حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6315 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
هوای شهریور با تظاهرات مستقل زنان زنجانی داغ شد
2

هنوز هرم گرمای هوا نیفتاده بود، در این شهر شهریور تا به نیمه نرسیده بود. تابستان در زورمداریش کوتاه نمی آمد و خورشید خواهر خوانده اش را وادار می کند با تمام حرارتش روی دشت ها، ساختمانها، و خیابان های خاکستری بتابد. اما آن سال ها، آن سال های دور گرمی و سردی هوا فرقی […]

پ
پ

هنوز هرم گرمای هوا نیفتاده بود، در این شهر شهریور تا به نیمه نرسیده بود. تابستان در زورمداریش کوتاه نمی آمد و خورشید خواهر خوانده اش را وادار می کند با تمام حرارتش روی دشت ها، ساختمانها، و خیابان های خاکستری بتابد. اما آن سال ها، آن سال های دور گرمی و سردی هوا فرقی به حال ملتی نداشت که خون شان از فرط نقره داغ شدن به جوش آمده بود. شهریور ۵۷، شهریور داغی بود. داغ تر از همه تابستان هایی که بر این ملت گذاشته است. آن روزها همه یادشان هست که روزنامه کیهان در مورد زنجان نوشت:” ساعت ۱۱ پریشب، بیش از دو هزار نفر پس از پایان مجلس وعظ در مسجد ولی عصر(عج) زنجان به خیابان ریختند و سه دسته در نقاط مختلف شهر دست به تظاهرات زدند. تظاهرکنندگان برای سد کردن راه عبورماشین های پلیس، تیرآهن های ساختمانی را در وسط خیابان ها قرار دادند و سپس شیشه های بانک بازرگانی شعبه پهلوی و بازار بالاف بانک پارس شعبه بازار پایین، بانک ملی شعبه امیرکبیر،بانک ملی شعبه دروازه ارک، بانک سپه شعبه سعدی، بانک صادرات شعبه پهلوی و ششم بهمن و ادارات بهداری و بهزیستی و سالن سرپوشیده ۲۵ شهریور و سازمان زنان را شکستند. ماموران انتظامی برای مقابله با تظاهرکنندگان، اقدام به تیراندازی هوایی کردند و در جریان این تظاهرات دوازده نفر دستگیر شدند و سه نفر نیز به شدت مجروح شدند. حال یکی از مجروحین به نام” احمد مرتضایی” دانش آموز ۱۷ ساله که از ناحیه جمجمه دچار شکستگی و خونریزی داخلی شده شده وخیم است و به تهران اعزام شده. تظاهرات تا سحرگاه دیروز ادامه داشت و تظاهرکنندگان در دسته های ده و بیست نفری در خیابان های زنجان شعار می دادند.
مرگی که جرقه شد
نام” احمد مرتضایی” نامی است که از سال های دور سر زبان مردم زنجان باقی مانده است نامی که اولین گام یک قیام متفاوت را رقم زد. قیامی که در آن زنان زنجان فارغ از تمام قیدها، خود به تلاشی مستقل و هم سو دست زدند. او شب پنج شهریور از ناحیه سر تیر خورد و روز بعد پس از اعزام به تهران در آنجا به جمع شهدای انقلاب پیوست. مردان و زنان در روز خاکسپاری این جوان در خیابان های زنجان شکوه خشم و سوگ خود را به نمایش گذاشتند. اما سه روز بعد زنان و مادراندخترانی که پیام انقلاب را به درستی دریافت کرده بودند، خود به همراه مادر و خواهر”احمد” دست به راهپیمایی مستقل زدند. کیهان آن روز از زنجان نوشت:” دختران چادری زنجان در حالی که عکس های احمد رادر دست داشتند به تظاهرات آرام پرداختند و به طرفداری از آیت الله العظمی خمینی و به مخالفت با دولت شعار دادند… آنان در بیشتر خیابان شهر به پیاده روی پرداختند و بدون این که با دخالت ماموران رو به روشوند به خانه های خود بازگشتند.” اما حادثه از زبان دخترانی که در آن روز در جمعی کوچک اما تاریخ ساز حضور داشتتند شرحی بس زیبا دارد. از زبان آن هایی که روزهایی نه چندان دور نوجوانان این شهر بودند و حالا سرپرستی آموزش بخشی از این جوانان را به عهده دارند نام : فرزانه ادریسی” را از داخل سطرها به جا مانده از همان سال ها بیرون کشیدم و برای صحبت با او تا درب ورودی دبیرستان دختران هاجر پیش رفتیم. از بچه هایی که در حیاط مدرسه والیبال بازی می کردند سراغ مدیر دبیرستان را گرفتیم و بچه ها نشانی خانم فرزانه ادریسی را به ما دادند تا او از روزهایی بگوید ۱۳ نفر برگی از تاریخ ملتی چون ایرانیان را رقم زدند.
