(بسم الله الرحمن الرحیم))
((ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص)) ((بدرستى که خدا دوست دارد کسانیکه در راهش چون درهاى استوار پیکار کنند.))صف ۴
اینجانب منصور مرادخانى، فرزند آقامعلى، ساکن زنجان. این وصیت نامه را هنگام رفتن به جبهه نوشتم به نام خدایى که رحمان و رحیم است و خدا را شاهد مى گیرم ومى خواهم بدانید که من جز به رضاى خدا به این راه نرفتم و مى روم، تا به نداى امام خود لبیک گفته باشم و مى خواهم چون على اکبر و قاسم جان را به جانان تسلیم کنم و از خدا طلب مغفرت مى کنم و از شما مى خواهم که دعا کنید که خدا شهادتم را قبول کند و انتظارم از شما این است که سنگرهاى نماز جمعه را خالى نکنید و تمام دعاها و فرائض دینى را هرچه باشکوهتر انجام دهید و در شهادت من گریه نکنید و به حسین گریه کنید و راه مرا ادامه دهید و یار و یاور امام باشید و پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت مبارزباشید.
اما سخنى چند با پدر و مادرم:
من شما را یک الگو مى دانم و شما باید بدانید که پیش امام زمان سرافرازخواهید بود و از شما مى خواهم که مرا ببخشید و از کرده خود به شما پشیمانم، امیدوارم که مرا ببخشید. اگر از من پولى نزد شماست، آن را به حساب ..۱ امام بریزید و بیست و هشت روز روزه نگرفته ام و برگردن دارم و تنها خواسته ام از شما این است، راه مرا ادامه دهید، نگذارید اسلحه من بر زمین بماند.
خدایا، از دنیا و تمام زرق و برق آن بریده ام و به تو پناه آورده ام، مرا در جوار رحمت خویش سکنى ده و جان ناقابل من را قبول بفرما.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنى هر دو جهانش بخشــــــى دیوانه تو هر دو جهان را چه کنـد
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگه دار. ۶۲/۵/۲۵
ثبت دیدگاه