اکنون که وارد سی و هفتمین روز درگیری و جنگ با کفار میگردم هر روز را به امید این که بدرجه رفیع شهادت نائل شوم به شب میرسانم ولی نمیدانم چرا در طول این مدت افتخار شهادت نصیبم نگشته است . مادر عزیز خیلی تلاش کردم تا تو را زیارت کنم و از تو حلالیت بخواهم ولی شما را ندیدم. از آغاز درگیری تا به امروز همیشه به فکر دیدار تو بودم لیکن موفق نشدم تو را ببینم . مادر جان اگر مرا ندیدی شیرت را حلال کن ، تو خود بهتر میدانی که من از اوائل پا گرفتن انقلاب در تمامی موارد میخواستم سهمی داشته باشم . مادرجان بعد از شنیدن مرگ من اشک مریز ، به خواهرانم هم بگو در سوگ من اشک نریزند ، زیرا امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت چون میدانست که رضای خدا در این امر میباشد . مادر عزیز و پدر بزرگوارم مرگ من در راه اسلام و قرآن شاید جوششی در جوانان بوجود آورد البته نه تنها مرگ من ، بلکه تمامی شهیدانی که در راه اهداف مقدس اسلام کشته شده اند . شما نیز خوشحال باشید که فرزندتان را در راه اسلام از دست میدهید ، در جهان آخرت بانوی صدر اسلام فاطمه زهرا (س) از شما گله ندارد .
خداوندا تو را به یگانگی ات سوگند ، شهادت در راه اسلام را نصیبم کن ، گناهانم را ببخش و در صف شهدا قـرارم بده .
با رالها قدرتی به من عنایت کن و لطفی بفرما تا در آخرین لحظات عمرم ، نام تو را بر زبان داشته باشم . سپاس خداوند بزرگ را که شهادت را به من عنایت فرمود که جانم را نثار اسلام نمایم . امیدوارم که خداوند مرا از همان بندگان شهیدش قرار دهد.
ثبت دیدگاه