زندگینامه روحانی شهید علی اکبر بیگدلو
علی اکبر بیگدلو در سال ۱۳۰۳ آلاچیق مهر و محبت اسدالله، پدر مؤمنش را از وجودش گرم ساخت و بر رخسار خسته مادر نور شادی نشاند.
در سایه مهربانیها و عرق جبین پدر و تپش مهر و عاطفههای مادر رشد کرد و کوچه پس کوچههای ایام را طی کرد.
در ابتدای جاده سبز کمال باران ابر رحمت الهی غبار دنیا از برابر چشم خداخواه او پاک کرد و با جد و جهد
مردانهاش برای انتخاب راهی بس خطیر میان بربست. او مثل خیلیها از نان و آب کرسی خاک برگرفت و از گریه آسمان و آب معنوی نور دهنده مغاک ظلمت، تجربهها اندوخت.
آنگاه که آهنگ میدانگاه علم را نمود، آنگاه که از آستان عدم روی گردانید و ورای فلک افلاک را نظاره کرد، آنگاه که خلوت گزید و خود را گرفتار لعل ماه وش حق دید، همه جا و همه حال در پی خدا بود و بس. که اگر نبود، در اوج تعلق و دلبستگی ورق نمیدرید و کوس رفتن سر نمیداد.
او خانواده غریبش را-همسر،چهار پسر و چهار دختر- همه و همه را گذاشت و گذشت و این امری نه چندان سهل بود که اگر خدا در منظر نباشد؛ امری بس مشکل، که محال است. و او در مکتب دین آب خورده بود و از این آب حیات بود که کام تشنه جان خویش را به تیغ آب، شیرین ساخت و مرجان فشاند تا دست افشاند.
او مجنون یار بود و مجنون شاهد عروج او. در ۲۲ اسفندماه ۱۳۶۳عملیات بدر، سری که عمری در پیشگاه عظمت حق سجده عبودیت و بندگی بوسیده بود، شرار خشم عدو را برای آخرین بار بوسید تا بهانه رفتنش را کامل کند.
«یادش گرامی و راهش پر رهرو باد»
ثبت دیدگاه