زندگینامه سردار شهید حمید احدی
ای کسانیکه ایمان آورده اید .تقوا پیشه کنید ، ودر جستوجوی وسیله ، برای نزدیک شدن به خدا باشید .ور در راه خدا جهاد کنید .هر آینه رستگار شوید .” قرآن کریم سوره مائده آیه ۳۵″
در نهج الفصاحه شماره ۲۳۷۳ از قول حضرتت پیفمبر نقل شده است که فرموده ( کور واقعی آن نیست که چشمش نبیند بلکه آن است که بصیرتش کور باشد ) بنا بر این اگر دیدن انسان از روی بصیرت ودرک حقیقت وایمان نباشد وانسان را به آفریننده موجودات وپرستش وشکر گزاری او نکشاند کار بیهوده ای است .شهپر اندیشه را ، یار ای اوج گیری در آسمان تقوی شهیدان نیست .دست علم وقلم نیز کوتاه تر از آن است که بتواند شرح کامل فضایل والای این مردان مرد بدهد .زیرا که چشمه فضایل اینان متصل به فضل بی انتهای الهی است ، وبی انتها پایان نا پذیر است .رفتار ملکوتی شهدای فی سبیل الله در زندگی این جهانی این بیت را ، از شاعری در ذهن انسان تداعی میکنید .که میگوید :
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش ؟
در این قسمت از گفتار ، شما با شهید دیگری که نمونه کاملی از خضوع وخلوص وانسانیت است آشنا میشوید . شخصیتی که منیت را بطور کامل در وجود خود کشته ومنی از او باقی نمانده است شخصیتی که بنا به دستور قرآن تقوی را پیشه خود نموده و وسیله تقرب الهی را بدست آورده ودر راه خدا جهاد گر است .بر اساس وعده قرآن اینان رستگار انند . روحشان شاد .اینک به گوشه ای از زندگی بنده ستوده وموحد شهید حمید احدی ، مروری می کنیم.
شهید حمید احدی در سال ۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود. پدر ومادرش بر گوش این نوزاد اذان واقامه گفتند ونامش را حمید یعنی ستوده نهادند وچه اسم با مسمائی ؟گویا این اذان واقامه در سلول های او نفوذ نموده وتک تک سلول های این عزیز شهادت بر وحدانیت خدا ورسالت خاتم الانبیاء وامامت دو ازده اولیاء دادند .
حمید عزیز دوران دوران کودکی را پشت سر گذاشت و وارد دبستان برای کسب علم ودانش گردید او دوران پنج ساله دبستان را سپری کرده ووارد دوره راهنمائی شد همزمان با تحصیل دوره راهنمائی در محافل مذهبی شرکت نمود ومعنویت درونیش شکوفا گردید .حمید از دوران کودکی رنگ الهی به خود گرفته بود وگویا به خوبی میدانست که صبغه ا…ورنگ الهی همیشگی است وهمه چیز فانی است الا آنچه که رنگ الهی به خود گرفته باشد .
پس از پایان دوره راهنمائی ئارد دبیرستان شهید ارفعی شد از پایان دوره راهنمائی وارد دبیرستان شهید ارفعی شد ودر این دوره گلهای روئیده از خونهای سال ۱۳۴۲ شکوفا میشد .آری شکوفائی گلهای انقلاب همراه بود با دوران تحصیل دبیرستان شهید احدی آن شهید بزرگوار در تمام مسایل ومراسم انقلاب حضور پیدا کرد ویکبار نیز توسط ماموران شاه دستگیر شد .
حمید دین خود را به دین ناب محمدی (ص) ادا نمود وی در تمام مراحل انقلاب تلاش گسترده ای نمود تا سر انجام انقلاباسلامی به رهبریت بت شکن زمان حضرت امام خمینی به پیروزی رسیده واینبار نیز موجدان این انقلاب باید خود حافظ بقای آن باشند این بار نیزشهید حمید برای حفظ انقلاب مبارزه را پیش می گیرد چرا که او رسم مبارزه را زا امام شهیدش حسین بن علی (ع) آموخته بود .
