انقلاب زنانه آلن تورن
ایران یک بهشت ایده آل برای جنبش دانشجویی دختران! این پیام سفرآلن تورن ۷۶ ساله و نظریه پرداز پرآوازه جامعه مدنی از پاریس به تهران بود که پایان زمستان۱۳۸۰ به دعوت عطاالله مهاجرانی رقم خورد و بسته پیشنهادی برای اصلاح طلبان “خلق یک انقلاب زنانه در ایران” بود.
او به عنوان تحلیلگری برجسته در زمینه “جنبش های اجتماعی اپوزیسیون” این ایده را در جلسات مشترکی با موسسه مطالعات وزارت امور خارجه، مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سرانجام ضیافت شام سفارت فرانسه طرح کرد.
تورن اعتقاد داشت” ایران، مکان ایده آلی برای دانشجویان و جنبش های دانشجویی به خصوص جنبش دانشجویی دختران است” چون این جنبش نظرگاه خاصی در مورد یک مشکل اجتماعی دارد ؛ تحصیل کرده اند ،مدرن فکر میکنند تفکراتشان شکلی جهانی دارد و درپی ایجاد نهادهای سیاسی جدید هستند.
تصویر او از سیاستگذاران دولت دوم سید محمد خاتمی ماهیت جالبی داشت و به آنها میگفت” شما نمیخواهید باشید و نه آیت الله باشید ونه نمیخواهید سرمایه دار باشید، شما میخواهید شالوده نهادهای لازم انتخابات آزاد را برای اکثریت افراد پی ریزی کنید.”
این جامعه شناس فرانسوی به اصلاحطلبان توصیه کرد باید از یک “امکان سیاسی” که خلق آن در ایران به مراتب آسان تر از کشورهای اروپایی است، بهره گیرند:
“به اعتقاد من شما می توانید نخستین کشوری در جهان باشید که انقلابی بر پایه حمایت از حقوق زنان” به وجود می آورد. چرا که بر حسب آنچه دیده ام ایران از معدود کشورهایی است که مسئله زنان در کانون مسائل آن قرار دارد.
آلن تورن رهبران دولت اصلاحات را به پیروی ازالگوی موسسه تحقیقات امنیتی پنتاگون در گستره “اسلام لیبرال” فراخواند و هم رای با فرید زکریا و ولی رضا نصر در شورای روابط خارجی آمریکا گفت “راه تجدد ایران” از ترکیه می گذرد.
” راه تجدد ایران” از مرزهای” ترکیه” عبور می کند. ترکیه برای ما “آزمایشگاه” است. آزمایشگاه خوبیها و بدیهای تجدد و چالش ها و برون رفت های”روشنفکران دینی” از آن.
سید محمد خاتمی می گفت اگر دینی توانست آزادی را قبول کند هم به امر “دموکراسی” کمک می کند و هم خود دین “تلطیف” میشود اگر دین میخواهد بماند باید حداقل به مقدمات حقوق بشر تن دهد.
سرشت و سرنوشت جوامع در حال گذار از “سنت به مدرنیته” دغدغه پیوسته یورگن هابرماس و برای تماشای “پروژه ناتمام مدرنیته” در سرزمین های غیرغربی از چین تا ایران را پیمود.
او پاییز سال ۱۳۸۰ دعوت عطاالله مهاجرانی را به سبب “مبارزه سختی که در دوران وزارت فرهنگ برای آزادی مطبوعات ایرانی پیش برد” قبول کرد و ۸ ماه به ایران آمد.
پیش از سفر به ملاقات حضوری با وزیر امور خارجه آلمان درباره وضعیت سیاسی نیروهای اپوزیسیون برانداز مانند اکبر گنجی در ایران است وانگهی ،انجمن قلم آلمان نیز از او خواستار رایزنی اش برای آزادی سیامک پورزند جاسوس دستگیر شده CIA شد؛ همچنین یکی از زندانیان امنیتی را به هابرماس دادند تا هم به ایجاد کانال های تماس با خانواده آنان و هم به مذاکره با مقامات نظام برای عفوشان بپردازد اما یکی از ماموریتهای اصلی او معرفی جانشینی به جای عبدالکریم سروش برای بسط علوم انسانی سکولار بود شخصیتی که بتواند مذهب اسلام را به علوم انسانی و فلسفه معاصر غرب پیوند دهد سروش که در سالهای ۷۹ تا ۸۱ را در دانشگاه های هاروارد و پرینستون آمریکا با زنان دیگر هیچ نقشی در حوزه علمیه در حوزه عمومی ایران بازی نمی کند و حتی هابرماس اعتبار فلسفی او را زیر سوال برد وانگهی قیمت فروش در ایران تنها به سرخوردگی اند که هوادارانش انجامید بلکه فقدان یک شخصیت با نفوذ سکولار در اردوگاه اصلاحات و دفترهای محسوس و دریا �مون سیاسی این اختلافات مذهبی در داخل جهان اسلام را نباید دست کم گرفت امروز یک روحانی مانند محمد مجتهد شبستری نقشه منطقه بی مصرف را به عهده گرفتن شبستری طرفدار سنت تفسیر است
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه