حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6375 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸
1

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، تصرف سفارتخانه آمریکا در ایران به دست گروهی از دانشجویان مسلمان، ۱۳ آبان ۱۳۵۸. اشغال سفارت امریکا در ۱۳آبان ۱۳۵۸ به دست دانشجویان خط امام، به دلیل بدبینی دانشجویان به توطئه‌های آمریکا و احساس تأیید ضمنی امام‌خمینی صورت گرفت. رئیس دولت موقت و وزیر امور خارجه از اقدام دانشجویان ابراز تأسف […]

پ
پ

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، تصرف سفارتخانه آمریکا در ایران به دست گروهی از دانشجویان مسلمان، ۱۳ آبان ۱۳۵۸.
اشغال سفارت امریکا در ۱۳آبان ۱۳۵۸ به دست دانشجویان خط امام، به دلیل بدبینی دانشجویان به توطئه‌های آمریکا و احساس تأیید ضمنی امام‌خمینی صورت گرفت. رئیس دولت موقت و وزیر امور خارجه از اقدام دانشجویان ابراز تأسف کردند؛ اما شورای انقلاب در برابر حمایت عمومی مردم، تصمیم‌گیری را به امام‌خمینی سپرد.
امام‌خمینی با تأیید کار دانشجویان، آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نامید. افشای اسناد سفارت، توطئه‌های گوناگون امریکا علیه ایران و سایر کشورها را آشکار کرد. تلاش امریکا برای آزادی گروگان‌ها، مانند پیشنهاد مذاکره، تشکیل جلسه شورای امنیت و شکایت به دادگاه لاهه راه به جایی نبرد و اعلام قطع رابطۀ آمریکا با ایران نیز با استقبال امام‌خمینی مواجه شد و آن را از بهترین کارهای کارتر شمرد.
ایشان تصمیم‌گیری دربارۀ گروگان‌ها را به مجلس واگذار کرد و سرانجام پس از مذاکرۀ غیرمستقیم ایران و امریکا در الجزایر، گروگان‌ها در ۳۰دی۱۳۵۹ آزاد شدند.
مقدمه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سفارتخانه امریکا در تهران در ۲۵ بهمن به دست گروهی ناشناس و متمایل به چپ اشغال شد که با گفتگوی افراد کمیته انقلاب اسلامی اشغال‌کنندگان سفارت را ترک کردند.[۱] این سفارتخانه برای بار دوم در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به دست گروهی که خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» معرفی کردند تصرف شد؛ بدین‌گونه که مردم تهران به دعوت حزب جمهوری اسلامی برای بزرگداشت ۱۳ آبان روز شهادت دانش‌آموزان به دست رژیم پهلوی، در دانشگاه تهران گرد آمدند و علیه دولت مریکا شعار دادند. بخشی از این جمعیت با شعار الله اکبر، لا اله الا الله و شعارهایی در ابراز پیوند با رهبر انقلاب،[۲] به سمت سفارتخانه امریکا در خیابان طالقانی به راه افتادند. پیشاپیشِ این جمعیت دانشجویانی بودند که برای تصرف سفارتخانه برنامه‌ریزی کرده بودند. پس از ورود به محوطه سفارتخانه، تفنگداران آمریکایی مستقر در آن برای جلوگیری از تصرف آن و ایجاد فرصت برای نابودکردن مدارک سری خود، با شلیک گاز اشک‌آور و تهدید با سلاح سعی کردند از ورود افراد جلوگیری کنند[۳]؛ اما دانشجویان آماده شهادت در راه خدا،[۴] درِ بزرگ سفارتخانه را با قیچی سیم‌بری بزرگی پاره کردند و با فریاد الله‌اکبر[۵] پس از حدود سه ساعت از راه زیرزمین وارد ساختمان سفارت شدند.[۶]
کارمندان سفارت ۱۵۰ تن بودند. ۷۹ کارمند ایرانی آن بی‌درنگ آزاد شدند،[۷] ده نفر از زنان و سیاه‌پوستان به دلیل منزلت ویژه زنان در اسلام و مظلومیت سیاهان در امریکا به فرمان امام‌خمینی[۸] در ادامه آزاد شدند و سه نفر از اعضای سفارت ازجمله بروس لینگن (کاردار) به وزارت خارجه ایران پناه بردند[۹] و شش نفر ناپدید بودند که بعدها روشن شد آنان با اقدامات پنهانی جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت امریکا[۱۰] و کمک سفارتخانه کانادا پنهانی از مرز خارج شده‌اند و در نهایت ۵۲ نفر به مدت ۴۴۴ روز گروگان در دست دانشجویان باقی ماندند.[۱۱] آنان پس از پایان بازجویی‌های اولیه، از غذای مناسب و کافی، کتاب‌های مورد علاقه، ورزش و بازی و جای مناسب خواب،[۱۲] دیدن فیلم و ارتباط مکاتبه‌ای با خانواده و دوستان و امکانات پزشکی بهره‌مند بودند.[۱۳]
انگیزه تسخیر
دخالت‌های آمریکا در امور ایران پس از انقلاب اسلامی و ترس از کودتا علیه آن و به‌خطرافتادن تمامیت ارضی ایران ازجمله بر بدبینی دانشجویان به امریکا می‌افزود.[۱۴] از سوی دیگر، محمدرضا پهلوی در ۳۰ مهر ۱۳۵۸، با ثروتی انبوه از مصر به امریکا رفت و دولت امریکا با وجود خواسته ملت و دولت ایران برای تحویل او برای محاکمه، به آن بی‌اعتنایی کرد[۱۵] و اعتراض دانشجویان ایرانی به این کار را در امریکا سرکوب کرد[۱۶]؛ افزون بر این در دهم آبان ۱۳۵۸، مهدی بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت و ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه در هنگام برگزاری جشن‌های استقلال الجزایر، بدون اطلاع امام‌خمینی با زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر رئیس‌جمهور امریکا دیدار کردند و انتشار خبر آن تصور تازه‌ای از وجود توطئه از سوی امریکا در میان مردم ایران پدیدآورد.[۱۷] افکار عمومی ایران حرکت‌های جدایی‌طلب و ضدانقلابی مانند غائله ترکمن‌صحرا و کردستان را نیز از دسیسه‌های بیگانگان به‌ویژه امریکا می‌دانست[۱۸] (ببینید: ترکمن‌صحرا)؛ (ببینید: کردستان).
از سوی دیگر، امام‌خمینی در پیامی به مناسبت روز دانش‌آموز از دانش‌آموزان، دانشگاهیان و محصلان علوم دینی خواست با همه قدرت، حمله‌های خود علیه امریکا و اسرائیل را گسترش دهند و امریکا را وادار به بازگرداندن شاه جنایتکار کنند و توطئه بردن او به امریکا را محکوم سازند.[۱۹] این پیام نیز بر انگیزه‌های دانشجویان برای تصرف سفارت امریکا افزود[۲۰] و وقایع موفقیت‌آمیز دانشجویی سال ۱۹۶۸م فرانسه و حرکت دانشجویان آمریکایی علیه مداخله نظامی امریکا در ویتنام در جسارت دانشجویان برای تصرف سفارت بی‌تأثیر نبود.[۲۱]
تصرف‌کنندگان سفارتخانه، خود در نخستین اطلاعیه این مکان را مرکز جاسوسی و دلیل کار خود را اعلان اعتراض به دسیسه‌های امپریالیستی و صهیونیستی به مردم جهان[۲۲] و در بیانیه دوم، سفارتخانه امریکا را لانه جاسوسان و جنایتکاران و پایگاه ریچارد هلمزها، عضو سازمان جاسوسی آمریکا و مکان فرماندهی همه توطئه‌های پیش و پس از انقلاب علیه مردم ایران خواندند.[۲۳]
در یک نگاه کلی، از زمان برقراری رابطه رسمی میان ایران و امریکا و تأسیس سفارتخانه آن کشور در ایران در سال ۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۴م،[۲۴] امریکا به ایران به چشم یک مستعمره نگریسته و از دخالت در امور ایران خودداری نکرده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی محمد مصدق،[۲۵] غائله‌آفرینی و تلاش برای تحریک و تجزیه اقوام ایرانی،[۲۶] مصونیت کارشناسان نظامی آمریکایی و خانواده‌های آنان از شمول قوانین ایران در مهر ۱۳۴۳ (ببینید: کاپیتولاسیون) و تبعید امام‌خمینی به خواست امریکا از ایران به دلیل اعتراض به این لایحه،[۲۷] غارت منابع طبیعی و انسانی ایران در طول سال‌ها با عقد قراردادهای سلطه‌جویانه،[۲۸] فروش انبوه تسلیحات نظامی به رژیم پهلوی،[۲۹] استفاده از ایران به عنوان پایگاه نظامی[۳۰] و حمایت از کشتار مردم به دست حکومت پهلوی در جریان انقلاب،[۳۱] نمونه‌ای از کارنامه امریکا در ایران است که در مجموع واکنش امام‌خمینی، رهبران مبارزه و مردم مسلمان ایران را در پی داشته و پس از پیروزی انقلاب و شکل‌گیری نظام اسلامی نیز از یک‌سو دشمنی و دخالت دولت امریکا ادامه داشته و از سوی دیگر، امام‌خمینی و مردم به مقابله با آن برخاسته‌اند. (ببینید: امریکا).
تسخیرکنندگان سفارت
طرح تسخیر سفارت امریکا را سه تن از دانشجویانِ هسته مرکزی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها به نام‌های ابراهیم اصغرزاده، حبیب‌الله بی‌طرف و محسن میردامادی به دیگر اعضا پیشنهاد کردند و تصویب شد و بعدها اصغرزاده خود را طراح اصلی این فکر نامید.[۳۲] حدود ۲۵۰ تن از دانشجویان در اجرای این طرح شرکت کردند[۳۳] که نزدیک به شصت تن از آنان دختر بودند.[۳۴] دانشجویان از میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، ملی (شهید بهشتی)، پلی‌تکنیک (امیرکبیر) و تهران انتخاب شده بودند. نقشه دقیق درون سفارت نیز آماده[۳۵] و قرار بود این موضوع با سیدعلی خامنه‌ای از اعضای رابط میان امام‌خمینی و دانشگاه‌ها مطرح شود؛ اما با توجه به مسافرت حج وی، برای آگاهی‌یافتن امام‌خمینی، موضوع با سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها نماینده امام‌خمینی در صدا و سیما در میان گذاشته شد[۳۶] و وی نیز مصلحت دید موضوع را با امام‌خمینی در میان نگذارد و پس از تصرف سفارت در صورت مخالفت ایشان دانشجویان آن را ترک کنند.[۳۷] پس از تصرف سفارت، اصغرزاده سخنگو[۳۸] و معصومه ابتکار مترجم شدند.[۳۹]
تصرف‌کنندگان سفارت در نخستین اطلاعیه، خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام معرفی کردند[۴۰] و به افرادی که دانشجویان را با گروه‌های مارکسیستی یا سازمان آزادی‌بخش فلسطین یا عوامل نفوذی کا.گ. ب سازمان جاسوسی اتحاد شوروی در ارتباط می‌دانستند پاسخ دادند.[۴۱] دانشجویان در پایان ماجرا در ۳۰ دی ۱۳۵۹ نیز در اطلاعیه‌ای اعلام کردند به هیچ گروه سیاسی وابسته نیستند و انتخاب نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» به جهت پیروی از امام‌خمینی بوده است.[۴۲] دانشجویان به پیروی از امام‌خمینی هم‌زمان با مراقبت از محل سفارت، جبهه‌های جنگ تحمیلی را نیز از یاد نبردند و بیش از سی نفر آنان مانند حسین علم‌الهدی و محمود شهبازی،عباس ورامینی، محسن وزواتی، محمد بهبهانی، مهدی رجب‌بیگی و رحمان یاعلی‌مدد در جبهه‌های دفاع مقدس به شهادت رسیدند و گروهی نیز مجروح شدند.[۴۴]
موضع دولت موقت
بازرگان رئیس دولت موقت به دلیل تفاوت دیدگاهش دربارهٔ انقلاب با دیدگاه امام‌خمینی[۴۵] و به دلیل مسئولیت سیاسی کشور و تعهدات بین‌المللی[۴۶] با تصرف سفارت مخالف بود.
یزدی وزیر امور خارجه طی مصاحبه‌ای از این رویداد ابراز تأسف کرد و قول داد تا همه تلاش خود را برای حل مسئله گروگان‌ها به کار گیرد.[۴۷] کاردار سفارت از یزدی خواست دولت، سفارت را با حمله نظامی از دانشجویان پس بگیرد و او قول داد تا فردا صبح آنان را آزاد سازد[۴۸]؛ ولی تلاش دولت برای اخراج دانشجویان به جایی نرسید.[۴۹] بازرگان بعدها این کار را به زیان ایران و موجب همدردی بیشتر مردم و دولت آمریکا، توأم با پذیرش دستگاه منفور C. I. A شمرد و دلیل آورد که افکار عمومی امریکا که پس از جنگ ویتنام به آزادی گرایش داشت، دوباره به خودخواهی و جهانخواری گرایش پیدا کرد و جبهه اروپایی امریکا از این حادثه قوی‌تر شد.[۵۰] بازرگان در روز ۱۴ آبان ۱۳۵۸ به دلیل ناتوانی در اداره امور و دخالت‌های افراد غیرمسئول و اختلاف نظر در میان مسئولان در اداره کشور استعفا کرد[۵۱] و امام‌خمینی آن را پذیرفت و مسئولیت کشور را به شورای انقلاب سپرد.[۵۲]
مخالفان دولت موقت استعفای دولت را سقوط دولت و آن را معلول گروگان‌گیری و افشاگری دانشجویان خواندند[۵۳]؛ اما وی در مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد ارتباطی میان اشغال سفارت و استعفای او وجود ندارد[۵۴] و دیگر انقلابیان آن را به هدف در فشار قراردادن امام‌خمینی و شورای انقلاب تلقی کردند[۵۵] (ببینید: دولت موقت).
موضع شورای انقلاب
دانشجویان پس از تصرف سفارت، حسینعلی منتظری را که از اعضای شورای انقلاب و در واقع از اعضای غیررسمی آن بود[۵۶] در جریان قرار دادند و قرار شد بیانیه‌ای برای پخش از اخبار ساعت ۱۴ صادر کنند.[۵۷] سیدمحمد حسینی بهشتی از اعضای شورای انقلاب اسلامی و نایب‌رئیس خبرگان قانون اساسی، با تأیید ضمنی حرکت دانشجویان، سیاست امریکا را محکوم کرد؛ ولی شورای انقلاب به سفارش وی اعلام موضع نکرد.[۵۸] بهشتی در پاسخ به کاردار وزارت خارجه امریکا که با وی دراین‌باره تماس گرفته بود، ابراز کرد که پیش‌تر دربارهٔ رفتار امریکا در پذیرش محمدرضا پهلوی هشدار داده است و این کشور باید سعی کند که ایران را بهتر درک کند[۵۹]؛ شورای انقلاب در برابر حمایت عمومی مردم از تصرف‌کنندگان سفارتخانه، کار را به امام‌خمینی سپرد و برای حل مسئله از ایشان کمک خواست[۶۰]؛ با این حال، گفته شده حمایت شورای انقلاب نیز از تریبون مجلس شورای اسلامی اعلام شد.
موضع امام‌خمینی
امام‌خمینی که در زمان تصرف سفارت در قم ساکن بود، سیداحمد خمینی را برای آشناشدن با دیدگاه‌های تصرف‌کنندگان سفارت به تهران فرستاد و وی به علت ازدحام جمعیت در ورودی سفارت، با نردبان وارد محوطه شد.[۶۲] وی که در عین حال به دعوت دانشجویان در روز ۱۴ آبان به دیدار آنان رفته بود در چند مصاحبه بر لزوم حمایت از اقدام آنان تأکید کرد[۶۳] (ببینید: سیداحمد خمینی).
امام‌خمینی که به فراوانی از سفارتخانه امریکا به عنوان «لانه جاسوسی» نام برده است[۶۴] در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ در دیدار با کارمندان بیمه مرکزی با اشاره به تصرف سفارت، امریکا را شیطان بزرگ و سفارت امریکا را مرکز توطئه و جاسوسی خواند و تصرف سفارت امریکا به دست دانشجویان را تأیید و آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نامید و علت هیاهوی امریکا را کوتاه‌شدن دست این دولت از ذخایر ایران دانست و تصرف سفارتخانه را واکنش طبیعی در برابر حمایت آن کشور از محمدرضا پهلوی شمرد.[۶۵] ایشان در ۱۶ آبان نیز در برابر تهدیدهای امریکا به مردم اطمینان داد که امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند[۶۶] و نیز حمایت‌نکردن گروه‌های چپ از این عمل دانشجویان را دلیل وابستگی آنان به امریکا خواند.[۶۷] ایشان در ادامه نیز بارها عملکرد سفارتخانه و دولت امریکا در ایران را نقد و کار دانشجویان را تأیید کرد؛ چنان‌که عملکرد سفارت امریکا در ایران را نمونه نقض قوانین بین‌المللی و تجاوز به حقوق ملت‌ها نامید[۶۸] و اشغال این مرکز را برهم زننده امنیت دولت‌های ستمگر و نه ستمدیده[۶۹] و تبلور ظلم‌ستیزی و آزادی و روحیه توحید معنوی ملت ایران[۷۰] و نیز شکستن هیبت پوشالی امریکا[۷۱] خواند و آن را نشانه امکان مقابله با امریکا شمرد.[۷۲]
امام‌خمینی در پاسخ آنیبال بوگیتی نماینده پاپ پل ششم رهبر کاتولیک‌های جهان که برای مذاکره دربارهٔ آزادی گروگان‌ها با پیام خصوصی پاپ به دیدار ایشان آمده بود، یادآور شد ملت ایران برای مدت پنجاه سال زیر یوغ استعمار و سلطه امریکا بود و چرا پاپ یا پاپ‌ها در تمام این دوران بی‌توجه بودند و به فکر دفاع از حقوق مردم نیفتادند؛ همچنین یادآور شد اگر امروز عیسی(ع) در اینجا بود، از کارتر در برابر کارهایش توضیح می‌خواست و مردم را از چنگال دشمنان خداوند و بشریت نجات می‌داد و آنان که ادعای نمایندگی وی را دارند، باید مانند او رفتار کنند. ایشان به احتمالِ حمله امریکا یا محاصره اقتصادی اشاره و تأکید کرد از این تهدیدها نمی‌ترسد و اگر امریکا در ایران نیروی نظامی پیاده کند با خیل عظیم افراد شهادت‌طلب روبه‌رو خواهد شد[۷۳] (ببینید: پاپ ژان پل دوم).