اوکه از همان دوران کودکی با نام حسین (ع) آشنا شده وبرای او اشک ریخته بود حال باید حسین ( ع) آشنا شده وبرای او اشک ریخته بود حال باید خود وارد میدان مبارزه شود وشد می توان گفت که شهید احدی در تمام کارهایش وظایف خود را با عشق وعلاقه انجام میداد .زمان در مسیر گذر خود به سال ۱۳۵۹ می رسد ودشمن حیله ای دیگر اندیشیده ویکی از سر سپرده های خود را مامور جنگ نظامی با ایران اسلامی میکند .
این حادثه تاریخی جدا کننده صفهای مجاهدین فی سبیل الله از غیر میگردد وحمید عزیز در این میدان نیز ثابت کرد که علاقه او به نهضت عاشورا علاقه روحی است و روحاً و جسماً با تمام وجود شعار ” انی مسلم لمن سالمکم ” را می گفته است او دردفاع مقدس با جان ودل وارد شد ویکی از شیران روز وزاهدان شب گردید .
شهید احدی با اولین یا دومین گروه اعزامی بسیج به جبهه ها اعزام شد .نمی دانم در دانشگاه عشق ازمعشوق خود چه شنید ؟ که شیفته جبهه گردید . پس از اخذ دیپلم ، و فراهم شدن مقدمات تحصیلی وی در مدرسه عالی قضائی ، استخدام در دوایر دولتی را کنار زده وجذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد تا مدارج عالی عشق را در مکتب حسینیان بیاموزد وچون حسین (ع) کارنامه خونین از حضرت رب اخذ نماید .
آن شهید بزرگوار در اکثر عملیات ها از قبیل فتح المبین ، بیت امقدس ،محرم ، رمضان ، خیبر ، والفجر ها ، کربلای ۵ .با لا خره عملیات بدر شرکت نمود وحماسه ها آفرید مسئولیتهای آن شهید از فرماندهی دسته ، گروهان شروع شد ومدتی جانشین شهید اشتری در گردان امام حسین (ع)بود .بعد از محرز شدن شجاعت وشهامتش به مسئولین لشکر ۳۱ عاشورا به فرماندهی گردان امام سجاد (ع) منصوب گردید .در این مسئولیت بود که معنویت ایشان بارزترشد چرا که رابطه او با نیروهای تحت امرش رابطه الهی ومعنوی بود .او بر قلوب نیرو ها فرماندهی می کرد ونیروهایش او را چون بهترین محبوب خویش دوست می داشتند آن شهید عزیز در کنار مبارزه ورزم از کسب آگاهی ومراحل سیر وسلوک غافل نمی شد برای نمونه می توان به درس خصوصی که همراه بعضی از دوستانش از جمله شهید اشتری از محضر مرحوم استاد حجه الاسلام قائمی در زمینه عرفان می گرفتند اشاره نمود.
ویژگی های بارز اخلاقی شهید به طور اختصار عبارت بود از :
۱-تقوا
۲- تواضع وفروتنی
۳- عشق به اهل بیت عصمت وطهارت
۴ – علاقه بسیار زیاد به نماز ونماز جماعت
۵- حجب وحیای فروان در وجودش
۶- عشق به امام راحل (ه) وولایت فقیه
۷- شجاعت وشهامت
۸- جهاد وتلاش در دفاع مقدس
۹- احترام به خانواده شهدا وشهیدان
۱۰- قناعت
۱۱- وقار ومتانت
۱۲- حفظ بیت المال
۱۳- بشاش بودن در تمام حالات که مصداق حدیث ” المومن بشره فی وجهه وحزنه فی قلبه ” بودند .
شهید احدی وقتی به مرخصی می آمد روزها مشغول روزه بود وشبها در زیر زمین منزل ، راز ونیازش وگریه های عاشقانه به در گاه معبودش به طبقه دوم ساختمان می رسید وهمین رابطه عارفانه با خداوند مهربان بود که او را آماده شهادت ولقاء رب گردانید.او وقتی در تشییع جنازه شهیدان شرکت می کرد با چشم اشک آلود ودلی پر از حسرت به آنها نگاه می کرد وآرزویش این بود که ای کاش به جای آنها می بود .
