حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۱۲ آبان , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6356 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
شعرخوانی احمد بابایی در نماز عبادی سیاسی نصر
4

آخرین فصل داستان خداست؛ بعد یک عمر خون جگر گشتن، بحر دیدار، در به در گشتن، با تب تیغ، همسفر گشتن، پُر دریغ است، زنده برگشتن، بی شهادت، ز زندگی سیریم، تا خدا هست، ما نمی‌میریم هر خبر، روضه‌ ای پریشان است، دل ما داغدار لبنان است کربلا جاری است، ای مردم، روضه تکراری است، […]

پ
پ

آخرین فصل داستان خداست؛
بعد یک عمر خون جگر گشتن، بحر دیدار، در به در گشتن،
با تب تیغ، همسفر گشتن، پُر دریغ است، زنده برگشتن،
بی شهادت، ز زندگی سیریم، تا خدا هست، ما نمی‌میریم
هر خبر، روضه‌ ای پریشان است، دل ما داغدار لبنان است
کربلا جاری است، ای مردم، روضه تکراری است، ای مردم
خبر آمد که ماه را کشتند، ماه را باز بی‌ هوا کشتند
اوف به بی‌غیرتی که دم نزند، یا در این روضه ناله هم نزند
کشتن طفل و زن، زبانم لال، قتل سید حسن، زبانم لال
خبر، آوار زخم و باران شد، ضاحیه، کربلای لبنان شد
باز باران ترانه می‌خواند، روضه‌خوان بی‌بهانه می‌خواند
سیدی، رو به آفتاب بده، دلمان آب شد؛ جواب بده
ای یل شرزه شیر ما قاسم، ای عموی یتیم‌ها، قاسم
حاج قاسم کجایی ای غم ناب، ای برادر، برادرت دریاب
باز، یک سینه چاک افتاده، پهلوان، روی خاک افتاده
خبر از لحن عبری باروت، خبر از عطر سیب در بیروت
خبر از ضجه و جنازه و بمب، کینه کهنه، نعل تازه و بمب
خبر از علقمه، خبر از ماه، بغض نشکو الیک یا الله
بازهم همهمه است در گودال، پسر فاطمه است در گودال
نازنینی ز صدرِ زین افتاد، شیر سید علی زمین افتاد
شد غمم بیشتر به سید علی، که برد این خبر به سید علی
خبر آمد که ماه را کشتند، ماه را باز بی هوا کشتند
روضه‌ای هست در نگاه همه، روضه‌ای مثل بغض سرگردان
مرد را بین کوچه‌ها گاهی، بی‌هوا می‌زنند، نامردان
مرد را بین کوچه‌ها کشتند، کَس چنین از قضا کمین نخورد
جان دهد صدهزار مرد، اما وسط کوچه زن زمین نخورد …
گفته بودیم کوکب رعدیم، گفته بودیم یک نفس رعدیم
شب خون، صبح صادق الوعدیم، چشم در راه صفحه بعدیم
شب خون رگ‌رگ شب خون است، صفحه بعد محو صهیون است …
سامری سوزِ قومِ برتر، کیست؟ آن به موسای ما برادر، کیست؟
آن که درهم شکسته خیبر، کیست؟ هان! ز مرحب بپرس، حیدر کیست!؟
خشمگین شیعه‌ی همان شیریم، شک مکن! انتقام می‌گیریم…

شاعر: احمد بابایی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.