حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6315 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
شهید نادر امینی
0

          خدایا از عمر ناقابلم بکاه و به عمر رهبرم  بیفزای با درود فراوان بر محمد(ص) پیامبر خدا و مهدی موعود که منجی بشر فریادرس است امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب بر حقش حامی مستضعفان ابر مرد تاریخ رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران فرمانده کل قوا خمینی، […]

پ
پ

 

 

 

 

 

خدایا از عمر ناقابلم بکاه و به عمر رهبرم  بیفزای
با درود فراوان بر محمد(ص) پیامبر خدا و مهدی موعود که منجی بشر فریادرس است امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نائب بر حقش حامی مستضعفان ابر مرد تاریخ رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران فرمانده کل قوا خمینی، روح خدا با درود فراوان به سرور شهیدان کربلای حسینی(ع) با درود فراوان به شهیدان انقلاب  اسلامی ایران و شهیدان جنگ تحمیلی  و با درود فراوان و سلام گرم به رزمندگان اسلام که در جبهه های نبرد حق علیه باطل مشغول پیکارند.
من این وصیتنامه ام را با نام خداوند مهربان آغاز می کنم بالاخره پس از هفده سال زندگی به یاری حق به هدف خود رسیدم هیچ چیز در زندگی جز شهادت آرزوی من پاسدار نیست هیچ چیز نمی تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند جز شهادت

وصیتی دارم به پدر و مادرم:
مادر جانم: می دانم که خدا روزی مرا به شما و پدرم هدیه کرد و من امانتی هستم وشما خودتان بهترمی دانید چیزی که امانت باشد صاحبش پس خواهد گرفت می دانی من امانتی از طرف خداوند هستم به شما و امروز خداوند می خواهد این امانت را بگیرد و شما هم باید دو دستی تقدیم کنید زیرا امانت به صاحب اصلیش می رسد و نباید ناراحتی کنید زیرا من بنده­ی هل  من ناصر ینصرنی.

امام زمانم جوابی مثبت دادم پس تو ای مادرم باید بدانی اسلام امروز احتیاج به جوانان چون ما ها دارد و اگر امروز من نروم و فردا آن نرود. پس چه کسی باید برود؟مادر منتظر آمدنم مباش زیرا من به دعوت خدا حرکت کردم و ان شا الله به درجه ام می رسیم پس چشم به راه مباش که راهی که رفتم برگشتش کم است و شما که فرزندتان را در راه خدا دادید حالا به هر صورت شد ناراحت نباش!پدر جانم می دانم می خواستی مرا داماد کنی و به حجله بفرستی و تو را به خدا قسم ببینی بهتر از این عروس و این اتاق حجله آیا عروسی پر شکوه تری داریم و اتاق حجله ای پر محتوا تر داریم. پس من هم ازدواج کردم البته با خونم زیر قباله ام امضاء نمودم.

پدر جانم نه هیچ وقت از امام جدا نباش و امام را دعا کن مادر جان سیاه نپوش خواهرم گریه نکنی برادر نترس شجاع باش برو به جنگ و انتقام خون شهیدان را بگیر. اباذر جانم برادر مهربانم من سپاه را آنقدر دوست دارم و آنقدر مهم است که نمی توانم حرفی درباره آن بگویم لایق چنین وصفی نیستم. سپاه حافظ انقلاب است. سپاه حامی محرومین است.سپاه بازوی مسلح ولایت فقیه  است سپاه عاشق فداکاری است. سپاه عاشق خداست و عاشق امام است و عاشق اسلام است. سپاه نگهبان کشتی است کشتی که ناخدای آن فرمانده کل قوا خمینی روح خداست.مادرم اگر زنده ماندم و موقع ازدواجم با لباس سیاه به حجله می روم و اگر شهید شوم همینطور و با لباس نظامیم عازم می شوم اگر مرا آوردند در زنجان تشییع جنازه کنید و یک دور در زنجان به دور قبر شهید سیامعلی رحمانی طواف بدهید زیرا می خواهم با او صحبت کنم وازاین دنیا خداحافظی کنم و مراسم مرا آنقدر تشریفاتی نگیریداما شما ای محرمعلی اجاقی و پسر دائی گرامیم از شما سپاس گذارم که در موقع رفتنی به جبهه مرا یاری کردی و نتوانستم زحمات شما را جبران کنم از خداوند متعال اجر شما را خواهانم. محرمعلی می دانم که تحمل از دست دادن دوست خود را نداری ولی می دانی این ابر قدرتهای شرق و غرب می خواستند اسلام و انقلاب اسلامی ایران را از بین ببرند!از طرف من ناراحت نباش!مادر جان هر موقع به یاد من افتادی و خواستی گریه کنی و یا اینکه بر سر قبر من بیایی آن لحظه به فکر کربلای حسینی (ع) باشی که در آن زمان با کافران  و ستمگران برای پا بر جا ماندن اسلام و آزادی تمام مسلمانان از زیر سلطه ی یزید جنایتکار جان خود و فرزندان عزیز شان را دو دستی تقدیم حق تعالی  نمود.

مادرجان مگرعلی اکبر،قاسم و سرباز شش ماهه اش در عاشورای کربلای امام حسین شهید نشدند و مگر حضرت عباس دو دستش را از تن جدا نکردند پس من از آن بزرگواران بیشتر نیستم و بلکه یک بنده ای گنهکارم آری وصیتی گرانبها برایم پیش آمده تا ازبودن و هستی خود بروم و حرکت کنم و بشوم آنچه را که می خواهم و دوست دارم که اگر رفتم فقط خدا را راضی نگه داشته باشم در خاتمه از خواهرانم می خواهم حجاب اسلامی را رعایت کنند ومثل زینب(س)زندگی کنند.پدر جان بعد از شهادتم لباس سپاهی بر تن مالک اشتر کنی تا بتواند راه مرا ادامه دهد. مادرم اگر بدن پاره پاره  و یا سوخته شده فرزندت را برایت آوردند ناراحت نباش و بگو خدایا من این هدیه ناقابل را که در راه تو دادم هرگز پس نخواهم گرفت!و از خدا بخواه که این هدیه ناقابل را قبول کند. پدرم شما مثل پدر دو برادر شهید جهانگیر محمد ولی رضائی باشید.که قبر فرزندت را بکنی و با دست خودت مرا توی قبر بگذاری تا برای دیگر مومنین سر مشق و تا این عمل خدا پسندانه ات چشم دشمنان اسلام را از حلقه به در آرود و در آخر از کلیه ی دوستان و آشنایان و فامیل هایمان و همسایگان با مظلومیت می خواهیم که اگر از من بدی یا خوبی دیده اند به بزرگی خودشان مرا ببخشند.
خداحافظ                                                     
نادرامینی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.