واکنش مردم و گروه‌ها

اقدام دانشجویان پیرو خط امام با حمایت قاطع و گسترده نهادها، گروه‌های سیاسی فعال و اقبال عمومی مردم مواجه شد و عملاً عاملی برای وفاق عمومی و همگرایی ملی فراهم کرد.[۷۴] پس از تأیید امام‌خمینی از کار دانشجویان، طبقات گوناگون مردم شبانه‌روز به سوی سفارت امریکا حرکت می‌کردند و با راهپیمایی‌ها و شعارها، به ابراز احساسات می‌پرداختند. احساسات ضد آمریکایی در کشور اوج گرفت و پرچم امریکا و مترسک کارتر و پهلوی، به نشانه ابراز تنفر، هر روز آتش زده می‌شد.[۷۵] سیدعبدالله شیرازی از مراجع تقلید ساکن مشهد طی پیامی به امام‌خمینی از کار دانشجویان حمایت کرد و ایشان در پاسخ، این کارِ دانشجویان را شجاعانه و موجب تقویت روحیه مبارزان راه اسلام و یأس دشمن و اتحاد مردم در رسیدن به پیروزی نهایی خواند.[۷۶] شخصیت‌های مذهبی و سیاسی گوناگونی با دانشجویان دیدار کردند، حسینعلی منتظری، سیدعلی خامنه‌ای و محمدعلی رجایی از آن جمله بودند.[۷۷] نهادها و بیشتر گروه‌های سیاسی نیز از عمل دانشجویان حمایت کردند و موجی از احساسات ضد آمریکایی در کشور به راه افتاد و این عمل به نماد مبارزه با امریکا تبدیل شد و شور انقلابی تازه‌ای به توده مردم داد.[۷۸] نهضت آزادی دو روز پس از تصرف سفارت امریکا با صدور بیانیه‌ای این اقدام را بزرگ‌ترین عمل انقلابی و انقلابیان مسلمان معرفی کرد و آمریکا را سردسته استعمارگران و دشمن بزرگ مردم مستضعف جهان دانست.[۷۹] مردم قم کفن‌پوشان به حمایت از دانشجویان در تهران راهپیمایی کردند[۸۰] و روستاییان و کشاورزان ورامین برای حمایت از انقلاب و مقابله با تهدیدهای امریکا پابرهنه به محل سفارت آمدند. دانشجویان همه‌روزه در آستانه درِ اصلی سفارت با مردم صحبت می‌کردند[۸۱] و مردم افزون بر حضور در محل سفارت با نوشتن طومار و نامه حمایت خود را از کار دانشجویان اعلام می‌کردند.[۸۲] پیشمرگان مسلمانِ کُرد که در شهرهای غربی به مبارزه با ضدانقلاب مشغول بودند نیز در اطلاعیه‌ای ذلت و زبونی ضدانقلاب را از نتایج تصرف سفارتخانه امریکا شمردند.[۸۳] گروه‌های چپ داخلی نیز به‌شدت منفعل و دنباله‌رو شدند و موازنه سیاسی-روانی به سود انقلاب تغییر کرد. سازمان مجاهدین خلق کوشید با تصرف کنسولگری آمریکا در شیراز و تبریز سوار موج شود که آن نیز با حضور مردم و دانشجویان شکست خورد و مجبور به تخلیه کنسولگری‌ها شد[۸۴] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران). بازرگان نیز بعدها اذعان کرد تصرف سفارتخانه آمریکا، ملت ایران را آبدیده‌تر کرد.[۸۵]
اسناد لانه جاسوسی
از دستاوردهای مهم تصرف سفارتخانه امریکا آشکارشدن توطئه‌های گوناگون سفارت علیه ایران و انقلاب اسلامی و دیگر کشورهای جهان بود.[۸۶] اسناد بیانگر آن است که سفارت امریکا افزون بر دخالت در امور ایران و کمک به نفوذ و پیشرفت طرفداران غرب برای منصرف‌کردن انقلاب از مسیر خود،[۸۷] مرکزی برای نظارت و جاسوسی در امور دیگر کشورها نیز بوده است.[۸۸] امریکاییان پیش از ورود دانشجویان بخشی از مدارک سرّی را با دستگاه پودر کردند؛ ولی موفق به نابودکردن همه اسناد نشدند[۸۹] و بیشتر سندهای محرمانه را به وسیله ماشینِ کاغذخردکنی، خرد کرده بودند؛ اما دانشجویان آنها را با دقت دوباره به هم چسباندند.[۹۰]
مدارک غیرقابل انکاری که به دست‌آمد ثابت می‌کرد بسیاری از اغتشاشات در مدرسه‌ها و کارخانه‌ها ریشه در سفارت امریکا دارد و ارتباط افراد و جریان‌های سیاسی با امریکا به‌ویژه تجزیه‌طلبان در کردستان را افشا می‌کرد.[۹۱] همچنین ارتباط برخی از اعضای دولت موقت ازجمله عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت با سفارت،[۹۲] تماس مأموران سیاسی سفارت با یکی از مقامات وزارت امور خارجه،[۹۳] تماس با مخالفان جمهوری اسلامی ایران به هدف جایگزینی برای امام‌خمینی،[۹۴] کسب اطلاعات سرّی دربارهٔ نیروهای مسلح ایران و نفوذ در آن[۹۵] و اطلاعاتی دربارهٔ ارتباط سران عرب با اسرائیل،[۹۶] ازجمله اطلاعاتی بود که از این مدارک به دست آمد. امام‌خمینی نیز تأکید کرد حتی اگر سندی دربارهٔ ایشان نیز پیدا شد آن را افشا کنند؛ اما همه تحلیل‌ها و اسناد سفارت در این نکته اتفاق نظر داشتند که ایشان دارای اعتماد به نفس و قاطعیتی شگفت‌انگیز بوده و به هیچ قیمتی حاضر به فروش عقاید و سازش دربارهٔ دیدگاه‌های خود نیست و تلاش آنان برای تأثیرگذاشتن او بی‌نتیجه مانده است.[۹۷] این مدارک پس از تنظیم به صورت موضوعی در پانزده هزار برگ سند و در هشتاد جلد منتشر شد[۹۸] که در چاپ جدید به یازده جلد و ۸۶۲۰ صفحه رسیده است.[۹۹]
واکنش امریکا
امریکا به جای پاسخگویی دربارهٔ دخالت در امور ایران و حمایت از محمدرضا پهلوی، به میدان مبارزه آمد.[۱۰۰] وزارت خارجه امریکا طی اطلاعیه‌ای از کار دانشجویان ابراز نگرانی کرد.[۱۰۱] رمزی کلارک دادستان سابق امریکا و ویلیام میلر از اعضای برجسته کمیته ضد جاسوسی سنا برای مذاکره با امام‌خمینی به ایران فرستاده شدند. آن دو تا آسمان ترکیه آمدند[۱۰۲] که امام‌خمینی ضمن رد ملاقات اعلام کرد هیچ‌کس از اعضای شورای انقلاب حق دیدار با آنان را ندارد و در صورت تحویل محمدرضا پهلوی و خودداری امریکا از جاسوسی بر ضد ایران، راه مذاکره در موضوعاتی که به نفع ملت ایران است باز خواهد بود.[۱۰۳] در دومین روز ماجرا، امریکا شرایط پیشنهادی ایران مبنی بر درخواست بازگرداندن پهلوی را رد کرد.
امریکا در ادامه برای آزادی افراد خود به اقدامات شدیدی دست زد. شورای امنیت به درخواست امریکا تشکیل و گروگان‌گیری را محکوم کرد و از ایران خواست نماینده‌ای به شورا بفرستد که امام‌خمینی به دلیل نفوذ امریکا در شورا و پیش‌بینی محکومیت ایران، از فرستادن نماینده به شورای امنیت جلوگیری کرد.[۱۰۵] ایشان با اعلام مخالفت با نتایج شورای امنیت تأکید کرد حکم قانونی باید در ایران و محل جنایت انجام گیرد.[۱۰۶] امریکا مسئله را به دیوان لاهه نیز فرستاد و دیوان در ۲۴ آذر ۱۳۵۸ ایران را محکوم کرد. محمدرضا پهلوی نیز از امریکا به پاناما رفت و دانشجویان این امر را نوعی برنامه‌ریزی جدید سیاسیِ امریکا تلقی کردند.[۱۰۷] شورای انقلاب رأی دادگاه لاهه را نپذیرفت.[۱۰۸] تعدادی از سیاستمداران آمریکایی (مانند زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی) خواستار شدت عمل بیشتر دولت امریکا علیه ایران شدند و دخالت نظامی را برای حل مسئله گروگان‌گیری لازم دانستند.[۱۰۹] در روزهای پایانی دسامبر ۱۹۸۰ مصادف با آغاز دی ۱۳۵۸، حساب‌های ارزی ایران در امریکا که گفته می‌شد بالغ بر ۱۳ میلیارد دلار بوده و ۵/۸ میلیارد دلار آن مورد پذیرش امریکا بود[۱۱۰] مسدود شد. سفر کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل در ژانویه ۱۹۸۰/ ۱۱ دی ۱۳۵۸، به ایران برای متقاعدکردن مقامات ایرانی برای اجازه به دادگاه لاهه به منظور رسیدگی به شکایت ایران علیه محمدرضا پهلوی (و گذشت ایران از شرط استرداد وی برای آزادی گروگان‌ها) شکست خورد و به دنبال آن امریکا با صدور بیانیه‌ای، از ۲۳ دی ۱۳۵۸ به محاصره اقتصادی ایران پرداخت[۱۱۱] و دارایی‌های ایران در بانک‌های خود را توقیف کرد؛ ولی به دلیل مخالفت شوروی موفق نشد از طریق شورای امنیت تحریمی بین‌المللی علیه ایران به اجرا درآورد.

جیمی کارتر در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ طی پیامی رادیو-تلویزیونی، روابط امریکا با ایران را تمام‌شده خواند و امام‌خمینی در ۲۰ فروردین از آن استقبال کرد و آن را دلیل ناامیدشدن امریکا از ایران و آن را از بهترین کارهای کارتر شمرد و افزود ملت رزمنده ایران اگر برای این کار جشن بگیرد حق دارد.[۱۱۳] مردم از قطع رابطه با امریکا استقبال کردند و با راهپیمایی پس از نماز جمعه[۱۱۴] و پخش شیرینی و چراغانی شادمانی خود را[۱۱۵] نشان دادند. امریکا به ادعای نجات گروگان‌ها و در واقع برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی و نشان‌دادن قدرت امریکا در جهان[۱۱۶] عملیاتی نظامی را در شب ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ در صحرای طبس به اجرا گذاشت که با وقوع طوفان شن با ناکامی روبه‌رو شد. این واقعه امریکا را تحقیر کرد و بالگردهای سوخته امریکا در صحرای طبس نماد ناتوانی این کشور در دستیابی به اهدافش گردید و زمینه خیزش وسیع‌تر ملت‌های مسلمان را فراهم کرد. کارتر نیز در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد (ببینید: حمله امریکا به طبس).
