حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. ساعت تعداد کل نوشته ها : 6315 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
سردار شهید مجتبی شهبازی
12

زندگینامه سردار شهید مجتبی شهبازی مجتبی شهبازی در سال ۱۳۳۵ در خانواده‌ای متدین و معتقد به اسلام ناب محمدی(ص)از پدری با ایمان و مادری مهربان و مومنه قدم به عرصه هستی نهاد. تربیت او در زیر سایه پدر و مادر تحصیل کرده و متدین موجب پیشرفت و آگاهی بیشتر او نسبت به مسائل اجتماعی و […]

پ
پ

سردار شهید مجتبی شهبازی

زندگینامه سردار شهید مجتبی شهبازی

مجتبی شهبازی در سال ۱۳۳۵ در خانواده‌ای متدین و معتقد به اسلام ناب محمدی(ص)از پدری با ایمان و مادری مهربان و مومنه قدم به عرصه هستی نهاد. تربیت او در زیر سایه پدر و مادر تحصیل کرده و متدین موجب پیشرفت و آگاهی بیشتر او نسبت به مسائل اجتماعی و اخلاقی گردید. در شهریور ۱۳۵۷ دیپلم طبیعی خود را از دبیرستان شهید منتظری (صدر جهان سابق) دریافت نمود. آن گاه در تربیت معلم دانشسرای راهنمایی تحصیلی زنجان در رشته تربیت بدنی پذیرفته شد و پس از دو سال تحصیل در خرداد ماه ۵۹ مدرک کاردانی خود را با موفقیت و پشتکاری که داشت احراز نمود.

مجتبی از همان دوران کودکی فعالیت‌های زیادی در مراسم نماز جماعت و عزاداری سالار شهیدان(ع) و مجالس آموزش قرآن از خود نشان می‌داد. با شعله ور شدن قیام مردم اسلامی خود را به خیل مردم روانه ساخت. در این راه شب و روز نمی شناخت و برای به ثمر رسیدن پیروزی انقلاب اسلامی تلاش مضاعفی می‌کرد.

آن گاه که دیو سیرتان تار و مار شدند و ملت ایران از یوغ بندگی استثمار آزاد گردید دانشجوی شهید برای استمرار کلمه توحید به عضویت بسیج سپاه پاسداران و انجمن اسلامی دانشسرای راهنمایی تحصیلی زنجان درآمد و از اعضای فعال پایگاه شهید دستغیب محسوب می‌شد. در بیشتر ایام مخصوصاً شب‌ها با موتور سیکلت شخصی که داشت در خدمت پایگاه بود.

فعالیت‌های ورزشی شهید

مجتبی شهبازی از دوران کودکی در میادین ورزشی حضوری فعال داشت و به عنوان یک ورزشکار اخلاقی مورد قبول و احترام دیگران بود.آقای حمید رسولی از دوستان شهید از آن دوران چنین یاد می‌کند:

« قبل از انقلاب با شهید شهبازی چندین مسافرت برای مسابقات منطقه‌ای به شهرهای مختلف داشتیم. ایشان پسر محجوبی بود؛ اخلاق و صمیمیتی که با دوستان داشتند، موجب آن شده بود که همه دوستش داشته باشند. در عرصه ورزش نیز در چندین بازی همراه تیم شهر زنجان بودند که خیلی نتیجه بخش بوده است.»

از دیگر فعالیت‌های شهید می‌توان به شرکت در کلاس داوری فوتبال در شهرستان یزد از تاریخ ۶۲/۵/۱۵ تا ۶۲/۵/۱۴ و همچنین به داوری مسابقات فوتبال در عرصه‌های مختلف اشاره نمود.

در سال ۶۳/۳/۳۰ به عنوان رییس انجمن بدمینتون آموزشگاهی شهرستان زنجان منصوب می‌شود. مدتی هم به عنوان مسئول آموزش نظامی اردوی برگزاری مسابقات قهرمانی ژیمناستیک آموزشگاه‌های سراسر کشور انتخاب می‌گردد. (۶۳/۴/۲۴ تا ۶۳/۴/۳۰)

خصوصیات اخلاقی شهید از زبان آقای امیر کلامی فرد(دوست و هم رزم شهید):

حق‌طلبی و عدالت‌خواهی وی چه درباره خود و چه در مورد دیگران بارها اتفاق افتاده بود برای احقاق حق دیگران پیش‌قدم شده حضوراً برای حل مشکلات افراد تلاش می‌کرد. صداقت از خصوصیات بارز شهید بود. در ابراز عقیده و نظر صادقانه بی‌ملاحظه بود. برخوردی صادقانه و دوستانه با نیروها و بسیجیان داشت و از محبوبیت خاصی در بین افراد برخوردار بود.

استخدام در آموزش و پرورش

پس از فارغ التحصیلی در رشته تربیت بدنی در سال ۵۹ به استخدام اداره آموزش و پرورش زنجان درآمد و در مدارس مهدی محسن، خاقانی، شیرودی و ۲۲ بهمن به عنوان “معلم ورزش” خدمت می‌نمود. مدتی هم در آذرماه ۶۲ به صورت موقت مسئول سالن‌های ۲۲ بهمن و نواب صفوی انتخاب گردید.

شهید شهبازی از تاریخ ۶۱/۹/۱۸ به عنوان کارشناس تربیت بدنی اداره کل آموزش و پرورش زنجان منصوب و تا لحظه شهادت در این سمت انجام وظیفه می‌کرد.

حضور در جبهه‌های جنگ

او که از خانواده پرتحرک ورزش و جامعه پویای آموزش و پرورش برخاسته بود و طبعاً این دو پیوستگی بزرگ برای او در قبال جنگ تحمیلی مسئولیتی سنگین را ایجاب می‌کرد، با قلبی سرشار از علاقه و ایمان پس از یک سال خدمت در مدارس با شروع جنگ روانه جبهه‌ها شد. او چندین بار در عملیات حضور پیدا کرد و در آن مکان مقدس گمشده خود را بازیافت. آخرین مسئولیت او در جبهه معاونت گروهان شهید یاغچیان از گردان علی اصغر(ع)بود.

خاطره‌ای از مادر شهید

در همان روزهایی که برادر کوچک مجتبی « محسن» در عملیات خیبر به اسارت صدامیان کافر درآمد مجتبی نیز از ناحیه پیشانی مجروح شده بود. مجتبی و محسن هر دو با هم از یک واحد رزمی اعزام شده بودند. چند روزی گذشت و مجتبی به خانه برگشت ولی چنان مضطرب و نگران بود که هنوز چهره نگران او در ذهنم باقی مانده است.

او می‌گفت: « مادرای کاش برادرم به خانه برمی‌گشت و من به اسارت می‌رفتم» پس از اسارت محسن روزی از وی خواستم که مدتی در زنجان بماند و به جبهه نرود تا از لحاظ روحی هم من و هم خودش قدری نیروی قلبی پیدا کنیم زیرا من در آن روزها به وجود او و حضورش در منزل نیاز شدیدی داشتم.

وی در نهایت ادب و تواضع کامل با لحنی ملتمسانه و عاجزانه پاسخ داد: « مادرجان اطاعت می‌کنم.» و چند روزی هم ماند ولی یک شب بعد از صرف شام که خیلی شاد و بشاش گرم صحبت بود رو به من کرد و گفت: « مادرجان ساعت نه صبح فردا انشاءالله عازم جبهه هستم یقین پیدا کرده‌ام که از عمق دل با تصمیم من موافقی و می‌دانم که راضی و خرسند خواهی شد. امیدوارم فردا صبح پس از اقامه نماز خودت مرا از زیر قرآن عبور دهی و بدرقه‌ام کنی» همانگونه شد که او می‌گفت.

صبح زود نماز را با هم خواندیم صبحانه خوردیم با روی گشاده با هم خداحافظی کردیم و او شاد و سر حال راهی جبهه‌ها شد. مجتبی مقید به انجام فرایض دینی بود. حتی یک بار هم نشد که بعد از رسیدن به سن بلوغ شرعی نماز یا روزه‌اش را ترک کند. عشق و علاقه خاصی نسبت به خاندان عصمت و طهارت داشت. امام خمینی(ره) را خیلی دوست داشت. وقتی تصویر امام در تلویزیون ظاهر می‌شد با شتاب همه اهل خانه را خبر می‌داد که امام را ببینیم.

متن مصاحبه شهید شهبازی در جبهه که از نوار پیاده شده است

بسم ا… الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و به نستعین و هوالمعین.

با سلام و درود بر آقا امام زمان و درود بر امام امت و نایب بر حقش حضرت ولیعصر و با درود بر روان پاک و طیبه شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با آرزوی پیروزی رزمندگان کفرستیز جبهه‌های نور علیه ظلمت.

بنده مجتبی شهبازی از شهرستان زنجان اعزام شدم و هم اکنون در جبهه‌های گرم خوزستان در منطقه دزفول مشغول آموزش هستم.

هدف از اعزام به جبهه‌های نور علیه ظلمت؟

این جنگی که توسط امپریالیسم شرق و غرب بعد از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن به رهبری امام امت به پیروزی نهایی رسید آمریکای جنایتکار تحت لوای گروهک‌هایی چون: منافقین خلق، لیبرال‌ها و گروهک‌های ملحد و انجمن کذایی حجتیه جهت از بین بردن این انقلاب یک‌سری حرکت‌های مذبوحانه ای را انجام داده است.

آمریکا چون از این عوامل دست نشانده خود نتوانست نتیجه‌ای بگیرد توسط صدام جنایتکار که عامل دست نشانده امپریالیسم شرق و غرب است، این جنگ را بر ما تحمیل کرد. در اوایل جنگ یک‌سری خیانت‌هایی که از طریق عوامل دست نشانده در ارتش و سایر قسمت‌های اداری و نظامی آن زمان بود عراق توانست حملات خودش را ادامه بدهد و تا منطقه آبادان و دزفول پیش بیاید.

پس از اینکه بنی صدر خائن و مزدور دست نشانده آمریکا توسط امام عزیزمان از فرماندهی کل قوا بر کنار شد و امام امت خودشان رهبری جنگ را بر عهده گرفتند درجنگ ما الحمدلله بعد از عزل بنی صدر خائن پیروزی‌های زیادی را به دست آوردیم. تا عملیات پارسال که هم اکنون سالگرد آن است توانستیم عملیات بزرگ و مهم خیبر که در جهان بی‌نظیر بود به مورد اجرا در بیاوریم.

و مسئله‌ای که من باید مطرح کنم این است که عراق اسلحه‌هایی که از طریق شوروی، امریکا، و سایر عوامل دست نشانده به او داده می‌شود فکر می‌کند که می‌تواند با این اسلحه‌ها در مقابل یک نظام الهی که از طرف آقا امام زمان رهبری می‌شود قرار بگیرد. ما هم سلاحی در دست داریم به نام سلاح ایمان که نشأت گرفته از قدرت لایزال الهی است.

ما می‌توانیم با این سلاح خودمان در مقابل کلیه امپریالیسم‌ها قرار بگیریم و ما این جنگ را آنقدر ادامه می‌دهیم که مصداق سخن امام تا رفع فتنه در اقصی نقاط جهان بشود.

نامه‌های خانوادگی شهید شهبازی

اکنون به جملاتی از نامه‌های خانوادگی معلم شهید و وارسته مجتبی شهبازی که در حکم وصیت‌نامه اوست نظر می‌افکنیم و با اندیشه پاک و زلال و همت والای این مرد بزرگ آشنا می‌شویم. وی در قسمتی از نامه‌اش در مورخه ۴/۷/۵۹ از خونین شهر[خرمشهر] خطاب به خانواده‌اش چنین نوشته است: « اول از همه باید بگویم که هر جا هستید امام را دعا کنید و همه سعی کنید مقلد امام باشید. فقط به جنگ بیندیشید و نگویید که من پیر هستم و نمی‌توانم تفنگ به دست بگیرم.

این جا مردان هفتاد ساله در سنگرها می‌رزمند. در آخرمادرم مرا دعا کن.»

شهید شهبازی در نامه مورخ ۶۰/۲/۷ از خرمشهر « عملیات بیت المقدس» نوشته بود: « مرا دعا کنید تا خوب برزمم و اگر شهید شوم خداوند مرا از یاران امام حسین(ع) قرار دهد.» در نامه دیگر در تاریخ ۶۰/۸/۲۳ از اهواز در عملیات طریق القدس « فتح بستان» نوشته بود « مادر می‌دانم که دوری من برایت سخت و دشوار است ولی صبر کن. چرا که خداوند با صابرین است. من سلامت هستم». همچنین در تاریخ ۶۲/۱۱/۱ نیز از جزیره مجنون « عملیات خیبر» که خود در این عملیات معاون گروهان بود نوشته بود: « فقط از امام تبعیت کنید زیرا امام از فرزندان امام حسین(ع) است. مادرم اگر چنانچه خداوند سعادت شهادت را بر من عطا کرد هرگز گریه نکن و اگر خواستی گریه کنی اشک شادی بریز و خداوند را شکر کن که شاکرین نزد خداوند عزیزند.»

سرانجام در نامه‌ مورخ ۶۳/۱۱/۵- که از دزفول « عملیات بدر» فرستاده است و آخرین نامه و پیام اوست- نوشته بود: « پرچم این انقلاب اسلامی که از انقلاب عاشورا سرچشمه می‌گیرد باید در تمام جهان به اهتزاز درآید و رهبری امام، در جهان مسلمین قوت یابد. باید عدالت در جامعه حاکم شود و تبعیضات از بین برود در تمام کارها. مخصوصاً در خلوت خدا را در نظر داشته باشید و همیشه امام را الگو قرار دهید. در پایان سلامتی همه رزمندگان اسلام را از خداوند متعال خواستارم.»

نحوه‌ شهادت

در عملیات بدر نیروهای گردان حضرت علی اصغر(ع) در ساعت یک نصف شب جهت اجرای عملیات سوار قایق‌ها شدند چون عملیات گردان از محلی باید اجرا می‌شد که گردان امام سجاد(ع) به فرماندهی شهید حمید احدی درگیر بودند بنابراین نیروها سوار بر قایق منتظر عملیات بودند. به علت زیر آتش بودن منطقه انفجاری در کنار قایق « بلم» که حدود ۵۰ نفر رزمنده بر آن سوار بودند رخ داد و بخشی از بلم آسیب دید.

به تدریج آب کل قایق را در بر گرفت. چون نصف بچه‌ها به یک طرف جمع شده بودند بلم وارونه شد و رزمندگان در زیر آن قرار گرفته شهید شدند. یکی از آن شهدا، شهید مجتبی شهبازی که عمری به دنبال رستگاری ابدی بود در « عند ملیک مقتدر» جای گرفت.( امیر کلامی فرد،هم رزم شهید )

دبیرستان ورزش ناحیه‌ ۲ آموزش و پرورش زنجان و یکی از سالن‌های ورزشی استادیوم ۱۵ خرداد زنجان به نام این شهید مزین شده است

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.