جنگ شوالیه های ماسون
یک شوالیه با زرهی طلایی و کلاه خودی که پری سفید رنگ داشت سوار بر اسب قهوه ای .این نقاشی از ادوارد دانته به دیوار اتاق کار رئیس کل سرویس جاسوسی فرانسه آمیخته بود.
درون مایه نقاشی تمثیلی راز آمیز از جنگ شوالیه ها به نظر میآمد که وقتی کنت الکساندردمارانش پشت میز کارش می نشست. میخواست از ورای آن دیده شود.
البته این جاسوس کهنهکار فرانسوی خود را شایسته تر از دیگر همتایان غربی اش برای قرار گرفتن در قاب نقاشی دانته می دید. دست کم اینکه در مقام دیرپا ترین رهبر اطلاعاتی غرب هم ملقب به لقب اشرافی کنت بود هم عضو بلندپایه کلوپ سری بیلدربرگ و نیز مانند خود دانته یک شوالیه فراماسون.
دمارانش در عصر جنگ سرد از تئوریسینهای عملیات “بی ثبات سازی سیاسی” و مخفی ترین مقام امنیتی بلوک غرب به شمار می رفت. او را با اسم مستعارمیل فوی صدا میزدند که نام نوعی شیرینی فرانسوی عجیب است. در دوران ریاست ۱۱ ساله اش بر سرویس جاسوسی فرانسه هیچگاه مصاحبه مطبوعاتی نکرد؛ هیچ عکسی از چهره اش منتشر نشد و حتی کسی او را در همایش های سیاسی یا ضیافت های رسمی ندید. در سه مرحله نقشه تاریخی علیه ایران ایفا کرد:
- یکی از سال ۱۳۵۱ “مشاوره ویژه شاه” بود و برای اجرای پروژه نفوذ به درون جامعه شیعی به تاسیس یک شبکه اطلاعاتی بزرگ در مساجد ایران پرداخت. دیگری طراحی نقشه ترور و ربودن امام خمینی(ره) در ایتالیا و سپس قم.بار آخر دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی به دیدار رئیس جمهور آمریکا رفت تا عملیات سری پشه مالاریا را برای براندازی اسلام انقلابی به او پیشنهاد دهد.چه اینکه دمارانش تنها رئیس در میان روسای سازمان های جاسوسی غرب بود که در پنج ماه منتهی به انقلاب اسلامی لحظه به لحظه امام را در فرانسه تعقیب کرد و شخصیت مبارزه ایشان را از نزدیک می شناخت.
- او نه تنها سریع تر و صریح تر از همه گفت: این بار دشمن ما مذهب است بلکه جنگ جهانی چهارم را نبرد نهایی شوالیه های صلیبی و مسلمانان اصولگرا خواند.
- رئیس سرویس جاسوسی فرانسه صحنه های آغازین این نبرد را از نزدیک در ایران دید. در شش ماهه منتهی به انقلاب اسلامی او شش بار شاه را در تهران ملاقات کرد .سه بار پیاپی دو هفته بعد از کشتار ۱۷ شهریور… دو بار, دو روز پس از سقوط دولت جعفر شریف امامی و ششمین بار هم دی ماه ۱۳۵۷دیداری طولانی با او در کتابخانه کاخ نیاوران داشت تا گزارش جاسوسی از فعالیت های سیاسی امام خمینی در نوفل لوشاتو را به اطلاع می رساند.
دمارانش روز شش ۱۶ مهر ۱۳۵۷ طرحی فوری را برای اخراج امام از فرانسه به تصویب رئیس جمهور ژیسکاردستن رساند اما به مرحله اجرا نرسید. سپس یک روز بعد نقشه ای برای انتقال امام به ایتالیا و ترور ایشان در حین سفر کشید. پس از موافقت دولت فرانسه آغاز این عملیات فوق سری به سازمان ضد جاسوسی ایران ابلاغ شد اما آن هم ناکام ماند. او از شاه درباره دلایل جلوگیری از اجرای طرح هایش می پرسید اما جواب دقیقی نمی شنید چون علی حضرت کاملاً در هم شکسته و فرسوده بودند درست مثل نظام سلطنتی پس از پایان آن دیدار طولانی هر دو مایوس به نظر می آمدند.
آخرین ملاقات کنت با شاه در تهران حتی نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود. وقتی نیمه شب از محاصره تانک های گارد سلطنتی در کاخ نیاوران بیرون آمد سیل جمعیت مردم در خیابانها غافلگیرش کرد. چند پست بازرسی حکومت نظامی به ماشین حامل رئیس سرویس جاسوسی فرانسه ایست دادند و در یکی از پست ها ناگهان جوانی مسلح مسلسل را درست روی شقیقه دمارانش گذاشت و دلیل رفت و آمدش در شهر را پرسید اما سرانجام توانست از معرکه بگریزد. در مسیر رفتن از منطقه شمیران تا فرودگاه مهراباد دمارانش با دیدن سیل انقلابیون مدام معمایی قدیمی را در ذهنش مرور کرد: اسلام گرایان چه زمانی جهاد خود را علیه غرب آغاز میکنند؟
این معما از چند سال پیش مغزش را میخورد .در نگاه او همین صحنه های انقلاب اسلامی ایران بذر جنگ جهانی چهارم را پاشید. همان جهاد شیعه علیه غرب یا جنگ شمال و جنوب که ما را در توصیف می نویسد.
در این مهلک ترین جنگ عقیدتی تاریخ که دورنمای عینی پایان تمدن غربی را به ما نشان می دهد. چیزی هولناک تر از گلوله آتش زای امام خمینی وجود ندارد. ممکن است همه جانبه این حریق شود.
او امام را بهتر از دیگر روسای جاسوسی بلوک غرب می شناخت.با سعدون شاکر رئیس سازمان امنیت عراق که مسیول مستقیم حفاظت از امام در نجف بود. رفاقت و آشنایی دیرین داشت و شاکر گزارش جزییات روحیات و روابط امام را نزد دمارانش می فرستاد. بر اساس تحلیل او حضور امام در بخش شیعی نشین عراق خطر بزرگی علیه حزب بعث محسوب می گشت و یکبار به صدام حسین پیغام می فرستاد:
هوشیار باش هیچ چیز خطرناکتر از جنگلی که آتش گرفته باشد نیست .امام خمینی مرزهای فکری را در می نوردد.
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه