حوالی غروب روز سه شنبه هفده فروردین ۱۳۶۱، قطار مسافربری تهران_ اهواز در ایستگاه دو کوهه متوقف شد و خبر رسید که محسن وزوایی، به همراه کادرهای یک تیپ نوبنیاد، متشکل از عناصر زبدهی سپاه منطقه ده استان تهران، همچون علی اصغر رنجبران، علیرضا موحد دانش، عباس ورامینی، حسن بهمنی و… قصد ورود به پادگان دو کوهه را دارند.به محض دریافت این خبر، فرماندهان و کادرهای تیپ۲۷ محمدرسول الله(ص) برای خوشامدگویی به یاران دلاورشان رهسپار دروازه ی ورودی فرعی پادگان_ واقع درحاشیهی خط آهن شدند. پس از دیده بوسی، همگی به سوی ساختمان ستاد فرماندهی تیپ۲۷ رفتند تا در نشستی صمیمی، از کم و کیف اوضاع یکدیگر با خبر شوند. گفتنی اینکه پس از خاتمهی عملیات فتح مبین، همزمان با مراجعت وزوایی به تهران، از سوی داوود کریمی؛ فرمانده سپاه منطقه ده تهران، طرح تشکیل یگان زرهی جدیدی در دستور کار قرار گرفته بود.هم از این روی، از محسن وزوایی دعوت به عمل آمد تا مسئولیت فرماندهی این تیپ را بپذیرد. ابتدا وی متواضعانه از پذیرش این فراخوان امتناع ورزید؛ لکن پس از پیشنهاد موکدریاست شورای عالی دفاع، حضرت آیت الله خامنه ای، وزوایی این مسئولیت را قبول کرد.
در پی تهیه و تصویب چارت سازمانی تیپ و تعیین کادرهای فرماندهی و رده های ستادی آن که عمدتا از افراد جنگ آزموده ی سپاه منطقه ده در جبهه های غرب بودند، محسن وزوایی فرماندهی این یگان نوبنیان را که به “تیپ۱۰ سیدالشهدا” موسوم گشت، بر عهده گرفت. روز یکشنبه پانزدهم فروردین، فرماندهی سپاه منطقه ده کشوری با صدور حکم ویژه ای خطاب به محسن وزوایی، وی را رسما به فرماندهی این تیپ منصوب کرد.
شهید”محمد اویسی” فرمانده وقت واحد عملیات سپاه کشوری که خود از همرزمان دیرینهی شهید وزوایی بوده است، دربارهی چگونگی تشکیل تیپ ۱۰سید الشهدا(ع) میگوید:بعد ازعملیات فتح المبین، در بازگشت به تهران، ما به مسئولین سپاه گفتیم که می توانیم یک تیپ تشکیل دهیم آنها هم موافقت کردند که ما تیپ را تشکیل دهیم، تیپی که پیشنهاد کردیم «تیپ سید الشهدا» نام داشت.
این تیپ را ایجاد کردیم، فرمانده آن تعیین شد و نیروی کادر آن را جمع آوری کردیم تا این تیپ را بفرستیم در منطقه کار کند. فرمانده تیپ “محسن وزوایی” شد که واقعا فرمانده لایقی بود. مسئولیت قائم مقامی فرماندهی تیپ را هم به برادر علی اصغر رنجبران محول کردیم. مسئول ستاد پشتیبانی هم برادر رضا ربیعی بود. این ها کلا یک مجموعه ی خوبی بوند؛ یعنی یک مجموعهای از بچه های را که توانشان در عملیات و کارهای ستادی بالا بود، جمع کردیم تا این ها بیایند و مجموعه امور عملیاتی و ستادی تیپ سید الشهدا(ع) را بچرخانند. بعد هم بلافاصله به جنوب آمدیم.
شهید حسن بهمنی، مدیر داخلی وقت تیپ۲۷محمدرسول الله(ص) نیز که خود از جمله کادرهای اصلی دست اندرکار تاسیس تیپ سید الشهدا(ع) بوده است، در این باره می گوید: به صلاحدید مسئولین سپاه منطقه ده، قبل از شروع مرحلهی اول عملیات الی بیت المقدس، دو تا تیپ برای سپاه تهران درست شد؛ یکی تیپ۲۷محمدرسول الله(ص) که البته از قبل آن را تشکیل داده بودند و یکی هم تیپ ۱۰سیدالشهدا(ع) که بعد از فتح مبین آن را تشکیل دادند. بعد هم بچه هایی که با هدف تشکیل تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع) دور هم جمع شده بودند، از تهران به جنوب آمدند؛ برادرانی مثل وزوایی، زنجانی، ملاسلیمانی، رنجبران، قاسمیه، سجادی، موحد، کلهر که همه واقعا در حد سردارهای اسلام بودند.
