حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور , ۱۴۰۴ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6431 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
غواص شهید جعفر محمدی
7

نام پدر: یوسفعلی محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۴/۵/۴۲ تاریخ شهادت: ۲۲/۱۱/۶۴ نام عملیات: والفجر ۸ منطقه عملیاتی: جنوب محل شهادت: فاو مزار شهید: مزار شهدای پایین زنجان زندگینامه شهید جعفر محمدی جعفر محمدی فرزند یوسفعلی و نیمتاج باقری در چهارمین روز از مرداد ماه ۱۳۴۲ در زنجان دیده به جهان گشود. او ۴ برادر […]

پ
پ

جعفر محمدینام پدر: یوسفعلی
محل تولد: زنجان
تاریخ تولد: ۴/۵/۴۲
تاریخ شهادت: ۲۲/۱۱/۶۴
نام عملیات: والفجر ۸
منطقه عملیاتی: جنوب
محل شهادت: فاو
مزار شهید: مزار شهدای پایین زنجان

زندگینامه شهید جعفر محمدی
جعفر محمدی فرزند یوسفعلی و نیمتاج باقری در چهارمین روز از مرداد ماه ۱۳۴۲ در زنجان دیده به جهان گشود. او ۴ برادر و ۱ خواهر داشت و خودش چهارمین فرزند خانواده بود. جعفر سالهای شیرین کودکی را در کنار خانواده سپری کرد و با فرارسیدن سن ورود به مدرسه پا به عرصه علم گذاشته و راهی مدرسه ابتدایی هدایت شده و تحصیلات ابتدایی خود را در آنجا به اتمام رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی فرح بخشی شده و این مقطع تحصیلی را نیز پشت سرگذاشت و برای ادامه تحصیل به دبیرستان شهید منتظری رفت و پس از اتمام تحصیل در سال دوم متوسطه، دیگر ادامه تحصیل نداد.
جعفر در کنار درس و مدرسه در مسجد صاحبالزمان(عج) فعالیتهای فرهنگی داشت و از آنجا که به ورزش نیز علاقهمند بود، در باشگاه ۱۵ خرداد در رشته فوتبال به ورزش مشغول بود. پس از اتمام تحصیلات وارد نیروی انتظامی شده و در آنجا مشغول به کار شد.
4 سال از آغاز جنگ تحمیلی میگذشت و جعفر در حالی که ۲۱ ساله بود، تصمیم گرفت تکلیف خود را انجام دهد و به صف غیورمردان و پاسداران دین و وطن بپیوندد تا از مقدساتش در برابر متجاوزان رژیم بعث دفاع کند. بنابراین از طریق یگان اعزامی سپاه در سال ۱۳۶۳ راهی صحنههای نبرد حق علیه باطل شد و طی آموزشهایی به عنوان غواص مشغول به خدمت شد و سرانجام پس از یک سال حضور مستمر در جبهههای جنگ و رشادتهای فراوانی که از خود نشان داد، در عملیات والفجر۸ شرکت کرده و بر اثر اصابت ترکش به بدن در بیست و دومین روز از بهمن ۶۴ به درجه شهادت نائل آمد.
پیکر مطهرش در مزار پایین شهدای زنجان به خاک سپرده شد.

مادر شهید:
روزی با عجله به خانه آمد و چند لحاف و لباسهای تازه را جمع کرد و مقداری وسایل خوراکی مثل قند و چای هم برداشت و همراه دوستش یعقوب رفتند.
ما همه کنجکاو شده بودیم که اینها را برای چه میخواهد. وقتی به خانه برگشت، پرسیدم: جعفر جان! اینها را به که دادی و چه کار کردی؟
گفت: لازم داشتم.
هرچه پرسیدم چیزی نگفت ولی وقتی اصرار مرا دید، گفت: یه بنده خدایی رو بیگناه به زندان انداختن و خونوادهاش بدون سرپرست موندن. وسایلرو برا خونواده او بردم و با دوستم رفتیم و ضمانت اونو کردیم تا آزاد بشه.

