حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6315 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
کنکاشی در تعریف هنر دفاع مقدس
1

عملیات مکمل کنکاشی در تعریف هنر دفاع مقدس مطب ذیل مصاحبه مهدی عجم با وحید جلیلی می باشد. تعریف شما از هنر دفاع مقدس چیست؟ بسته به اینکه خود دفاع مقدس را چه تعریف کنید، قاعدتاً هنر دفاع مقدس تعریف متناسب با آن خواهد یافت.به نظرم دو نگاه اصلی در این مقوله وجود ارد. اگر […]

پ
پ

عملیات مکمل

کنکاشی در تعریف هنر دفاع مقدس

مطب ذیل مصاحبه مهدی عجم با وحید جلیلی می باشد.

تعریف شما از هنر دفاع مقدس چیست؟

بسته به اینکه خود دفاع مقدس را چه تعریف کنید، قاعدتاً هنر دفاع مقدس تعریف متناسب با آن خواهد یافت.به نظرم دو نگاه اصلی در این مقوله وجود ارد.

اگر ما دفاع مقدس را حادثه ای تاریخی در یک مقطع زمانی خاص بدانیم، هنر این واقعه، هنری است که آن را روایت و تداعی کند.

این نوع نگاه دفاع مقدس، را پدیده ای تاریخی فرض می کند که وظیفه اش دفاع از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران بوده است.بنده این نگاه را«تعریف یک وجبی دفاع مقدس» می نامم.

علم داران این تفکر فرض می کنند که آرمان دفاع مقدس این بوده است که از مرزهای خاکی کشور دفاع کند و می گویند:«در طول تاریخ چند صد سال اخیر ایران، سابقه نداشته است که جنگی رخ دهد ولی بخشی از کشور جدا نشود؛ اما در دفاع مقدس حتی یک وجب از خاک میهن جدا نشد.»

این همان تعریف یک وجبی است که اگر چه بخشی از واقعیت است،اما خیلی کوچک تر و محدودتر از آن است که بتواند تعریف جامع دفاع مقدس را ارائه بدهد.طبیعی است که هنر استخراج شده از دل این نوع نگاه ، تنها اتفاقات و رخدادهای ان روزگار را روایت می کند.

نگاه دیگری که می توان به دفاع مقدس داشت این است که دفاع مقدس تعبیر دیگری است برای انقلاب اسلامی و حتی خود انقلاب اسلامی در ذیل خط دفاع مقدس تعریف می شود.در این نگاه ،دید ما خطی نیست.اگر ما انقلاب اسلامی را با مفاهیمش و نه صرفاً با وقایعش بشناسیم؛ مقاطع مختلف تاریخی، تعریف خاص خود را در این پارادایم پیدا خواهند کرد.

از زاویه دید انقلاب، تمامی دوران ها دفاع مقدس است و با این نگاه، هنر دفاع مقدس تعریف متفاوتی می یابد و کسانی هنرمند دفاع مقدس شمرده می شوند که تکمیل کننده صفوف رزمندگان و مجاهدان عرصه دفاع مقدس هستند.

ما در عرصه جنگ، گردان های مختلفی مانند خط شکن، پشتیبانی، اطلاعات عملیات، تخریب و… داشتیم که در جایگاه خود جنگ را سامان می دادند.حال یک گردان هم به عنوان هنر خواهیم داشت که کاملاً به شکل مکمل عمل خواهد کرد و اگر این گردان عمل نکند، حتی اگر نیروهای عمل کننده ی نظامی ما با رشادت و موفق عمل کرده باشند، کل جبهه دور می خورد و قیچی خواهد شد.

در چنین رهیافت ممتازی به دفاع مقدس و هنر آن دفاع هنوز تمام نشده است.ثانیاً اصلاً تمام شدنی نیست و ثالثاً هنر دفاع مقدس، جزئی و بخشی از پیکره دفاع مقدس است؛ نه اینکه صرفاً از بیرون به جنگ نگاه کند.فرقی هم نمی کند که در آن نگاه از بیرون، روایت شما همدلانه باشد یا منتقدانه؛ نوستالژیک باشد یا ضد جنگ؛موافق باشد یا مخالف.

