حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6371 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
روزهای اناری
16

«روزهای اناری» با کمک اداره حفظ و آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان زنجان کتاب ، با محوریت خاطرات سرهنگ بازنشسته‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آقای جواد محجوبی، به قلم آقای فرزاد بیات‌موحد به چاپ رسیده است جواد محجوبی در سال ۱۳۳۷ در زنجان به دنیا آمد به علت مخالفت پدرش برای رفتن به […]

پ
پ

«روزهای اناری» با کمک اداره حفظ و آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان زنجان کتاب ، با محوریت خاطرات سرهنگ بازنشسته‌ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آقای جواد محجوبی، به قلم آقای فرزاد بیات‌موحد به چاپ رسیده است

جواد محجوبی در سال ۱۳۳۷ در زنجان به دنیا آمد به علت مخالفت پدرش برای رفتن به مدرسه‌ی شاه در آن زمان، خواندن و نوشتن را در خانه شروع  می‌کند در ده و دوازده سالگی به مکتب می‌رود چون برخوردهایی که حکومت پهلوی در آن دوران با خانواده‌های مذهبی داشت، در سال ۱۳۵۴ درس را رها می‌کند و به دلیل نیاز به پیدا کردن کار مناسب به تهران می‌رود. و در آنجا مشغول به کار می‌شود و گاهی به مسجد جامع اردبیلی‌های مقیم تهران می‌رفت. در زمان انقلاب در مسجدی در دولت‌آباد مشغول به فعالیت ضدشاهنشاهی می‌کند. بعد از وقفه‌ای که در دوران تحصیلش ایجاد شده بود دیگر به مدرسه نرفته بود تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب، دوباره درس را از پنجم ابتدایی به صورت متفرقه و غیرحضوری ادامه می‌دهد.

 وقتی جنگ شروع می‌شود راهی برای ثبت‌نام پیدا نمی‌کند چون سربازی نرفته بود کارش خیلی راحت نبود. اما و بعد از اینکه شنیده بود که متولدین ۱۳۳۷ که در اوایل انقلاب بخشیده شده بودند به سربازی فراخوانده شده‌اند فرصت را در آن می‌بیند و ثبت‌نام می‌کند بلاخره در هشتم آبان ماه ۱۳۶۰ اعزام می‌شود.

جواد محجوبی اولین حضورش را در منطقه‌ی جنگی (تک شناسایی به نام خاتم النبیین صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در کسوت بسیجی تجربه کرده است. سپس خود را به مرحله‌ی پنجم عملیات رمضان رسانده است. در بهمن ۱۳۶۱ به طور رسمی وارد سپاه شده و بعد از گذراندن دوره‌ی تربیت مربی، به عنوان مربی آموزش، خدمتش را در سپاه آغاز کرده است. در پاییز ۱۳۶۲ دوره‌ی آموزش فرماندهی را می‌بیند و به همراه سپاهیان حضرت محمد به جنوب اعزام می‌شود تا در عملیات خیبر شرکت کند. اما فرصت شرکت فراهم نشد و خدمتش را در آموزش بسیج ادامه داد. در پاییز ۱۳۶۳ دوباره به جنوب اعزام شد و ناخواسته سر از یگان دریایی لشکر عاشورا درآورده و در عملیات بدر شرکت کرد.

کتاب، « روزهای اناری » داستان یک فرمانده دفاع مقدس نیست. دفتر ناگفته‌های بسیاری از حماسه‌سازان دفاع مقدس و نقل فداکاری‌های مردان غیرتمندی است که در دفاع از خاک، ناموس، دین و شرف از بذل جان خویش دریغ نکردند.

برشی از کتاب:

«از روی خاکریز غلتی زدم و پایین رفتم. دیدم میدان مین هست و معبری که بچه‌ها بازش کرده‌اند. معبر را گرفتم و رفتم. صدا زدم: آیا مجروحی اینجا هست؟ صدای ضعیفی شنیدم. جلوتر رفتم. مجروحی روی زمین بود. گفت: برید کمی جلوتر. اونجا دو نفر هستند. کمی جلوتر رفتم و صدا زدم. صدایی شنیدم که گفت: جلوتر یکی هست.

حدیث رزمندگان جنگ احد یادم آمد که آب را آن‌قدر به همدیگر اصرار کردند که آخر همه شهید شدند. تجربه‌ی جنگ احد را به خدای واحد سپردم و فرصت تکرار تجربه‌ی جنگ احد را به آن‌ها ندادم. بر سر هر مجروهی که می‌رسیدم، می‌گفتم: به حرفشون گوش نکنید. به هر که می‌رسید بردارید و ببرید. عاقبت تمام مجروحانی که در آن معبر بودند را به بیرون از معبر و پشت خاکریز آوردیم و تحویل آمبولانس دادیم.»

کتاب «روزهای اناری» در ۱۲ فصل و ۲۸۸ صفحه با موضوعیت خاطرات جنگ ایران و عراق با همکاری و حمایت سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، اداره‌ی حفظ و آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان زنجان توسط نشر زیتون در نوبت اول در سال ۱۴۰۰ انتشار گردیده است.

نوشته های مشابه

میقات در آسمان
۱۴۰۱-۰۷-۲۳
عطر سیب
۱۴۰۱-۰۷-۲۳
۱۴۰۱-۰۷-۲۳

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.