روزی که سیل راه افتاد
احمد مرتضایی را در شش شهریور در چهارراه پایین یه شهادت رساندند و خبر دهان به دهان در عرض چند ساعت در تمام شهر پیچید ما هم از قدیم خانواده مرتضایی را می شناختیم. از سویی پدرم فردی سیاسی و آزادی خواه بود و علاقه زیادی داشت تا فرزندانش از آنچه که رخ می دهد اطلاع کافی داشته باشند و آگاهانه گام بردارند وبه جمع مبازران بپیوندند.”
فرزانه دختر ۱۶ ساله سال ۵۷ و مدیر دبیرستان امروز حرف هایش را این گونه آغاز می کند و ادامه می دهد:” صبح روز نهم شهریورماه که قرار شد همراه خواهرو مادر شهید مرتضایی از مسجد ولی عصر(عج) به سمت مزار بالا که محل دفن او بود برویم. برای جمع شدن خانمها تا مدتی داخل مسجد صبر کردیم، اما در نهایت ۱۳ نفر شدیم. ۱۳ نفری که تنها یک پلاکارد داشتند و آن را هم خواهران مکی با خود آورده بودند. روی پلاکارد نوشته شده بود:” شعار ما سکوت ماست، شهادت افتخار ماست.” با همان ۱۳ نفر از داخل مسجد حرکت کردیم و تا مزار بالا را در خیابان های شهر پیمودیم. از آن هایی که ان روز همراه مان بود خانم حکمت کاوندی و رابط را به یاد دارم که هردو فرهنگی بودند و حالا بازنشسته شده اند خواهرانی مکی هم بوند. رفتیم تا به مزار رسیدیم.آنجا جوانی که درست یادم نیست نامش چه بود سخنرانی آتشینی کرد. فرزانه ادریسی معتقد است حرف های آن جوان که به نقل از دکتر شریعتی گفته بود” آن هایی که رفتند کار حسینی کردند و آنانکه مانده اند باید زینب وار عمل کنند، باعث شد تا این جمع به همراه خیلی های دیگر باز هم به میدان مبازره گام بگزارند. او می گوید ما سر مزار نزدیک نزدیک به ۳۰ زن و دختر بودیم و تمام مسیر راهپیمایی را نیز ماموران رژیم پا به پای ما آمده بودند. وقتی مراسم به پایان رسید به همه گفتند مواظب باشند که گیر ماموران نیفتند و ما هم متفرق شدیم.” دختر نوجوان ان روزها به یادش می آید که ظهر آن روز پدر با جعبه ای شیرینی کامی بابا را پرسید. او پاسخ داد امروز زنان زنجان برای اولین بار تظاهرات کردند. مادر با تعجب پرسید کسی که از میان شان کشته نشد و پدر با اشاره به دختر نوجوانش گفت اگر چنین حادثه ای رخ می داد حالا یکی از شهدا دختر ما بود.
خرمنی که شعله کشید
خرقه را ۱۳ نفر زدند و با ۳۰ نفر مراسمی با شکوه را به پایان رساندند و درست ۳ روز بعد یعنی داوازدهم شهریور ماه ناگهان جرقه به جان خرمنی افتاد و دشتی به شعله کشیده شد. کیهان از این آتش چنین یاد می کند” زنان و دختران زنجان دومین تظاهرات خود را دیروز برگزار کردند. تعداد دختران و زنان شرکت کننده در راهپیمایی دیروز به دوهزار نفر می رسید و هزاران تن از جوانان شهر نیزدر حالی که پلاکاردهایی در دست داشتند دختران و زنان را همراهی می کردند. زنان و دختران تظاهرکننده، مسیر کلیه خیابان های شهر را طی کردند و پس از اجتماع در یکی از مساجد و توقفی کوتاه به خانه های خود بازگشتند.” فرزانه یادش هست که در روز دوازدهم شهریور ماه حالا مادر و چندنفر از زنان فامیل هم به جمع مبارزان پیوسته بودند، حالا خیلی از زنانی که ترس را به گوشه ای نهاده و در خیابان گام برمی داشتند تا به جمعی که می رفتند تا باری دیگر خواسته هایشان را به گوش همگان برسانند ملحق شوند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.