-پیام معروف امام به هنرمندان در سال۶۷ با توجه به ان دو نگاه که ذکر کردید، چه جایگاهی می یابد؟

تعریف امام رحمه الله از مقوله دفاع مقدس کاملا مخالف با نگاه «یک وجبی» است؛چون نگاه ایشان یک نگاه ارزشی و دقیق بود.تمامی وقایع را در ذیل یک منظومه آرمانی و معرفتی می دید.ایشان هنر دفاع مقدس را کاملاً مفهومی می داند و نه صرفا تاریخی.جالب است پیام امام به هنرمندان در سال۶۷ در هفته دفاع مقدس صادر شده است؛۳۱ شهریور ماه.یعنی امام می خواهد عنوان کند که وظیفه لشکرها و گردان های نظامی به اتمام رسید.حالا نوبت لشکر هنر است که وظیفه جدی تری را به عهده بگیرد و عمل کند تا فتوحات از دست نرود.جملات نورانی امام در این پیام، تناسب نزدیکی دارد با جملات ایشان در پیام پذیرش قطعنامه و سپس با محورهای پیام ایشان به روحانیت که شبهات فراوانی را در خصوص دفاع مقدس پاسخ می دهند.ایشان هنر دفاع مقدس را ذیل جنگ فقز و غنا و تقابل حق و باطل فرض می کند که سابقه ای چندهزار ساله دارد و این خصوصیت، نگاه منظومه ای ایشان است.

 

-حال می خواهیم نگاهی داشته باشیم به کارنامه بیست ساله محصولات فرهنگی و هنری دفاع مقدس؛ از لحاظ کمی و کیفی. نظر شما در این خصوص چیست؟

درنگاه یک وجبی، صرفاً به مسائل نظامی جنگ پرداخته می شود.در این نگرش، اگر چه به معنویت حاکم در جنگ و روحیه رزمندگان هم توجه می شود، اما نقصش این است که حداکثر تلاشش این است که مخاطب را به آن دوران بازگرداند و آن حال و هوا را برایش تداعی کند.هدفش این نیست که آن روزها را به الان بیاورد و نکته مهم دیگر اینکه بنده معتقدم محصولات فرهنگی و هنری تولید شده در عرصه دفاع مقدس به هیچ عنوان از لحاظ کمی هم در جایگاه مطلوبی نیست.مقام معظم رهبری در سخنانی در چند سال گذشته خاطرم هست عبارتی فرمودند بدین مضمون که ما هنوز یک هزارم ظرفیت دفاع مقدس را کار نکرده ایم!

این یک واقعیت است.آخرین آماری که راجع به کتب منتشر شده عنوان است.ما حدود ۲۵۰ هزار شهید داشته ایم.اگر قرار بود راجع به هر ده شهید یک کتاب منتشر شود الان باید ۲۵ هزار عنوان کتاب فقط درباره شهدای دفاع مقدس می داشتیم.البته راجع به هر شهید می توان یک کتاب چاپ کرد.حال به این آمار اضافه کنید آزادگان را. اضافه کنید جانبازان را. اضافه کنید خود رزمندگان و همچنین خانواده های ایثارگران را ؛ پدر و مادر، همسران، فرزندان، و… بنابراین حجم آثار به شدت پایین است و خطری که وجود دارد این است که منابع اصلی جنگ ما در حال از میان رفتن هستند و دیگر قابل بازیابی نیستند.مثلا بسیاری از پدران و مادران شهدا که خاطره داشتند در حال از دنیا رفتن هستند و این خسارت دیگر قابل جبران هم نیست و این مسئله کم کم سیر تصادعدی می یابد.پس ما از لحاظ کمی بسیار کم کار کرده ایم.

درمقوله سینما، در سال به طور متوسط صد فیلم بلند داستانی تولید می کنیم.از این صد فیلم، چه تعدادی مربوط به دفاع مقدس است؟آیا بیشتراز سالی سه یا چهار فیلم می شود؟این در حالی است که جنگ ما یک جنگ هشت ساله بوده و پس از جنگ ویتنام، طولانی ترین جنگ قرن اخیر در جهان بوده است؛ با آن ابعاد و گستره و ماجراها و وقایع بی نظیر.

