حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6139 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 362×
نماز جماعت دونفره
0

یکی از عهدهایی که در زندگی مشترک بین بنده و آقا بهمن بود “حل مسائل زندگی از طریق گفتگو” بود، واژه قهر در خانه ما جایگاهی نداشت حتی اگر اختلاف نظری داشتیم درباره اش با هم گفتگو می کردیم حتی اگر برایمان سخت بود، و در جواب این سوال که آیا قهری؟؟؟ پاسخ می دادیم […]

پ
پ

یکی از عهدهایی که در زندگی مشترک بین بنده و آقا بهمن بود “حل مسائل زندگی از طریق گفتگو” بود، واژه قهر در خانه ما جایگاهی نداشت حتی اگر اختلاف نظری داشتیم درباره اش با هم گفتگو می کردیم حتی اگر برایمان سخت بود، و در جواب این سوال که آیا قهری؟؟؟ پاسخ می دادیم نه به هیچ وجه، فقط نیاز به کمی فرصت برای بیشتر فکر کردن دارم. و تمام سعی مان را می کردیم که از طریق معجزه ی مهربانی و لبخند از مسائل راحت تر عبور کنیم و از هدف اصلی زندگی که جلب رضایت الهی ست دور نشویم. وقتی در رازهای خوشبختی زندگی مان تفکر می کنم به این می رسم که یکی از دلایلش این بود که ما بسیار با هم صحبت می کردیم و این باعث شناخت بیشتر از هم و افزایش صمیمیت و یکدلی ما می شد. هیچ مسئله ای برای آقا بهمن آنقدر ارزش نداشت که بخاطر آن آرامش روحی و معنوی زندگی را بهم بزند. همیشه به بنده می گفت: عزیزم تلاش برای رسیدن به آسایشی ارزشمند است که آرامش زندگی را بیشتر کند وگرنه جز رنج و زحمت ثمری نخواهد داشت.

****

روزهای اول زندگی مان بود، وقت نماز ظهر بود، آقا بهمن آماده ی خواندن نماز می شد که من هم سریع آماده شدم و پشت سر ایشان قرار گرفتم تا به ایشان اقتدا کنم، ایشان گفتند: عزیزم نمازت را فرادا بخوان، من لایق امام جماعت شدن نیستم، من گفتم: مهم اینست که ماموم امام را قبول داشته باشدکه منم شمارو خیلی قبول دارم گفتم: بهمن جان ! نماز جماعت خواندن با همسرم ، آرزوی همیشگی من بوده بیا و آرزومو برآورده کن. ایشون هم با محبت و لبخند همیشگی شون پذیرفتند و از اون به بعد هر وقت ایشون منزل بودن، نماز جماعت دو نفره ی ما برپا بود و چقدر با صفا بود بهمن جان دلم برای نمازهای عاشقانه مان تنگ شده.

****
یکی از ویژگی های شهید مصائبی نظم در کارها و برنامه ریزی جهت انجام فعالیت ها بود . همیشه برای خود اهداف خرد و متوسط و کلان تعریف می کرد ، که شامل برنامه های زود بازده یا کوتاه مدت (۱تا۲ ساله) میان مدت(۲ تا ۵ساله) و بلند مدت (۵ تا ۱۰ساله) بودند. بنده و اکثر دوستان در برنامه ریزی ها از ایشان مشاوره می گرفتیم. مشخصه بارز شهید مصائبی که ما را هم همیشه به آن سفارش می کردند ، مکتوب کردن برنامه ها و بازخورد گیری در فواصل خاص زمانی از آنها بود. بارها دیده بودم که برای یک برنامه ساعت ها فکر و تامل می کردند تا بتوانند بهترین تصمیم را برای اجرایی کردن آن بگیرند

******

آقا بهمن علاقه ی شدیدی به درس خواندن داشت و سرعت پیشرفت علمی و تحصیلی ایشون بالاتر از قوانین و مقررات محل کارش بود. به خاطر همین مجبور می شد علی رغم میل باطنیش سرعت پیشرفت تحصیلیش رو کمی کند کنه و از این مسئله هم بنده و هم خودش بسیار ناراحت بودیم، باز با وجود این مسائل موفق شد در مدت کوتاهی که اجازه تحصیل داده بودن دوتا لیسانس بگیره و مشغول تحصیل در دانشگاه جامع امام حسین تهران در مقطع فوق لیسانس رشته اطلاعات استراتژیک بشه ولی باز از خودش رضایت نداشت و دوست داشت کارهای علمی بیشتری انجام بده. من مطمئن بودم بهمنم یکی از مغزهای متفکر و موثر کشور خواهد شد، چون بسیار عمیق و دقیق و علمی فکر میکرد و افکارش رو به بهترین نحو عملی می کرد. آقا بهمن تمام دوستانشون و برادرانشون رو برای ادامه تحصیل با جون و دل تشویق و کمک می کرد، یکی از دوستاشون میگفت: اگه بهمن نبود من حتی لیسانسم نمی گرفتم، او مرا بسیار تشویق و کمک کرد. حتی برای برخی دوستانش دفترچه آزمونهارو تهیه میکرد و بهشون می داد.
با وجود بچه ها و بنده که هر کدوم مون هزارتا چیز ازشون می خواستیم، با صبوری و مهربانی هم به نیازهای ما پاسخ می داد و هم با جدیت درسش رو می خوند. و بیشتر شب ها از خوابش می زد و درس می خوند. چون اکثر زمان روزش رو صرف کار و ما می کرد. ایشون در تحصیل بنده هم بسیار کمک حال بود و برای اجرای پایان نامه ارشدم با جون و دل کمکم کرد و پا به پای من می آمد تا من خسته نشوم.
کم خوری، کم خوابی و کم صحبتی از ویژگی های بارز ایشون بود و حرفی نمیزد مگر اینکه عمل می کرد و قولی نمی داد مگر اینکه اجراش می کرد و در محیط منزل بسیار شاد و شاداب بود. با وجود ایشون، خستگی و کسالت جرات نمیکرد پا به خونه ما بگذاره…

شهید بهمن مصائبی در تعقیبات نماز، توصیه عارف وارسته مرحوم نخودکی اصفهانی به حضرت امام(ره) را عمل میکرد، داستان به این شرح است که حضرت امام در دوران جوانی روزی خدمت مرحوم نخودکی در حرم امام رضا(ع) می رسند و طلب علم کیمیا می کنند. آن عارف وارسته می فرمایند: مطلبی یاد می دهم که از علم کیمیا بهتر است و آن این است که بعد از نماز:
۱- آیات مبارک آیت الکرسی تا والله سمیع علیم
۲- ذکر تسبیحات حضرت زهرا(س)
۳-سه مرتبه خواندن سوره قل هوالله احد
۴- سه بار صلوات بر محمد و آل محمد
۵- سه بار آیه ۲و۳ سوره مبارکه طلاق( و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امرهی قد جعل الله لکل شی قدرا) را بخواند.
آقا بهمن بر این ذکر مداومت داشت و به دوستان و عزیزانشون مداومت بر این ذکر را توصیه می کردند و می گفتند: عجب دارم از افرادی که گرفتارند و این عبادت را برای گشایش امورشان انجام نمی دهند.

راوی:همسر شهید خلبان بهمن مصائبی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.