حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۱۶ آبان , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6358 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
پنهان شدن در دودکش کارخانه
2

اگر به دست عراقی‌ها می‌افتاد،کارش تمام بود و عملیات هم لو می‌رفت،پس سریع به زیر یکی از خودروهای پارک شده خزید و منتظر ماند تا گشتی‌ها منطقه را ترک کنند ولی انگار دست‌بردار نبودند و قصد ماندن داشتند.اگر به دست عراقی‌ها می‌افتاد،کارش تمام بود و عملیات هم لو می‌رفت،پس سریع به زیر یکی از خودروهای […]

پ
پ

اگر به دست عراقی‌ها می‌افتاد،کارش تمام بود و عملیات هم لو می‌رفت،پس سریع به زیر یکی از خودروهای پارک شده خزید و منتظر ماند تا گشتی‌ها منطقه را ترک کنند ولی انگار دست‌بردار نبودند و قصد ماندن داشتند.اگر به دست عراقی‌ها می‌افتاد،کارش تمام بود و عملیات هم لو می‌رفت،پس سریع به زیر یکی از خودروهای پارک شده خزید و منتظر ماند تا گشتی‌ها منطقه را ترک کنند ولی انگار دست‌بردار نبودند و قصد ماندن داشتند.
چند هفته‌ای برای شروع عملیات کربلای ۴ مانده بود شبانه وارد رودخانه اروند شد و برخلاف جریان آب شنا کرد. روبه‌روی کارخانه پتروشیمی عراق نزدیک بصره رسید، هوس کرد سری هم به کارخانه و اطراف آن بزند. از آب خارج شد و مین را در جای مناسبی پنهان کرد. تا پاسی از شب، همه جای کارخانه را حسابی گشت، اما باید پیش از روشن شدن هوا و شروع جذر آب برمی‌گشت که یکدفعه با گشتی‌های عراقی روبرو شد.
در آن حال اگر گیر عراقی‌ها می‌افتاد، کارش تمام بود و عملیات هم لو می‌رفت، پس سریع به زیر یکی از خودروهای پارک شده خزید و منتظر ماند تا گشتی‌ها منطقه را ترک کنند ولی انگار دست‌بردار نبودند و قصد ماندن داشتند. بالاخره هوا روشن شد و دیگر نمی‌شد برای بازگشت به آب زد پس مجبور شد بار دیگر به پتروشیمی برگردد. باید جای خلوت و مطمئنی را برای پنهان شدن پیدا می‌کرد.
بالاخره در یکی از دودکش‌های بزرگ کارخانه پنهان شد و تا رسیدن شب و بالا آمدن آب منتظر ماند؛ تصمیم گرفت تا مدت زمانی که در آن منطقه هست، سری هم به اطراف کارخانه بزند، در سینمای کارخانه، عراقی‌ها مشغول تماشای فیلم بودند.کارخانه جاهای دیگر نیز برای دیدن داشت، اما دیگر زمان آن رسیده بود که باید باز می‌گشت، پس به آب زد. وقتی به موقعیت خودشان برگشت چهره‌های متعجب شده نظاره‌گرش بودند.
ابراهیم مسئول گروه اطلاعات گردان و بلد راه، پیشاپیش همه حرکت می‌کرد وقتی هم که بچه‌ها غواص‌گردان روانه عملیات می‌شدند ابراهیم خود بر سر و روی رزمنده‌ها برای استتار گل می‌مالید، بچه‌ها می گفتند، او اولین کسی بود که در منطقه آبگرفتگی شهید شد.
ابراهیم اصغری از بچه‌های ناب جنگ بود. گوهر پربهایی از گنجینه‌گران بسیج، معلمی دلسوخته و موفق و یک بسیجی به تمام معنا، برادرانی که او را می‌شناختند از شجاعت و دلیری او آگاهند. از نیروهای کارآمد و بسیار برجسته اطلاعات عملیات لشگر عاشورا به حساب می‌آمد.هنگام شناسایی‌ها، روی او خیلی حساب می‌شد. خطرناک‌ترین و مشکل‌ترین شناسایی‌ها را انجام می‌داد.گاهی اتفاق می‌افتاد که با لباس غواصی به آب می‌زد و تا دو الی سه روزی از او خبری نمی‌شد. سراغ مواضع عراقی‌ها و از محل استقرار نیروها استحکامات،سنگرها، ادوات نظامی و کمین‌های دشمن عکس می‌ گرفت و شناسایی می‌کرد. مشکلات و خطرات زیادی را به جان می‌خرید تا منطقه عملیاتی را کاملا شناسایی کند.


ابراهیم اصغری روز ۱۹ دی‌ماه ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.