در برخی حوزه ها ما اصلا ورود نداشته ایم.حتی رهبری انقلاب، بارها دلسوزانه این موارد را گوشزد کرده اند، اما جوابی در خور از طرف مدیریت فرهنگی نظام نگرفته اند.در همین بحث سینما در دیدار با سینماگران ایشان گفتند که شما راجع به ابعاد بین المللی جنگ تاکنون چقدر کار کرده اید؟ مگر این جنگ، جنگ تمام دنیا و ابرقدرت ها برعلیه ما نبود؟ واردات سیم خاردار در زمان جنگ برای ما ممنوع بود؛ در حالی که انواع و اقسام ابزار مدرن را به صدام می دادند و این مظلومیت ما بود و این ابعاد مهم تا به حال چقدر کار شده است؟

از لحاظ کیفی باید عنوان کرد که ما د شاخه های مختلف هنری، آثار بسیار شاخص و فاخری داشته ایم که از لحاظ فنی و استقبال مخاطب،جز رده اول محسوب می شوند؛مانند فیلم«آژانس شیشه ای» که ساخت آن از لحاظ فنی و استاندارهای هنری، نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایرران بود یا فیلم«لیلی با من است»هم همین طورکه جایگاه ویژه ای دارد یا در عرصه عکاسی شما می بینید که برجسته ترین عکاسان ایران کسانی اند که در جنگ کار کرده اند و هنر عکاسی ایران در دنیا با جنگ شناخته می شود.در تئاتر تک جرقه های خوبی در اوایل جنگ زده شد؛مانند تئاتر«ننه خضیره» که قابل توجه بود و بعدها هم تجربیات آقای فدای حسین و برخی دیگر خوب بود . اگر بخواهیم قیاس کنیم،تئاتر دفاع مقدس در برابر ژانرهای دیگر آبرومند است.

در بحث موسیقی دفاع مقدس هم همین طور. اگر مفهوم موسیقی را وسیع بدانیم، بسیاری از نعمات و ملودی ها در حال و هوای جنگ تولید شد.کارهای آقای آهنگران هر چند آلات موسیقی نداشت، ولی ملودی های تولیدی ایشان یک گنجینه ماندگار و قابل استفاده برای موسیقی ایران است؛ چرا که محصول یک تجربه عمیق انسانی در ابعاد وسیع است که بعید است دیگر تکرار شود.فضای غالب فرهنگی انسان هایی که در جنگ بودند، در همین ملودی ها ثبت شده است که موسیقی دان های مااگر توفیق آن را بیایند، خیلی میتوانند از آن بهره بگیرند.

از طرف دیگر، ما شاهدیم که بدترین آثار و مبتذل ترین آها نیز متاسفانه در این حوزه ساخته شده است؛ به عنوان مثال فیلمی که سال گذشته توسط انجمن سینمای دفاع مقدس به نام«پیک نیک در میدان جنگ» تولید شد که مظهر به سخره گرفتن مفاهیم دفاع مقدس بود که البته اکران محدودی هم داشت.شاید خود تهیه کنندگان آن شرمنده شده بودند و یا صدا و سیما فیلمی ساخت در سال قبل به نام«طبل بزرگ زیرپای چپ» که داستان آن خارجی بود، از نویسنده ای لهستانی یا مجار که در کشور ما آن را بومی کرده بودند.انگار تمام وقایع جنگ ما ساخته شده است که حال باید داستان جنگی وارد کنیم! ماجرای آن هم این بود که رزمنده ای در جبهه یک سرباز بعثی را می کشد و عذاب وجدان گرفته و خودکشی می کند.؛یعنی چه از لحاظ شکلی و چه از لحاظ مضمونی، قوی ترین و ضعیف ترین آثار را در این حوزه داشته ایم و بایستی ارزیابی کرده و نقاط قوت و ضعف را دقیق بشناسیم.چرا فیلمی مثل آژانس شیشه ای نباید تکرار شود؟برخی البته شاید عنوان کنند که تولید آثار، زمان می خواهد و بایستس مثلا بیست سال بگذرد؛ کما اینکه درباره جنگ های ناپلئون، هنوز عده ای فیلم می سازند یا انقلاب فرانسه و…

بنده معتقدم در این بیست سال می شد حداقل ده برابر موجودی فعلی کار کرد که این به مدیریت فرهنگی برمی گردد که متاسفانه هنوز گمان نمی برم در فضای فکری مدیران فرهنگی کشور، دغدغه ای برای جبران عقب ماندگی ها در حوزه تولیدات دفاع مقدس وجود داشته باشد.