مصاحبه با شهید جعفر محمدی
– بفرمایید چند وقته در جبهههای حق علیه باطل حضور دارید و اعزامی از کجا هستید؟
– بسما…الرحمن الرحیم. بنده جعفر محمدی اعزامی از شهر زنجان.
– هدف شما از اومدن به جبهههای حق علیه باطل چیه؟
– والا خب معلومه، دیدار برادرا، برقراری اسلام در تمام نقاط جهان به رهبری امام امت.
– شما در این مدتی که در جبهههای حق علیه باطل حضور داشتید، چه خاطراتی از برادران دیدید؟ یکی از اون خاطرات را برای ما بیان کنید.
– والا خاطره که زیاده. اما الان به اون صورت خاطره تو ذهنم نیست که برات تعریف کنم.
– روحیات رزمندگان اسلام را چطور دیدی؟
– ماشاءا… خیلی خوبه از این خوبتر نمیشه.
– پیامی برای امت حزبا… ، همون طور که برادرمون مجید آهومند فرمودن. باید در شهرها و غیره باید آنقدر جلوی منافقین داخلی را بگیرن که الحمدلله الان ذلیل شدن که نتونن دیگه کاری انجام بدن. با همشون جدی برخورد کنن و نذارن حتی یه حرکت کوچکی انجام بدن و جبههها را خالی نذارن. پشت جبههها هم کمک به جبههها کنن.

وصیتنامه شهید
بسما… الرحمنالرحیم
به خدمت پدر و مادر عزیزم:
به نام ا… پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری‌دهنده رزمندگان اسلامو درود و سلام به پیشگاه رهبر کبیر انقلاب، ابراهیم زمان، یار و یاور محرومان و ستمدیدگان، امام امت خمینی بتشکن و درود و سلام به روان پاک شهدای تاریخ اسلام به‌ویژه شهدای انقلاب اسلامی ایران و با آرزوی پیروزی هرچه سریعتر لشکریان اسلام در تمام جبهههای حق علیه باطل و نابودی دشمنان اسلام بهویژه منافقین داخلی. انشاءا…
پدر و مادر عزیزم! نمیدانم برایتان چه چیزی بنویسم. فقط خواستم سلامی به حضورتان کرده و از تمامی زحماتی که برایم در این مدت کشیده و متحمل شدهاید، نهایت قدردانی را نمایم. پدر و مادر عزیزم! امیدوارم آنطوری که من از شما راضی و دعاگوی شما هستم، شما هم به اندازه یک دهمآن [مرا] ببخشید. میدانم که به شما خیلی اذیت و آزار کردهام. لذا با شرمساری از شما طلببخشش مینمایم. همینطور از یکایک برادران عزیزم نیز عذر خواسته و امیدوارم که آنها هم مرا به بزرگی خودشان ببخشند. همین‌طور از روی خواهر عزیزم خیلی شرمندهام، امیدوارم که او نیز مرا معذور دارد. انشاءا…. و نیز به تمامی افراد خانواده اظهار ادب نموده و از آنها نیز روسیاهم و امیدوارم که مرا عفو نمایند.
پدر و مادر عزیز! میدانم که شما از من ناراحت هستید. ولی باید بدانید که نبرد با دشمنان اسلام و قرآن بر هر مسلمانی واجب است. مگر مسلمان نیستیم؟ فقط اسم مسلمان را به روی خودمان گذاشتهایم. ولی باید با توجه به رهنمودهای امام امت سعی کنیم خودمان را اصلاح[کنیم] و مسلمان واقعی باشیم تا هم در این دنیا و هم در آخرت روسفید باشیم تا دیگران،آنهایی که تا بهحال اصلاً نمیدانند انقلاب چیست و چه چیزی در این چند سال اتفاق افتاده، بدانند که چه خبر است و کمیبهخود بیایند.
پدر و مادر عزیز! انشاءا… اگر خدا بخواهد و توفیق به من دست بدهد، ممکن است در عملیات شرکت نمایم و نمیدانم نظر لطف خدا چیست و در موقع عملیات چه خواهد شد و فقط این را میدانم بهیاری خداوند که دشمن بعثی آنقدر خوار و ذلیل خواهد شد که حتی یارای یکلحظه مقاومت را نخواهد داشت. مادر عزیز! اینرا بدان کهتا به حال در عمرم اینقدر خوشحال نبودم. انشاءا… امیدوارم با یاری خدا در این عملیات کهدر پیش است و بیشتر برای امتحان است، سرافراز و پیروز باشم. انشاءا… و اگر توفیق به من روی کرد و به مقام والای شهادت رسیدم، امیدوارم که هیچ ناراحت و غمگین نباشید و بیش از همیشه خوشحالو شاد باشید. زیرا در راهخدا کشته و قربانیدادن ناراحتی ندارد و امیدوارم که شما هم مثل سایر خانوادههای شهدا ناراحت نباشید. چون وقت نیست، دیگر پیامی ندارمو فقط راجعبهپرندهها اگر برایتان زحمتنباشد، عدهایاز آنها را نگهدارید. والسلام.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار
امضا
جعفر محمدی/۱۱/۶۴

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.