روبروی اسکله چهار رچراغ که ما ین نهر عرایض ایران و کارون می باشد که داخل نخلستان ها است،برادرها یواش یواش حرکت می کردند یک دفعه عراقی ها منورزدند .منور که زده شد می ترسیدیم و گفتیم اینها که خبر نداشتند دراین میان دست یکی از بچه های غواص روی ماشه تفنگ رفته بود و گلوله تخم مرغی داخل آب شلیک شده بودوما وحشت کرده بودیم ازان طرف که دست غیب خداوند را نمی توانستیم درک کنیم ولی خوب می شود گفت اگر کسی می خواست دست خدا راآنجا ببیند می دید.دست خدا را آنجا می شد دید که چه حدی به این عملیات نزدیک است و این کار را هدایت می کند یکی از نیروهایی که درآن دسته بودند می گفت:همان حین از کنار سنگرهای عراقی ۲ تا مرغ دریایی پرواز کرده بودند و متوجه نشده بودند که گلوله تفاقی شلیک شده یا نه؛یعنی حین شلیک گلوله آن ها پرواز کرده بودند.
راوی:سردار اوصانلو(عملیات والفجر۸)
ثبت دیدگاه