نیروها در شلمچه آماده بودند تا عملیات کربلای۵ آغاز شود. روبروی منطقه ای که مستقر بودیم، آنسوی نیروگاه انرژی اتمی و پتروشیمی عراق قرار داشت. بالای دکل های بلندشان، دیده بان بود که تا پشت رودخانۀ کارون را زیر نظر داشتند؛ یعنی کوچکترین حرکتی را از جادۀ اهواز تا آبادان می توانستند ببینند.
چند روز مانده به عملیات، کل منطقه را مه غلیظی فرا گرفت. مه و گرد و غبار آنقدر زیاد بود که تا چند متر آن طرف تر، اصلاً دیده نمی شد. طوری که ماشین ها با چراغ روشن حرکت می کردند. وجود این اتفاق در آن شرایط، مثل یک معجزه بود. یک فرصت استثنایی برای انتقال نیروها و تجهیزات به خط مقدم.
یک شب قبل از عملیات، مه از بین رفت و همه با گل و لای خودمان را استتار کردیم و وارد عمل شدیم.
راوی:سردار مجید ارجمندفر
نویسنده:المیرا حنفی
ثبت دیدگاه