آری او در راه رسیدن به قرب رب وتنعم از مائده ” عند ربهم یرزقون ” رنجهای حضور در جبهه برایش شیرین گردید ومرگ سرخ در راه معبود برایش ” احلا من العسل ” شد وسرانجام در تاریخ ۲۳/۱۲/۶۳ پس از وضو گرفتن در آب دجله خونین به یاد آورد که عاشقان را در آخرین لحظه نمازی است که باید وضویش همراه خون باشد وپیک این شهادت ترکش خمپاره ای بود که مژده آزادی روح بلند حمید از قفس تنگ دنیای مادی آورد . آری در مسلح عشق جز نکورا نکشید . رو به صفتان زشت خود را نکشتند . روحش با اولیا الله محشور یادش گرامی باد.
خاطرات خویشان شهید از شهید احدی
حمید پسر بسیار سر بزیر وخوبی بود یادم هست روزی به ایشان گفتم پسرم چند بار زخمی شده ای ، مواظب خودت باش ودیگر بس است به جبهه نرو . در جواب گفت : پدر جان مگر جبهه جای استراحت است ؟ که اگر آن را رها کنیم دیگر بس باشد . در منطقه در هر وجب از خاکش کلی مدفون شده است واین گلهای پرپر شده از ما انتظار دارند واگر من نروم فردای قیامت نمی توانم پاسخ گوی آنها باشم . (پدرشهید)
حمید از همان دوران کودکی اخلاقی مخصوص داشت اخلاق خوبش باعث شده بود همه همسایه ها می گفتند ای کاش فرزند من شهید میشد ولی حمید می ماند چرا که اخلاقش نمونه ای از اخلاق اولیاء خدا بود خاطره ای که دارم مربوط است به یک روز غرور آفرین که در عملیات فتح المبین از ناحیه دست زخمی شده بود .دوران بیمارستان را سپری کرده وبه منزل آمده بود .هنوز دست حمایت کننده از انقلاب باند پیچ بود .شهید از روی اخلاصی که داشت موقع بیرون رفتن دستش را با زحمت داخل جیبش می کرد بعد از مراجعت به منزل آنرا از جیب بیرون می آورد وبا این کار نمی خواست زخمی شدنش معلوم شود تا خدا نا کرده دچار ریا گردد . (مادر شهید)
برادر رسول وزیری در باره همرزم خود شهید احدی چنین میگوید : حقیقتاً من نمی دانم با چه زبانی وبه چه شکلی تصورو خاطره ام را زا وجود ایشان ، از گذشته ایشان ، تلاش وصبر ومقاومت ایشان در جبهه وجنگ بیان کنم .این شهید عزیز وجلیل القدر مثل سایر شهدای عزیزمان وسایر شهدای فرمانده ما از برادران بسیار فعال ، جدی ، با ایمان ، با تقوا ومخلص بود . قبل از اینکه بنده ایشان را در سپاه ودر جبهه بعنوان یک فرمانده گردان امام سجاد (ع) خطاب کنم میتوانم بگویم که ایشان یک مربی اخلاق به تمام معنا برای برادران همرزمش بود.
شهید حمید احدی مشاور بسیار مطمئنی برای سرداران وفرماندهان بزرگواری چون سردار شهید رستمخانی وسردار شهید اشتری بود .این عزیزان از نظرات وپیشنهادات شهید گرامی استفاده میکردند .خصوصاً شهید اشتری از وجود ایشان واز نظرات وی در ارتباط با سازماندهی وکادر سازی نیروهای شهر زنجان استفاده میکرد .