از سمت راست شهید داوود کریمی، شهید محمد اویسی و شهید حسن بهمنی
به دنبال ورود فرماندهان و کادرهای تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع) به پادگان دوکوهه، در شامگاه سه شنبه هفده فروردین، جلسهای فوق العاده با حضور احمد متوسلیان، محمود شهبازی، محمدابراهیم همت، محسن وزوایی، علی اصغر رنجبران، رضا ربیعی و تنی چند از کادرهای اصلی دو تیپ در ساختمان ستاد فرماندهی تیپ۲۷تشکیل شد. در پایان همین جلسه، رسما اعلام گردید: مقر شد: تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع) با تیپ محمدرسول الله(ص) در هم ادغام شوند.
شهید محمد اویسی، یکی از حاضران در آن جلسه بعدها دربارهی علت ادغام تیپ۱۰ سیدالشهدا(ع) با تیپ ۲۷ محمدرسول الله(ص) طی مصاحبهای می گوید:حاج احمد در آن جلسه نکات درستی را مطرح کرد که همه در مورد آن توافق داشتیم. به یاد دارم که ایشان گفت: بسیاری از نیروهایی که در تیپ ۲۷ هستند، از بچه های سپاه منطقه ۱۰ هستند. به هر حال، تجزیهی نیروها به دو یگان، باعث اُفتِ کیفیت و بازدهی هر دو یگان میشود. مطلب دیگر این است که از این دو تیپ، یکی تجزیهی تشکیلاتی، سازماندهی و رزمی بیشتری دارد؛ سابقه شرکت در عملیاتی مثل فتح المبین را هم داشته و حالا هم دارد خودش را برای ورود به عملیات بعدی آماده میکند؛ اما در نقطهی متقابل متاسفانه هیچ کدام از این امتیازها وجود ندارد.
برادر وزوایی و سایرین، تجربههای عملیاتی خوبی از سال اول جنگ در غرب دارند، در فتح المبین هم خوب کار کردند؛ ولی راه اندازی یک تیپ جدید در وضعیتی که الان داریم، آن هم با این همه کمبود تدارکاتی و تسلیحاتی و غیره، قطعا توان بچههای شما را هم هرز میبرد. حالا هم ما نمیگویم که یکی از این دو تیپ منحل بشود؛ نه! حرف ما این است بیاییم و اینها را با هم ادغام کنیم تا به یاری خدا نتیجهی بهتری در عملیات بگیریم.
بعد حاج احمد رو کرد به برادر وزوایی و گفت: آقا محسن، شما میدانید ما اینجا بحثمان دنیا طلبی نیست؛ به همین دلیل اگر شما با ادغان این دو تیپ موافق هستید، خودتان بگویید کدام تیپ در دیگری ادغام بشودم ما از شما قبول میکنیم. برادر وزوایی بلافاصله گفت: تمام حرف های شما صحیح بود. ما هم خدا شاهد است هیچ داعیهای نداریم. قصد همگی برادران، انشا الله خدمت در راه اسلام و انقلاب است. برای همین هم اختیار آن را به خودتان واگذار میکنیم. هر چه شما بگوئید ما از جان و دل قبول میکنیم.
حاج احمد چند دقیقه سکوت کرد و هیچ نگفت. انگار داشت فضای جلسه را میسنجید. بعد خیلی آرام گفت: پیشنهاد من این است که بچههای تیپ سیدالشهدا(ع) بیایند توی تیپ ۲۷. ناگهان از همه طرف صدای بلند تکبیر بلند شد. اولین کسی هم که تکبیر گفت، خود برادر وزوایی بود. سرانجام قرار شد این دو تیپ، در قالب یک مجموعهی ادغامی به اسم تیپ ۲۷ محمدرسول الله(ص) برای عملیات آزاد سازی خرمشهر وارد عمل بشوند؛ یعنی تعداد گردانهای بیشتری به این مجموعهی ادغامی داده شود و اینها به عنوان دو تیپ ادغامی، با هم عمل کنند. چون هم برای ما و هم برای حاج احمد و سایرین، اصل، پیشبرد کار اسلام بود، هیچ کس کمترین اعتراضی به این تصمیم نداشت.
ثبت دیدگاه