وصیت نامه شهید مرتضی رحیمی
پروانه ام و کار من است سوختن خویش
تا خوب نسوزم دلم آرام نگیرد
با سلام به حضور مقدس حضرت بقیه الله الا عظم ، ضمن آرزوی فرج آن منتقم خون شهیدان و با درود به روان مطهر حضرت امام خمینی قدس الله نفسه زکیه و شهیدان و گلگون کفنان دین رهایی بخش مذهب جعفری.
اینجانب مرتضی رحیمی ، سرباز وظیفه یگان ویژه نیروهای انتظامی کرمان وصیت نامه خودم را به شرح ذیل می نویسم و از پدر بزرگوارم و مادر مهربانم استدعا دارم به آن عمل نمایند.
چون به من الهام شده این دفعه من به دست اشرار و سودگران مرگ به شهادت خواهم رسید و آن را همیشه آرزو داشتم و اما قبل از هر چیز از پدرم تقاضای حلالیت دارم.
امیدوارم هر وقت جگرشان در غم فراغم سوخت به یاد امام حسین (ع) باشند و در شبهای چهارشنبه در نماز امام زمان (عج) مرا فراموش ننمایند. هر چند در زمان پیری پدرم عصای دست ایشان نشدم و بار غم هم کمر پدر مرا خواهد شکست .( و چه غم انگیز است قیافه محزون مرشد و استاد و جگر سوخته من ) و از مادرم تقاضا دارم در نار فراغ من نسوزد و صبر داشته باشد زیرا خداوند در قرآن فرموده اند:” ان الله یحب الصابرین” .
از خواهر عزیزم زینب می خواهم ، مانند قهرمان دشت کربلا زینب کبری (س) باشند و تداوم بخش راه من که همان راه حضرت سید الشهداء می باشد، باشند و از برادرانم عباس آقا و حسین جانم می خواهم ، دست از قرآن و نماز بر ندارند و همیشه مدافع انقلاب و امام باشند و مواظب خودشان باشند که به دام منافقان و دشمنان انقلاب گرفتار نیایند و باید این را بدانند که آمریکا دشمن ما و قاتل من و امت ما می باشد.
در پایان چشمان مرا نبندید تا همه بدانند که من چشم انتظار کسی بودم ولی بدبختانه فرج آن نجات بخش عالم را ندیدم ولی اگر شما به خدمت مقدس مولا شرف یاب شدید به محضر ایشان عرض نمایید:که مرتضی در آرزوی فرجتان جان داد و انتقام خون نا قابل آن و میلیون ها شهدای دیگر را خداوند قهار به دست با کفایت شما سپرده است.
پدر جان در صورت امکان جنازه خونین مرا در شهر مقدس قم به خاک بسپارید.
اجرکم عندالله
کوچک شما مرتضی رحیمی در مورخه ۱۳۷۱/۱۱/۸
ثبت دیدگاه