واکنش و پیامدهای‌ جهانی
تصرف سفارتخانه امریکا پیامدهای مهمی در منطقه و جهان برای ایران و امریکا داشت. این واقعه به خبر نخست جهان تبدیل شد[۱۱۸] و ابهت امریکا را شکست و به ملت‌هایی که شعار و تلاش علیه امریکا را در ذهن خود راه نمی‌دادند فهماند که می‌توان در برابر ابرقدرت امریکا ایستاد[۱۱۹] و سفارتخانه امریکا در کشورهای پاکستان و لیبی به آتش کشیده شد.[۱۲۰]
امام‌خمینی به این اثرِ جهانی با این بیان که می‌شود با امریکا طرف شد و لانه جاسوسی او را هم تصرف کرد اشاره کرده است.[۱۲۱] پس از این واقعه شماری از مسلمانان غیر ایرانیِ اسپانیا با حضور در محل سفارت ایران همبستگی خود را با انقلاب اسلامی و امام‌خمینی اعلام کردند.[۱۲۲] گروهی از آمریکاییان نیز کمیته‌ای را با عنوان کمیته موافقت تصرف سفارت تأسیس کردند و از بازگرداندن پهلوی حمایت کردند.[۱۲۳] دولت سوریه، لیبی، الجزایر، اتحادیه جوانان و دانشجویان جمهوری دموکراتیک خلق کره، کمیته ویتنامی همبستگی مردم آسیا و آفریقا و کنکره ملی آفریقا از انقلاب اسلامی در برابر تهدیدات امریکا حمایت کردند.[۱۲۴]
انفعال گروه‌های چپ‌گرا از نسبت‌دادن اتهامِ غربی و آمریکایی به انقلاب و انقلابیان و ادعای جلوداری در مبارزه با امریکا[۱۲۵] و بی‌اعتبارشدن امریکا در جهان[۱۲۶] از دیگر پیامدهای آن بود. ناکامی امریکا در نجات‌دادن گروگان‌ها مایه از میان‌رفتن بیشتر ابهت امریکا در جهان شد[۱۲۷] و شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری از پیامدهای دیگر آن بود که به اذعان سیاستمداران امریکا نتیجه انتخابات را ایران رقم زد؛ موضوعی که امام‌خمینی آن را پیش‌بینی کرده بود. از سوی دیگر، کشورهای عضو ناتو و ژاپن واردات نفت خود را از ایران کاهش دادند؛ اما شوروی با هر نوع تحریم اقتصادی ایران صریحاً مخالفت کرد.
فرجام تسخیر

امام‌خمینی در چهارم اسفند ۱۳۵۸ تصمیم‌گیری در موضوع گروگان‌ها را به نخستین مجلس شورای اسلامی که در آستانه تشکیل بود واگذار کرد؛ با این حال، پس از طرح دبیرکل سازمان ملل مبنی بر اعزام هیئت پنج نفره بین‌المللی به ایران برای بررسی اسناد دخالت‌های امریکا و دیدار با گروگان‌ها که به تدریج به آزادی آنها در برابر آزادسازی اموال ایران از سوی دولت امریکا منجر می‌شد، شورای انقلاب با بررسی دقیق طرح و مشورت با امام‌خمینی آن را پذیرفت؛ اما پس از پیام امام‌خمینی به ملت ایران دربارهٔ چگونگی کار این هیئت و پیروی‌نکردن دانشجویان از شورای انقلاب در صدور مجوز برای دیدار، هیئت بدون نتیجه‌گرفتن ایران را ترک کرد و شورای انقلاب در حل مشکل ناکام ماند. امام‌خمینی در پیام خود که در ۲۰ اسفند صادر شد تأکید کرده بود که رونوشت همه مدارک دخالت امریکا و محمدرضا پهلوی در اختیار هیئت یادشده قرار گیرد و دیدار با گروگان‌هایی که در پرونده جنایات امریکا و پهلوی دخالت دارند، برای بازجویی آزاد است و هیئت در صورتی که نظر خودشان را دربارهٔ جنابات پهلوی و دخالت‌های امریکا در تهران اعلام کنند، می‌توانند با تمام گروگان‌ها دیدار کنند. ایشان در این پیام با اعلام دوباره حمایت از شورای انقلاب و رئیس‌جمهور بر ضرورت وحدت همه اقشار و نیز مقابله و مبارزه با آمریکا، ابرقدرت‌ها و ستمگران شرق و غرب تأکید کرد.
پس از این، مجلس شورای اسلامی، در نخستین جلسه خود، کمیسیون ویژه‌ای به نام کمیسیون بررسی و حل مسئله گروگان‌ها تشکیل داد. محمدرضا پهلوی در ۷ مرداد ۱۳۵۹ بر اثر بیماری سرطان خون در قاهره جان سپرد. (ببینید: محمدرضا پهلوی).
امام‌خمینی در ۲۱ شهریور ۱۳۵۹ در پیام به حاجیان، شرایط مشخص‌تری را برای آزادی گروگان‌ها بیان کرد که اساس کار کمیسیون ویژه قرار گرفت. کمیسیون مجلس در ۱۱ آبان ۱۳۵۹ گزارشی از موضوع تهیه و در مجلس قرائت کرد. مجلس نیز در پایان قطعنامه‌ای صادر کرد که بر اساس آن، چهار شرط برای آزادی گروگان‌ها قرار داده بود:
1. آزادشدن دارایی‌های ایران؛
2. ختم همه دعاوی و قرار توقیف‌ها علیه ایران؛
3. برگرداندن اموال محمدرضا پهلوی و خانواده او؛
4. دخالت‌نکردن امریکا در امور داخلی ایران.
