حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۲۳ آبان , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6370 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
حوض خون
3

کتاب حوض خون که نشر راه یار آن را منتشر کرده، بازگوکنندهٔ خاطرات شفاهی زنان اندیمشکی است که در سال‌های دفاع مقدس با شستن رخت ها و ملحفه های خونین و نیازمند شست‌وشوی شهدا و جانبازان، ایثار می‌کرده‌اند. این کتاب تحسین رهبر معظم انقلاب را نیز برانگیخته است. معرفی کتاب حوض خون فاطمه سادات میر […]

پ
پ

کتاب حوض خون که نشر راه یار آن را منتشر کرده، بازگوکنندهٔ خاطرات شفاهی زنان اندیمشکی است که در سال‌های دفاع مقدس با شستن رخت ها و ملحفه های خونین و نیازمند شست‌وشوی شهدا و جانبازان، ایثار می‌کرده‌اند. این کتاب تحسین رهبر معظم انقلاب را نیز برانگیخته است.

معرفی کتاب حوض خون
فاطمه سادات میر عالی که هم محقق این کتاب بوده و هم نویسنده آن، در مقدمه کتاب درباره راویانِ (زنان اندیمشکی) آن نوشته است که آن اوایل، سختی‌ها و رنج‌های این زنان ایثارگر فکرش را مشغول کرده بوده؛ اما طی مصاحبه‌ها فهمیده ماجرا با ذهنیت او تفاوت زیادی دارد.

او نوشته که زنان اندیمشکی هنوز حاضرند برای انقلاب اسلامی جانفشانی کنند.
آن‌ها هنوز برای شستن لباس‌‌های مدافعان حرم داوطلب هستند.
بعضی از‌‌ این‌ بزرگ‌زنان اندیمشکی از فاطمه سادات میر عالی پرسیده‌اند: “راهی سراغ ندارید تا ما به سوریه برویم و لباس مدافعان حرم را بشوییم؟”
او می‌گوید ذهنیت‌هایش دربارۀ اینکه این زنان زجرکشیده و رنجور هستند، عوض شده است… .

 در بخش ضمیمه‌اش عکس های روایت گران کتاب را همراه با عکس‌هایی از فعالیت‌های آنان در دفاع مقدس می‌بینید.
همچنین، در این بخش عکس شهیدانی را می‌بینید که به بعضی از این خانم‌های اندیمشکی منتسب است.
تصویر بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک هم که محل رخت شویی لباس مبارزان اسلام بوده، در این بخش درج شده است.

خلاصه کتاب حوض خون
این اثر شامل ۶۴ داستان است.
البته این داستان‌ها بخشی از خاطرات واقعی زنان اندیمشکی است.
هر داستان را یکی از این بانوان روایت کرده است.

هر روایت از کتاب حوض خون پر است از حال و هوای زنانی که در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق، جوان بوده‌اند و حتی بعضی از آن‌ها عزیزی را در جنگ داشتند یا از دست داده بودند.

حکایت‌ها دارد این کتاب:
حکایت‌های زنانی که در زندگی‌شان آرام و قرار نداشتند تا مباد از فیض همراهی رزمنده‌ها عقب بمانند؛
آن‌ها هر روز با هم قرار می‌گذاشتند تا برای شستن ملحفه‌ها و پتوها و لباس‌های رزمندگان به رختشورخانۀ بیمارستان بروند.
چه صحنه‌ها که در این روزها ندیدند و چه جگرهاشان که خون نشد… .

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.