زندگینامه سردارشهید جواد رسولی
جواد رسولی در یک خانواده مذهبی و متوسط در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی به واجبات اهمیت زیادی می داد نمازهای یومیه ایشان ترک نمی شد حتی نماز و روزه اش قبل از رسیدن به سن بلوغ ترک نمی شد. علاقه شدیدی به قرآن داشت و قبل از ورود به دبستان قرآن را در مکتب خانه فرا گرفت و از همان لحظه روح و جسم خود را با قرآن مانوس ساخت و دستورات قرآن را راه و رسم زندگی خویش قرار داد.
پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان امیرکبیر شد که دوران دبیرستان او مصادف با اوج گیری انقلاب اسلامی به رهبری قائد اعظم امام خمینی قدس سره شریف بود، ایشان در این انقلاب نقش بسزائی داشت در پخش نمودن اعلامیه، نوشتن شعار، شرکت در راهپیمایی و شرکت در جلسات سخنرانی آقای رضوانی در مسجد ولیعصر(عج) و پاسداری از انقلاب در شبهایی که حکومت نظامی بود این شهید عزیز با تمام شجاعت و دلیری نقش خود را به نحو احسن ایفاء می نمود.
در بیرستان نیز یکی از مهره های اصلی انجمن اسلامی به شمار می رفت و فعالانه در برنامه های بیمارستان شرکت می جست و در فعالیت هایی که برضد منافقین صورت می گرفت نقش داشتند. ایشان با بینش وسیع و با شعور و آگاهی کامل نسبت به اهداف منافقین موضع گیری سیاسی داشت و همیشه خود را در قبال انقلاب اسلامی و شهدا مسئول می دانست و لحظه ای هم از این مسئولیت خویش دست بردار نبود.
پس از پیروزی انقلاب درحالیکه ایشان در سال چهارم دبیرستان مشغول تحصیل بودند با توجه به علاقه شدید ایشان به خدمت در سپاه بصورت نیمه وقت فعایت خود را در آن آغاز کردند پس از اخذ دیپلم با توجه به هوش و استعدادی که در ایشان مشاهده می شد و به راحتی می توانست وارد دانشگاه شود ولی خدمت در نهاد مقدس سپاه را ترجیح دادند چون همیشه مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس می نمود.
زمانی که به عضویت سپاه درآمدند مصادف با آغاز جنگ وینگرانه دشمن غاصب به کشور عزیزمان بود و همواره از این مسئولیت حساس نیز کوتاهی نمی نمود. و علی رغم علاقه شدیدی که به شرکت در جبهه داشت ولی به جهت اطاعت از فرماندهی و ثبت نام و اعزام و سازماندهی نیروهای بسیجی زمینه مسئولیت اعزام نیرو به ایشان واگذار شد و او نتوانست برخلاف میل باطنی در جبهه شرکت کند. زمانیکه ایشان در سپاه بودند مسئولیت های متعددی اعم از مسئول قسمت تحقیقات بسیج، مسئول اعزام نیروی بسیج و مسئول پرسنلی سپاه ناحیه زنجان و عضو شورای فرماندهی تیپ ۳۶ انصارالمهدی(عج) و مسئول طرح و برنامه انجام وظیفه می نمودند.
از خصوصیات بارز ایشان تقوی و اخلاص او بود چرا که او با تمام وجود به ایفای نقش خویش می پرداخت و هیچگاه در خانواده و در بین دوستان ابراز نمی کرد که چه کارهایی را انجام می دهند و چه مسئولیت هایی به ایشان واگذار شده ایشان در مدت خدمت در سپاه مدام به جبهه سرکشی می نمودند و دائم در جلسات و ماموریت بودند و کمتر به امورات خانواده می رسیدند . در عملیات کربلای پنج نیز فعالانه شرکت کرده و مدتی هم در منطقه کردستان بانه بودند. نمونه ای از خصوصیات اخلاقی ایشان را می توان به جرات توصیف کرد او فردی بود قناعت پیشه و در برابر همه متواضع، فردی بود که اعتماد به نفس قریبی داشت و همه را به سوی خود جلب می کرد و از تجملات دوری می نمود و در تمام مجالس و محافل مذهبی شرکت می جست و سرانجام در هنگام بازگشت از منطقه بانه در مورخه ۶۹/۸/۸ به لقاءالله پیوست.
وصیت نامه شهید جواد رسولی
وصیت نامه مرا در مجالس سوگواری ام قرائت نمائید تا دیگران بدانند بنده جز اسلام و پیشرفت آن، هدفی دیگر را دنبال نمی کردم.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.
برخی از مومنان بزرگ، مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند، پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند تا در راه خدا شهید شدند و برخی به انتظار، مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
«سوره مبارکه احزاب، آیه شریفه۲۲»
اینجانب وصیت نامه خود را به نام خدا، خدای آفریننده ی تمام خلایق و هستی بخش جهان، در هم کوبنده مستکبران و یاور مومنین و مستضعفین آغاز می کنم، تا شاید بتوانم با این زبان الکن و عقل ناقص، چند جمله به عنوان سفارش نسبت به دوستان و آشنایان و همسنگران داشته باشم؛ چرا که هم خون شهید سازنده جامعه است و هم پیام شهید. ولی نمی دانم وصیت خود را چگونه و از کجا آغاز کنم؟ آیا از رنج هایی که در طول زندگی کوتاه، فشارم داده؟ و یا از زندگی دنیوی که ما را همچون قلعه محکم در خود جای داده است؟ و یا از ظلمت کده زمان شاهنشاهی بنویسم که انسان ها را برده وار استعمار کرده بود و جامعه ما را به منجلاب فحشاء و منکرات زندانی کرده بود؟.
