انجام واجبات قبل از سن تکلیف
بلال هنوز به سن تکلیف نرسیده بود. چون دوست داشت روزه اش را کامل بگیرد و همیشه نماز را اول وقت می خواند. ماه رمضان بود که یادم رفته بود که پسرم را برای نماز بیدار کنم و وقت نماز هم دیر شده بود. وقتی بیدار شد وبا ناراحتی به من گفت چرا مرا بیدار نکردی ؟ گفتم چیزی نشده که قضای نمازت را می خوانی. گفت: نماز اول وقت بهتر از نماز قضا است . بعد از نماز همیشه قرآن و دعای عهد می خواند. بعدا متوجه شدم این به خاطر نماز ناراحت نیست. چون دعای عهد آن روز را نخوانده است و برگشت با گریه گفت پدرجان فقط دو روز مانده بود که چهل روز بشود و کنارش نشستم. گفتم از چه دو روز مانده؟
گفت: سی و هشت روز بود که دعای عهد را می خواندم و دو روز مانده بود که آقا را ببینم و برگشت گفت: پدر ازمن ناراحتی؟
در جواب گفتم: برای چه باید از تو ناراحت شوم. من خیلی خدا را شکر می کنم که چنین فرزند صالحی به من عطا کرده و آنقدر به نماز اهمیت قائل است که حتی یک لحظه برای قضا شدن نماز و نخواندن دعای عهد ناراحت می شود.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
ثبت دیدگاه