج ۵ فرزند است از آن اولی که انقلاب شروع شد کارخانه آلومینیوم‌سازی داشت. همان اول همه چیز […]

جنگ در عملیات مسلم بن عقیل و منطقه زرنه
۱۴۰۰-۰۵-۱۹

جنگ در عملیات مسلم بن عقیل و منطقه زرنه

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید حجت‌الله هنربخش جنگ در عملیات مسلم بن عقیل و منطقه زرنه به نقل از برادر شهید در سال ۱۳۶۲ امیرنامی یکی از همرزمان شهید حجت‌الله هنربخش تعریف می‌کرد می‌گفت عملیاتی داشتیم در زرنه گیلان‌غرب عراقی‌ها حمله کردند و یک روحانی و سه نفر دیگر را شهید کردند و حجت‌الله هنربخش […]

شهید عملیات دریایی ناوچه‌ی پیکان
۱۴۰۰-۰۵-۱۹

شهید عملیات دریایی ناوچه‌ی پیکان

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید محمد بیک‌وردی به نقل از سکینه بیک‌وردی، مادر شهید سنگین‌ترین خاطره‌ای که از شهید دارم این است که شهید وقتی که به او گفتیم عروسی کن زیاد مایل نبود و شانه خالی می‌کرد ولی اصرار ما باعث شد که به این وصلت تن داد او ۲ روز بعد از عروسی […]

حاجیه ننه او کیست؟
۱۴۰۰-۰۵-۱۹

حاجیه ننه او کیست؟

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید معرفت‌الله نصیری به نقل از اکرم نصیری، همسر شهید حاجیه ننه او کیست؟ دومین روز ماه مبارک رمضان بود برای مرخصی آمده بود با شنیدن سرو صدا خدیجه را در بغل گرفتم و از طبقه‌ی بالای خانه به پایین آمدیم وقتی وارد اتاق شدیم با مرد غریبه‌ای که عینکی به […]

تسبیح گفتن با انگشت
۱۴۰۰-۰۵-۱۹

تسبیح گفتن با انگشت

بسمه تعالی خاطره‌ای از شهید محمد نصیری به نقل از محمدولی نصیری، پدر شهید پدرش می‌گوید: من شب که نماز می‌خواندم و همیشه بعد از نماز با انگشتانم تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را می‌گفتم، یک روز پسرم از من پرسید پدر جان چرا با انگشتانت تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را می‌خوانی با تسبیح […]

قهرمان خاکی
۱۴۰۰-۰۵-۰۴

قهرمان خاکی

بسم الله الرحمن الرحیم خاطره‌ای از شهید خلیل شاهمحمدی به نقل از زینب شاهمحمدی، فرزند شهید قهرمان خاکی همیشه آرزو داشتم حتی برای یک لحظه پدرم را ببینم، گاهی اوقات پدرم را با اوصافی که مادرم از او برایم مجسم می‌کرد مردی شجاع و پیلتن، مثل قهرمان اصلی داستان‌ها در رویاهایم می‌پروراندم اما وقتی او […]

هیچکس برای مادرش حسن‌رضا نمی‌شود
۱۴۰۰-۰۵-۰۴

هیچکس برای مادرش حسن‌رضا نمی‌شود

بسم الله الرحمن الرحیم خاطره‌ای از شهید حسن‌رضا فیروزی به نقل از ناهید فیروزی، فرزند شهید رشادت و مهربانی شهید بزرگوار به روایت یکی از همرزم‌های شهید در زمان خدمت مقدس سربازی که هم زمان با جنگ بود به نام مهدی کرمی که ایشان متولد تهران و فارسی زبان هستند و ترکی را زیاد متوجه […]

خبرنگار عاشق
۱۴۰۰-۰۵-۰۴

خبرنگار عاشق

بسم الله الرحمن الرحیم خاطراتی از پدر شهید جواد مددیان جواد عاشق امام (ره) بود به یاد دارم روزی قرآنی را در دست جواد که می‌گفت: این قرآن را خودم نزد امام بردم و ایشان را زیارت نودم و امام با دست مبارکشان این قرآن را امضاء نمودند به همین خاطر این قرآن همیشه همراه […]

نخ سیاه (خاطرات علی نصیری)
۱۴۰۰-۰۵-۰۳

نخ سیاه (خاطرات علی نصیری)

به نقل از ملکه صفری، مادر شهید علی با همه خوش‌اخلاق بود. در زمان او بچه‌ها خیلی مؤدب‌تر بودند. چه با من و چه با پدرش خیلی رفتار خوبی داشت بعد از دیپلم در کارهای غیردائمی کار می‌داشت. که  بعد از آن رفت و دفترچه سربازی را گرفت من و پدرش خواستیم او را از […]

شاید من آن زمان نبودم
۱۴۰۰-۰۵-۰۳

شاید من آن زمان نبودم

شهید قنبر نظری چوزکی ه نقل از خانم الهام نظری، فرزند شهید در طبیعت بی‌پایان با امیدها و آرزوها و دیدگانی پر از اشک همچون قطراتی از باران که فرشتگان آسمانی از طرف خدا بر زمین فرو می‌ریزند به طبیعت می‌نگرم و کلمه‌ای که قابل ستایش قرار داشته باشد نیافتم ناچار به عادت دیرینه‌ام قلبم […]

(خاطرات شهید غفارعلی نوروزی)
۱۴۰۰-۰۵-۰۳

(خاطرات شهید غفارعلی نوروزی)

به نقل از پدر شهید عنوان خاطره اول: آموختن احکام پسرم غفارعلی ده ساله بود که من به او در فراگیری احکام اسلامی کمک می‌کردم. اصول دین را به خوبی فرا گرفت و با استعداد خوبی که داشت به راحتی وضو گرفتن، قرائت صحیح نماز و قرائت قرآن را با سرعت خوبی آموخت. عنوان خاطره […]

زندگی نورالدین(خاطرات شهید سید نورالدین ابراهیمی)
۱۴۰۰-۰۵-۰۳

زندگی نورالدین(خاطرات شهید سید نورالدین ابراهیمی)

به نقل از فاطمه ابراهیمی، همسر شهید من با سید نورالدین ابراهیمی دختر عمو و پسر عمو بودیم و در سال ۱۳۵۷ با همدیگر ازدواج کردیم. از آنجا که شهید یک فرد انقلابی ومن بود و چون در در مخالفتهای خرابکارانه علیه شاه شرکت می‌کرد مأموران ساواک ویرا شناسایی کرده بودند و دائم در حال […]