در عرصه دفاع مقدس، نهادها و سازمان های بسیاری فعالیت می کنند و به واقع بدون هماهنگی یا اتخاذ راهبرد مشترک، هر کسی راه خودش را می رود، نظر شما چیست؟

می توان یک سری دلایل بروکراتیک و ساختار اداری را ذکر کرد، اما دلیل مبنایی تر این استت که تعریف مدیران فرهنگی ما با تعریف حضرت امام یکی نیست.آقایان تعریف امام را عملا قبول  ندارند.امام رحمه الله چند ماه قبل از رحلت، در پیام به روحانیت، تعریف خود را از جنگ، صریح عنوان می کند و برکات و دستاورهای جنگ را برمی شمرد و شبهات را پاسخ می دهد و نقطه کانونی و محور رویکردش به جنگ را«اسلام انقلابی» عنوان می کند.ایشان می فرماید:« از همه مهم تر ، استمرار روح انقلابی در پرتو جنگ محقق شد.» بالاترین دستاورد را در این نکته می داند.

اسلام انقلابی، اسلام جهاد و ایثار است.یعنی اینکه شما برای آرمان های الهی و سعات بشر، از منافع شخصی خود بگذری و ایثارگر یعنی فردی که از جان خود هم می گذرد و به شهادت می رسد.

اگر چنین فضایی غالب شود، دقت کنید فردی که در راه حیات ملکوتی بشر از منافع مشروع خودش و حتی جانش می گذرد، قادعدتاً منافع نامشروع دیگران را به راحتی به خطر می اندازد. با این نگاه، ایثارگری مفهوم زنده و به روزی می یابد و در تضاد با منافع اصحاب زر و زور و تزویر قرار می گیرد و آن اسلام انقلابی امام، این است.

مفهوم بسیجی به عرصه جنگ محدود نیست.پس از جبهه هم کارکرد پیدا می کند و فرد با کنارگذاشتن منافع خود، دردفاع از منافع مردم بی پروا می شود و این گستاخی خیلی ها را اذیت می کند و بدین ترتیب برخی برای اینکه جلوی گستاخی ایثارگراه را سد کنند، باید اسلام انقلابی را انکار کرده و تعریف امام دا در عمل رد نمایند.

راهش این است که شبهاتی را در مورد دفاع مقدس مطرح کنند؛ روایت های شبه حقیقی مثل روایت های صرفاً معنوی از شهدا.اینکه عنوان شود شهدا انسان های ایثارگری بودند که جانشان را فدا کردند و هیچ کاری هم به جامعه و حکومت نداشتند.هیچ کاری هم به آینده نداشتند و مهم ترین ویژگی ایثارگران سکوت است.در صورتی که براساس تعریف امام رحمه الله ، از دل اسلام انقلابی فریاد برمی آیدـ بسیج لشگر مخلص خداست.» اخلاص یعنی کار برای خدا کردن و پروای خدا را داشتن و نتیجه طبیعی آن، پروای غیرخدا را نداشتن و نترسیدن ازغیر اوست.«یخشونه و لا یخشون احدالا الله». خب این نوع تقوا اگر در جامعه ایجاد شود، برای برخی خیلی خطرناک است. رهبری در سال۷۲ صراحتاً بیان کردند:« بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت های اصلی انقلاب زنده بماند.» اما بعضی معتقدند بسیجی ها پایشان را از گلیم شان درازتر نکنند.

گلیم خوش نقش و نگاری طراحی می کنند تا بسیجی در آن باشد.خب وقتی این نگاه حاکم شد،طبیعی است که چه محصولات فرهنگی هنری از ان بیرون می آید و طبیعی است آن گردان های هنر و لشکر هنر شکل نمی گیرد.

نگاه«کجایید ای شهیدان خدایی» یعنی اینکه باید دنبال شهدا بگردیم؛ در صورتی که ما خودمان گم شده ایم. جایگاه شهدا که مشخص است.متاسفانه بزرگ ترین ویژگی های ایثارگران را سکوت عنوان کردند و حداکثر اینکه قطره فلج اطفال بچکانند یا  درختکاری کنند؛نه اینکه با مفاسد و ناهنجاری های حکومتی چالش کند.

-نظر شما در خصوص تشتت و پراکندگی سازمان ها و نهادهای مدعی فرهنگ و هنر دفاع مقدس چیست؟ با آنها چه باید کرد؟

وحدت ازوحدت کلمه حاصل می شود.وقتی می گوییم کلمه واحد،یعنی روح واحدی وجود ندارد.سازواره ای برای سامان بخشی وجود ندارد. با سازمان ایجاد کردن فلان نهاد نظامی برای جمع آوری آثار دفاع مقدس و یا فعالیت فرهنگی هنری در این عرصه، دردی دوا نخواهد شد؛ چرا که انسجام نظری وجود ندارد.با بخشنامه و آیین نامه هم مشکل حل نمی شود.