اما می خواهم از آن جائی آغاز کنم که مردی از تبار حسین (ع)، ابراهیم وار، پا به عرصه جهان گذاشت و از دوران جوانی، پایه خود را برای مبارزه با کفر و استعمار آماده کرد و حسین وار مبارزه علیه یزید زمان را آغاز کرد. درود و سلام بر امام خمینی (ره) و یاوران و شهیدان ایثارگری که با نثار خونشان باعث شدند ما انسانیت خویش را باز یابیم و در زندگی آن گونه باشیم که سرور و سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) بود. زیرا که اگر ما شیعه امام حسینیم باید حسین وار باشیم و اگر امام حسین (ع) می فرماید: من مرگ را بر زندگی ذلت بار ترجیح می دهم و در جائی دیگر می فرماید: اگر با کشته شدن من دین محمد (ص) زنده می ماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید، ما نیز چنین باشیم. چون هدف از آفرینش انسان این بود که به رسالت انسانی خودش عمل نماید، و از طرفی دنیا برای انسان ها، به ویژه انسان های مومن و موحد همچون گذرگاهی است که چند صباحی در آن می مانند و باید در سیر تکاملی خود، به خویشتن خویش بازگردند و تا جائی بروند که خداگونه شوند. اصلاً مبارزه برای رسیدن به حق طبیعی و مطلق، جزء زندگی انسان است. ما باید به فکر این باشیم که هدف از آفرینش ما چه بوده است که شاعر به جا سروده است:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
کـه چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
از کـــجا آمـده ام؟ آمــدنم بهر چـه بود؟
به کــجا می روم آخـر ننمائی وطنم؟
مـــرغ باغ ملکوتم نـی ام از عالم خـاک
دو سه روزی قفسی ساخته ام از بندم
آیا زندگی دنیوی، قفسی برای انسان ها نیست؟ پس باید تکلیفمان را ادا کنیم و این قفس را بشکنیم و به سوی معشوق واقعی خود یعنی خدایمان پر بکشیم؛ چرا که عاشق، نمی تواند دور از معشوق باشد و به همین دلیل است که معلم شهادت، امام حسین (ع)، مظلوم و عطشان کربلا، با این که می داند کشته می شود و خانواده اش به دست یزیدیان اسیر می گردند، لیکن حرکت می کند و چنان قیامی بر پا می دارد که آیندگان، آن را الگوی زندگی قرار می دهند؛ امام حسین (ع) در آن روز (عاشورا)، تمام انسان های خدادوست و موحد را خطاب قرار داده و می فرماید: « هل من ناصر ینصرنی » آیا مرا یاوری هست؟، ولی افسوس که تبلیغات یزیدیان زمان، جو جامعه را چنان مخدوش کرده بودند که مردم حسین فاطمه (س) را تنها گذاشتند.اما اکنون می بینیم سیل خروشان انسان های ایثارگری را که به ندای ملکوتی حسین (ع) لبیک گفته و به فرمان فرزند راستین او امام امت، خمینی (ره) بت شکن، به سوی کربلاهای ایران می شتابند و با نثار خونشان آئین محمد ابن عبد الله (ص) را برای همیشه زنده می کنند.
برادران و خواهران حزب الله و امت شهید پرور!
مواظب باشید قضیه عاشورا دوباره تکرار نشود و نگذارید خدای ناکرده حسین زمان تنها بماند که انشاءالله این چنین نخواهد شد.
ای برادران و ای پاسداران! که همچون ماهی در دریای خروشان و بی کران بسیجیان عاشق غوطه ورید، طوری حرکت کنید که بی آب نمانید که در آن صورت توان مقاومت نخواهید داشت و توجه داشته باشید شهدا رفتند و روز به روز از کنار شما می روند، ولی مسئولیت شرعی و انسانی شما را دو چندان می کنند. طوری نباشید که فردای روز قیامت در پیشگاه پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) و ابا عبدالله الحسین (ع) و شهدا شرمنده باشید. آن روز پشیمانی سودی نخواهد داشت. با اتحاد و یکپارچگی زیر لوای پرچم توحید به رهبری امام امت، نائب بزرگوار امام زمان بیائید. همچون سیلی خروشان و بنیان کن، اساس حکومت های جور و ستم را از بیخ و بن برکنید. نگذارید اجانب داخلی و خارجی، انقلاب عزیز و گران بهای اسلامی ایران را از بین ببرند. قدر این رهبر عظیم الشأن انقلاب را بدانید که شیرینی زندگی ما، وجود رهبرمان است.
به دوستان و فامیل ها و به ویژه پاسداران عزیز سفارش می کنم دست از انقلاب و امام (ره) برندارند و راه شهدا را تا پیروزی نهائی ادامه دهند که عزت و شرف ما در راه جهاد مقدس است. امیدوارم موفق و موید باشید.بار خدایا و ای آفریدگار من، ای کسی که هستی و نیستی ما در دست توست و ای معشوقی که مرا آفریدی و راه و رسم بندگی را به من آموختی، ولی چه کنم که گمراه شدم! اکنون که در پیچ و خم روزگار، با گناهان فراوان سرگردانم، از تو آمرزش گناهانم را عاجزانه خواستارم.
بار الها! ضعیف و ناتوانم و گناهانم بر پشتم سنگینی دارد، چگونه به سوی تو بیایم؟ ولی ناامید نمی شوم ای غفار. از گذشته خود پشیمانم، مرا بیامرز و از گناهم درگذر.
آمین یا رب العالمین
جواد رسولی
ثبت دیدگاه