بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان(ولاتحسبن الذین قتلوا فى سبیلالله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون)آل عمران ۱۶۹ (مپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه آنها در نزد پروردگار زنده هستند و روزى داده مىشوند)(اى اهل ایمان سلاح جنگ در دست گیرید و دسته دسته و یا همگى با هم براى جهاد در راه خدا بیرون روید)با سلام به حضور مبارک مهدى موعود (عج) و نایب برحقش خمینى بزرگ، پیامبر زمان. من امیرحسین جهانشاهى این وصیتنامه را در تاریخ ۱۴/۹/۶۰ مىنویسم و اگر خدا بخواهد، مىخواهم به جبهه بروم و امیدوارم که بتوانم در راه خدا قدمى کوچک بردارم و با نثار جانم به سرور شهیدان حسین ابن على (ع) لبیک گویم.
تو اى مادر مىدانم که مرا با چه بدبختیها و سختیها به اینجا رساندهاى. از تو مىخواهم که مرا حلال کنى و مرا ببخشى چون من فرزند شایستهاى براى شما نبودم مادر مبادا با شهید شدن من گریه و زارى کنى مبادا خودت را کتک بزنى. به خودت افتخار کن و به خودت آفرین بگو که چنین فرزندى را براى خدا و دین خدا هدیه کردى و پدر تو را خیلى دوست دارم مرا ببخش. اگر به شما بىاحترامى کردم پدر با رفتن من از این دنیا زیاد ناراحت نباش. چون دنیا ارزش این حرفها را ندارد زندگى اصلى ما در آن دنیا است این دنیا مثل جلسه امتحان است که خداوند بدین طریق بندگانش را آزمایش مىکند پدرجان اگر خدا خواست و من در راه او شهید شدم و به درگاه خدا پذیرفته شدم، هرکس به پیش شما آمد شما را سرزنش کرد و گفت. چرا گذاشتى او برود، در جواب آنها بگو به شما هیچ مربوط نیست او با میل خود و با شناختى که به اسلام داشت به این راه رفته و خودش آگاهانه در این راه قدم برداشته او مىخواست به پیش حسین ابن على (ع) سرور شهیدان برود او خودش تصمیم خودش را گرفته بود پدرجان دیگر نگویید که مغز شما را پر کردهاند هیچ کس نمىتواند مغز ما را عوض کند، غیر از اسلام، خلاصه، اى پدر مادر عزیزم! این را مىدانید که مرگ در دست خداست من به این راه مىروم نه براى شهادت، بلکه براى پیروزى اگر شهید شدم آن را با دل و جان مىپذیرم. پس اگر من قبول درگاه خداوند شدم زیاد ناراحت نباشید و مرا ببخشید که زیاد حرف زدم و سر شما را به درد آوردم.
به خدمت برادر عزیزم، اصغرجان امیدوارم که بتوانى براى خدا خدمت کنى ودست از اسلام بر ندارى و راه ما را ادامه دهى و تو را به خدا مى سپارم و به خدمت خواهر عزیرم ، خواهر جان تو را خیلى دوست دارم اگر من شهید شدم زیاد ناراحت نباش و به مادر دلدارى بده که مگر چه شده خوب خودش دوست داشت به این راه برود. همیشه دلداریش بده و زینبوار راه اسلام را ادامه بده من به تو وصیت مىکنم سعى کن به وصیت من عمل کنى و دو خواهر کوچکتر را پرورش مذهبى دهى و براى آنها از اسلام و امام بگویى و تربیت دو برادر دیگر را هم به اصغرجان وامىگذارم و دوست دارم که در راه اسلام شب و روز کوشش کنید دیگر عرضى ندارم به امید پیروزى اسلام در تمام جهان. خداوند نگهدار همه شما باشد قسمت هر چه باشد همان است.
والسلام
امیرحسین جهانشاهى
ثبت دیدگاه