هیئت دولت وقت به ریاست محمدعلی رجایی برای اجرای قطعنامه وارد عمل شد. به دلیل قطع رابطه ایران و آمریکا، دولت الجزایر مبادله نظر دو دولت را بر عهده گرفت. از سوی آمریکا وارن کریستوفر، معاون وزیر خارجه و از طرف ایران بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی با گروهی از کارشناسان بانک مرکزی و وزارت خارجه و مشاوران حقوقی، مذاکرات غیر مستقیمی را با نظارت دولت الجزایر میان دولت ایران و امریکا آغاز کردند که حدود دو ماه به درازا کشید و در ۲۹ دی ۱۳۵۹، به انتشار بیانیه الجزایر انجامید و ایران و امریکا آن را به‌طور جداگانه پذیرفتند. در این مذاکرات شرایط چهارگانه مجلس ایران مبنای گفتگو قرار گرفت و برای اجرای هر شرط راهکارهایی در نظر گرفته شد و قرار شد هم‌زمان با اجرای بیانیه گروگان‌ها آزاد شوند.به علت حاضرنبودن ایران بر سر میز مذاکره با امریکا به جای قرارداد از کلمه بیانیه استفاده شد و دولت الجزایر گفتگوهای مورد توافق را به صورت بیانیه‌ای منتشر کرد و دو طرف آن را امضا کردند.
بیانیه الجزایر حاوی سه سند بود: اصول کلی، بیانیه دربارهٔ حل و فصل دعاوی و سند تعهدات. سند اخیر ناظر به تعهدات مالی خاصی بود که باید هم‌زمان با اجرای بیانیه اجرا می‌شد. اصول کلی شیوه اجرای چهار شرط مجلس را مشخص می‌کرد. بیانیه حل و فصل دعاوی نیز بیان‌کننده ضوابط اجرایی شرایط و ارجاع دعاوی ایران و امریکا به حکمیت بین‌المللی بود. متن رسمی بیانیه به زبان انگلیسی صادر شد و ترجمه فارسی آن به امضای نماینده دولت ایران رسید.
مهم‌ترین موضوعاتی که در بندهای اصول کلی آمد عبارت بودند از: آزادی ۵۲ گروگان، پس‌گرفتن دعوای امریکا علیه ایران از دیوان لاهه، لغو و حل و فصل دعاوی مطروح علیه ایران در محکمه‌های آمریکایی یا سایر دیگر کشورها از طریق ارجاع آن به یک داوری بین‌المللی، لغو تحریم‌های تجاری امریکا علیه ایران، تشکیل دیوان داوری ایران-امریکا برای رسیدگی به دعاوی اتباع هر یک از دو دولت علیه دولت مقابل، همچنین دعاوی دو دولت علیه یکدیگر. در بیانیه «حلّ و فصل دعاوی» نیز توافق گردید که هیئت داوری نُه‌نفره به نام دیوان داوری ایران-امریکا در شهر لاهه هلند تشکیل شود تا به دعاوی طرفین شامل دعاوی اتباع طرفین، دعاوی تجاری طرفین، دعاوی ناشی از تفسیر و اجرای بیانیه الجزایر و غیره رسیدگی کند.
برابر بیانیه الجزایر، در مقابل آزادکردن گروگان‌ها، باید دولت امریکا حساب‌های مسدودشده ایران را آزاد می‌کرد و امریکا شکایتی درباره اسارت گروگان‌ها و ایران شکایتی در مورد بستن حساب‌های خود اظهار نمی‌کرد. علی‌رغم خواسته کارتر، گروگان‌ها ۳۰ دی ۱۳۵۹ پس از برگزاری مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید امریکا آزاد شدند.دولت رجایی از هیچ تلاشی برای خنثی‌کردن پیامدهای منفی این جریان فروگذار نکرد و سعی کرد از امکانات حقوقی موجود استفاده بهینه کند. می‌توان گفت بیانیه الجزایر در مجموع دستاوردی مثبت برای ایران بود و برخی از ضعف‌های آن ناشی از ناهماهنگی‌های دوران اولیه انقلاب، کمبود نیروی متخصص در عرصه حقوق بین‌الملل و کارشکنی‌های رئیس‌جمهور وقت، سیدابوالحسن بنی‌صدر و رئیس بانک مرکزی در برابر دولت رجایی بود؛ ولی برخی از گروه‌های داخلی مخالفِ دولت رجایی و برخی از مطبوعات ازجمله روزنامه «میزان» نشریه نهضت آزادی، امضای بیانیه الجزایر را خیانتی جبران‌ناپذیر خواندند؛ اما امام‌خمینی به دلیل شرایط جنگی کشور اجازه مقابله با آنها را به رجایی نداد. رجایی در گزارش به مجلس شورای اسلامی آثار معنوی این قرارداد را به‌مراتب بیشتر از آثار مادی آن شمرد و تعهد امریکا به دخالت‌نکردن در امور ایران را پیروزی بزرگ خواند.بهزاد نبوی از اعضای تیم مذاکره‌کننده عمل‌نکردن امریکا به بیشتر تعهدات خود و مصادره بسیاری از سپرده‌های ایران به نفع شرکت‌ها و مؤسسه‌های آمریکایی را مربوط به تخلف امریکا و نه نقص بیانیه شمرده است.

منبع:https://fa.wiki.khomeini.ir

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.