در خاتمه باید به این نکته اشاره کنم ، افرادی که بعنوان مسئول وفرمانده در تشکیلات سپاه حضور دارند ومشغول انجام وظیفه هستند .باید اعمال ، کردار وگفتار این شهدای گرانقدر علی الخصوص افرادی که فرمانده ویا مسئول در تشکیلات سپاه بودند وبه فیض عظمای شهادت نائل شدند مورد توجه وسر مشق خود قرار دهند وهمیشه آنها را شاهد وناظر بر اعمال خودشان بدانند .انشاءا…
خاطرات همرزمانش شهید از شهید حمید احدی
یکی از همرزمانش می گوید هنگام عزاداری همیشه می دیدم که حمید اشکهایش را با دست پاک می کرد ، علت را پرسیدم در جوابم گفت:هنگامی که در روز قیامت خواستند نامه اعمالم را بدست چپم بدهند خواهم گفت من با این دست اشک هایی که به خاطر امام حسین (ع)ریخته شده است پاک کرده ام شاید به احترام آن نامه اعمالم را بدست راستم بدهند.
یکی از همرزمانش می گفت : صبحها هنگامی که از خواب بر می خواستم با کمال تعجب می دیدم پوتین های افراد به صورت مرتب و واکس زده در پایین چادر چیده شده است و هیچ یک نمی دانستیم کار چه کسی است تا اینکه بعد از مدتی پی بردیم که شهید احدی وقتی برای نماز شب بر می خیزید آنها را واکس زده ومرتب میکند .
یکی دیگر از همرزمانش می گوید : یکشب در یکی از مناطق عملیاتی غرب هوا خیلی سرد بود ومن علیرغم استفاده از لباس گرم وپتو از سرما بخود می پیچیدم وخوابم نمی برد . با کمال تعجب دیدم یک نفر نشسته و اورکت خود را بسرش کشیده است . با خود گفتم شاید او نیز از شدت سرما خوابش نمی برد ویا اینکه اصلاً از سرما یخ زده است . ! ولی کمی نزدیک شدم دیدم که حمید احدی است ومشغول نماز شب می باشد .
یکی از همرزمان شهید می گوید : خوب بیاد دارم وقتی که در گردان مراسم صبگاه اجرا می شد .ایشان قبل از همه حاضر می شدند وهر کس به میدان می رسید شهید احدی به او سلام می کرد ومن ندیدم که کسی بتواند به شهید احدی در سلام کردن سبقت بگیرد . همیشه او بود که ابتدا به سلام می نمود .
یکی دیگر از همرزمانش با شهید احدی قبل از عملیات ها نیرو های گردان را جمع میکرد وبرای آنها از معنویت وجنگ صحبت می نمود . خوب بیاد دارم که می گفت در میدان جنگ ونبرد باید مردانه بود واین جنگ مردانگی میطلبید . باید نترس وشجاع ومرد عمل باشیم.
سردار شهید اشتری بارها می گفت : حمید احدی از اولیا ء ا… است وحتماً شهید خواهد شد و رو به حمید میکرد ومی گفت حمید جان وقتی رفتی ما را هم با خودت ببر .
وصیت نامه شهید حمید احدی
سلام به کسانی که این نوشتهها را میخوانند و میشنوند، بنا داشتم که چیزی به عنوان وصیت بنویسم.چون نه برای دنیا کار کردهام نه برای آخرت توشهای دارم و نه ارثی به جا گذاشتهام ولی چون قبلا هم یک یادداشتی نوشته بودم اگر به دستتان رسیده بنا به صلاحدید مادرم عمل کنید.
مادرم را از تمام جهات وصی خود قرار میدهم برای یادآوری تا حد توان مراسم مرا ساده برگزار کنید مادر و خواهر مهربانم مثل زینب باشید و پیامرسان شهدا، پدر عزیزم تو نیز حسینوار مقاوم باش صبر کن که خدا با صابران است، برادر بزرگوارم امیدوارم مرا ببخشی و حلال کنی و مانند امام سجاد(ع) پیام شهادت را به مردم برسانی. بدانید که خدا هر چه بخواهد آن خواهد شد و بس.
حمید احدی
ثبت دیدگاه