تا آن نگاه بلند حضرت امام رحمه الله ساری و جاری نشود، قضیه سلیقه ای خواهد شد و هر کسی هر کار دلش می خواهد انجام خواهد داد.تا آرمان مشترک ایجاد نشود، با دخیل بستن پراکنده به اجزای جنگ،مشکلی حل نمی شود، هر کدام از تعاریف غلط و تحریف شده ای که از جنگ می شود، پیامدهای برنامه ای و عملیاتی نیز به دنبال دارد.مثلا اگر شما عنوان کردید که جنگ برای دفاع از اصل«وجود»نظام بوده است، محصولات تولیدی ذیل ان به شکلی خواهد شد و  اگر بگوییم دفاع مقدس برای دفاع از«ماهیت» جمهوری اسلامی ایران بود، قضیه شکل دیگری به خود می گیرد.

در نگاه اول عنوان که شهدا کاری به اتفاقات درون نظام نداشتند. با فقر، فساد و تبعیض کاری نداشتند؛ یعنی شهدا فقط جنگیدند که اصل نظام حفظ شود؛ بدون توجه به ماهیت ان.در صورتی که حقیقت این نیست.شهدای ما برای آینده ای بهتر دفاع کردند؛ نه تنها دفاع از گذشته و حال. این  سوال مطرح است که شهدای ما برای چه آینده ای جنگیدند؟ به عنوان مثال برای آینده ای که دستگاه قضایی آن در مبارزه با فساد اقتصادی استخاره کند؟ برای رشد امثال شهرام جزایری ها؟ این سوال بنیادین، کل فعالیت های فرهنگی مربوط به دفاع مقدس را زیر و رو خواهد کرد.

پس بنابراین در آسیب شناسی دستگاه های فرهنگی باید گفت نوع نگاه معرفتی ایشان به دفاع مقدس تحریف شده و ناقص است و در سیاست گزاری ها نیز بروز پیدا می کند و یک نمونه آن نگاهی است که پس از جنگ در سپاه ایجاد شد و ان سرداریزه کردن جنگ بود.جنگ ما جنگ سردارها نبود. نمی دانم شاید این نگاه وارداتی از اروپا، کره شمالی و … بود که وارد شد. فی المثل در پاریس ده تا خیابان به نام سرداران سپاه ناپلئون است.ماحصل این نگاه این شد که در جنگ، اصل، سرداران بودند و در حاشیه اینان نیز عده ای بسیجی فعالیت می کردند؛ در صورتی که شما وقتی به سیره سرداران دفاع مقدس نگاه می کنید در می یابید که اهمیت فوق العاده امثال همت، باکری، خرازی، و… این بود که بین خودشان و بسیجی ها تمایزی قائل نبودندتمام ارزش این شهدا به این بود که سرداری نمی کردند و بسیجی بودند. اما این نگاه وارداتی در کشور تسری پیدا کرد و امثالکنگره سرداران و شهیدان فلان استان را راه اندازی نمود؛ یعنی جداسازی فرماندهان از سایر شهدا که واقعاً جای تاسف دارد. نگاه امام را ببینید. امام در خصوص کدام یک از شهدا به طور مصداقی سخن گفته است؟ حسین فهمیده و این یعنی که امام روی شاخصه مردمی و بسیجی جنگ تاکید دارد.

حال، دستگاه های فرهنگی ما آیا می توانند بگویند که یک چهره عادی از جنگ، مثلا یک شهید معمولی بسیجی را مبدل به چهره کرده اند؟ در صورتی که همین شهدای عادی ما قابلت های بسیار فوق العاده ای دارند و قابلیت الگوشدن برای کل جهان را دارند.ما داشتیم مغازه دار عادی را که به جبهه آمد و به شهادت رسید و واقعا می توان برای ایشان یک سریال ساخت.از دانش آموز تا معلم تا دانشجو، از کشاورز تا طلبه و… نیز فراوان موارد وجود دارد که متاسفاه اینها همه حذف شده اند؛ چرا که اگر به این ملت القا شود که شما ایثارگر و شهیدپرور هستید و از همین کوچه و پس کوچه ها بیرون می آیند؛ این ملت، ملت خطرناکی برای خیلی ها خواهد شد.ولی متاسفانه نگاهی هست که می گوید در بین شهدا آن هم مواردی باید مطرح شود که در فلان سازمان نظامی در فلان مرتبه قرار داشت و حکم گرفته بود.

