لباس خاکی برتن کرده و مهیای اعزام است اما تنها اشک هایش را هدیه قدم های مسافرش که قرار بود همسفرش باشد ، می کند و آیا گریه ای شریف تر از این برای یک مرد می توان سراغ گرفت؟
و چه شرافت دارد اشکهای پر از بغض جا مانده از سفرت به همه شرافتهای دنیای رنگارنگ من
ثبت دیدگاه