حسین شاکری در شهرستان زنجان و در خانوادهای مذهبی و دیندار متولد شد. مشغول تحصیل بود که جنگ شروع شد. با شروع جنگ تحمیلی و با این که سن کمی داشت در پایگاه محل زندگیاش به عنوان بسیجی فعالیتهایش را شروع کرد. به خاطر علاقه وافری که به حضور در جنگ داشت، رهسپار جبهههای حق علیه باطل شد و در عملیات والفجر ۸ شرکت کرد. در این عملیات که به عنوان نیروی اطلاعات گردان ولیعصر عجلا… لشکر عاشورا حضور داشت، در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۶۴ هنگام عبور از رودخانه اروند در حالی که لباس غواصی بر تن داشت با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.
خاطره
از بچههای خوشخلق و خندهرو بود. غالبا با گفتههایش گل خنده و تبسم بر لب دوستانس مینشاند. این خصلت هر چند از خصوصیات همیشگی او بود اما پس از زخمی شدنش در عملیات بدر، پررنگتر شد. دکترها به او سفارش کرده بودند که باید دور غم و غصه را خط بکشد و همیشه شادابی خود را حفظ کند. لذا گاه و بیگاه با گفتههایش بچهها را هم مهمان خنده و شادی خود میکرد.
مفاتیحالجنانی داشت که غالبا در جیبش میگذاشت. وقتی بچهها با اشاره به برجستگی بزرگ جیبش از او میپرسیدند: حسینآقا! این چیز گنده منده چی هست که تو جیبت گذاشتی؟
با خنده میگفت: این را میگویید؟ کلید بهشت!
هنگام آموزش شنا به بچهها میگفت: انشاءالله همگی توی آب شهید شویم چون، ثوابش خیلی بیشتر است.
همین طور هم شد. او داخل آب به شهادت رسید.
راوی:همرزم شهید
ثبت دیدگاه