-ادعای بسیاری از فعالین حوزه دفاع مقدس، انتقال فرهنگ و ارزش های آن دوران به نسل جوان است.نظر شما در این باره چیست؟

در بحث انتقال ارزش های دفاع مقدس سوالی مطرح می کنیم و آن، این است که کسانی که مدعی این انتقال به نسل سوم و چهارم انقلاب اند، افرادی هستند که مستقیم و بی واسطه در صحنه حضورداشته اند و شهادت عزیزانی را در کنار خویش دیده اند و ان روزها را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند.

خود این افراد چه وضعیتی دارند و بعد اینکه عنوان می شود با انتقال این خاطرات می توان این نسل را بیمه کرد، می شود از برخی از این افراد سوال کرد که خودتان بیمه شدهاید؟ شما که دنبال موافقت اصولی، پارتی بازی در مناقصه شهرداری، دنبال مجوز فلان شرکت واردات و صادرات و.. هستی، آیا خود شما بیمه شده اید؟صرف اطلاع از آن وقایع یا حتی حضور در آن رخدادها،دلیل بر بیمه شدن فرد نیست.چه بسیار افرادی بودند که در جنگ هاکنار حضرت امیر شمشیرمی زدند و بعدها در مقابلش ایستادند. وقتی مراقبه جدی وجود نداشته باشد، گسست رخ می دهد.وقتی روح برای دفاع مقدس قائل نباشیم، با پیکرش هم نمی توانیم دردی را دوا کنیم.بنده چند سال در مقاله ای نوشتیم که جنگ ما شهید شه است و مرده معمولی نیست و شهید زنده است و برای امروز ما حرف های بسیاری برای گفتن دارد.

-آقای جلیلی، به راستی چرا امثال آژانس شیشه ای باید به اندازه انگشتان دست باشند و دیگر تکرار نشوند؟

واقعا باید تاسف خورد بر داستان تلخی که در ساخت آژانس شیشه ای طی شده است.بد نیست بدانیم که شخص رهبر انقلاب فیلمنامه آژانس را می خواند و امضا نموده و حمایت خود را از ساخت آن اعلام می کند و موانع را برمی دارد.حال شما ببینید که چقدر ساختار مدیریت فرهنگی ما با افکار رهبری در تضاد است.در مورد«آژانس شیشه ای» خیلی از مدیران، آن را خلاف مصالح انقلاب می دانستند، اما رهبر انقلاب اسلامی تمامی ایین افکار انحرافی را کنار زده و باعث ساخت این اثر می شود. اینمثال، یک نمونه است که ضعف های مدیران فرهنگی را به رخ می کشد و مدیریت فرهنگی مامور است که نگذارد آژانس شیشه ای ساخته شود که اگر در کشور ما سالی ده اثر مانند آژانس و «لیلی با من است» و «بچه های آسمان» تولید می شد، فضای فرهنگی ما به سمت تحول می رفت و این تحول با منفعت خیلی ها در تضاد است.اگر فضا پنجاه و هفتی شود، این مدیران دیگر تحمل نمی شوند.فضای پنجاه و هفتی، مدیران ساده زیست و مردم داربا افکار انقلابی می طلبد که آقایان دیگر این کونه نیستند.

پس تلاش می کنند که این اتفاق رخ ندهد؛ با روش های غیر مستقیم و ایجاد فضاهای قلابی که امکانات در آن تلف شود.وقتی هنر، مردمی نباشد ره به جایی نخواهد برد.آژانس کاملا مردمی است؛ البته با نقد مردم و با تکیه بر اصول. هنر مردمی، هنر دروغ به مردم نیست و هنرمند در یک گفت و گوی فعال با مردم، به فکر احیای اصول انقلاب است و اما در تفکر جایگزین، باید یک سری فضاهای گلخانه ای ایجاد کرد که مثلا هنر از میان نرود و از این فضاها مانند جشنواره ها و کنگره ها محصول دلخواه مدیران بیرون می آید؛ نه مورد پسندمردم و این به هیج وجه سودمند و مفی فایده نیست.

 

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.