پروژه روشنفکری دینی گام به گام نیمه پنهان خود را آشکار می کرد سال ۱۳۶۹، وقتی که دیگر انتشارات مقالات چهارگانه قبض و بسط سروش در ماهنامه کیهان فرهنگی به پایان رسید زیرساختهای پروژه ((جامعه مدنی ))نیز در مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر لندن توسط پروفسور جان کین، نظریه پرداز M16باز تولید گشت و با آغاز دهه ۱۳۷۰ به پروژه اصلی روشنفکری سکولار ایران بدل شد.فصلنامه ایران نامه ارگان مطبوعاتی بنیاد مطالعات ایران به ریاست عالیه اشرف پهلوی در واشنگتن. دی . سی اجزاء بنیادین ((پروژه جامعه مدنی ایران )) را ابتدا از این مرکز انگلیسی اقتباس کرده و تحقق آن را شرط لازم فروپاشی اید ئولوژیک نظام جمهوری اسلامی دانست .پژوهشگران این بنیاد مانند علی بنو عزیزی اعتقاد داشتند که ساختارهای ((جامعه مدنی)) به گسترش سکولاریسم در ایران کمک میکند و فصلنامه کنکاش نیز به سرعت خط یک مبارزه ایدئولوژیک در داخل کشور را ترسیم ساخت. آنان در جستجوی خلق “دو نیروی موازیِ روشنفکری” به عنوان اهرم های پروژه کودتای ایدوئولوژیک بودند، چنانکه کنکاش درباره کارکرد و واحد این دو نیرو می نویسند:
” اصلاح دین” با توجه به تلاش” دو نیروی موازی” هم صورت پذیراست: متفکرین اصلاح طلب دینی با تاثیرپذیری از ارزش ها و فرهنگ های جدید ، تجدد در دین را در دستور کار خود قرار خواهند داد روشنفکران غیر دینی (سکولار ) از فرصتهای مناسب بهره جسته و دست به تقدس زدایی در حوزه های سیاسی اجتماعی خواهند زد
رابطه با آمریکا
در این هنگام عبدالکریم سروش و سید محمد خاتمی تنها زوجی بودند که گزینه های مقبول برای بازی در نقش جدید سیاستمداران سکولار ارزیابی می شدند. اردیبهشت ۱۳۷۰ که خاتمی به صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زده بود در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به ریاست شالوده های نظام اسلامی با سیستم فلسفی نظام سرمایه داری پرداخت و گفت غرب پس ازطی پروسه ای ، طبیعی “خود را با واقعیت مجک زده “و و “مبانی نظام امروز مبتنی بر آزادی است.” نتیجه گرفت دنیا نظر و عمل غرب” دنیای واقعی است و آزادی محور ” که با طبع بشر سازگار است ، اما دنیای اسلام قرنها از صحنه زندگی دور بوده است” و ” گرفتار خلاء تئوریک ” ؛ بنابراین اسلام ” پاسخگوی نیازهای بشر” نیست . خرداد ۱۳۷۰ کمتر از یک ماه بعد از سخنرانی خاتمی ، شهید سید مرتضی آوینی با انتشار مقاله ” تجدد و تحجر؟” در ماهنامه سوره به نقدآن پرداخت:
این آزادی که وزیر محترم ارشاد آن را معنا کرده اند، مطلوب انسان های بدوی است و بشر امروز ” بدویت” را به مثابه متضادی برای مفهوم ” تمدن ” می شناسد لذا این سخنان سخت در حیرت فرو خواهد شد… برخلاف آنچه که وزیر محترم ارشاد فرمودند، که مبتلا به ما (مسلمانان )در نظم اجتماعی روابط بین انسانها ، “خلاء تئوریک” نیست . اسلام درمقام نظر هیچ نقصی ندارد و نقص – هر چه هست- از آنجاست که تمدن امروز محصول منقطع از “وحی” است… مشکل امروز ما ” غرب زدگی” نیست، “عوام زدگی” است . اشتراکات فکری سید محمد خاتمی و عبدالکریم سروش به تدریج آنان را نزد اپوزیسیون بر انداز خارج از کشور در جایگاه” سیاستمداران تجدیدنظرطلب” قرارداد. مرداد ۱۳۷۱ ماهنامه کار (ارگان سازمان فدائیان خلق ) با چاپ سرمقاله بهروز خلیق درباره ” نیروهایرفرمیست درون حاکمیت اسلامی” نوشت : حجت الاسلام” محمد خاتمی ” وزیر سابق ارشاد که از عناصر “روشنبین “جناح اسلامی است. از نظرات و دیدگاه های را نیز از چند سال قبل مطرح نموده است. او معتقداست که اسلام قرن ها صحنه زندگی به دور بوده و در آن مواردی که به نظم اجتماعی و روابط بین انسانها برمیگردد، ((دچار خلاء )) است. لذا ((فقه)) باید ((تحول)) پیدا کند تا با نیازهای زمان متناسب شود. یکی از شخصیت های دیگری که پرچم” رفرم در شریعت اسلامی ” را برداشته است ،(عبدالکریم سروش) است. سروش در حقیقت به این امر معترف است که مدیریت فقهی ناتوان است اداره جامعه کنونی و پاسخگویی به نیازهای بشرامروز است. در زمینه ولایت مطلقه و آزادی، نظرات سروش مبتنی بر نفی ولایت را قدرت مطلقه است . حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی ) نیز در سلسله مقالاتش با عنوان نقش زمان تطور فقه که در (روزنامه اطلاعات ) چاپ می شود، در صدد امروزی کردن دین است .
تحولات جدید همراه با درونی گشت که به روایت نویسنده کتاب انقلاب روشنفکران” غرب در جستجوی واسطه ” از داخل ایران بود . هوشنگ امیر احمدی، رئیس شورای ایرانیان- آمریکائیان نیز در ماهنامه ایران فردا ( به مدیریت عزت الله سحابی، از رهبران نیروهای ملی – مذهبی) ضمن شرح پروژه” جامعه مدنی” ازعبدالکریم سروش به عنوان ” سخنگوی اصلی ” جریانی نام برد که” به طور منطقی با هر گونه تفسیر مطلق از دین مخالف است.)) به نوشته امیر احمدی سروش در مسند روشنفکری مدرن بر این باور است((خردگرایی باید جلوی ایدئولوژی را بگیرد و حکومت دینی تنها تنها در جامعه مدنی میسر است.)) سال ۱۳۷۳ مجید تهرانیان از رابطان برجستهCIA دهه ۱۳۵۰ به همراه منوچهر گنجی ، سید حسین نصر، شجاع الدین شفا ، شائول بخاش ، داریوش مهرجویی و غیره در کمیته ملی ایران برای((پیوندهای ایران و آمریکا)) به ریاست همسر ریچارد نیکسون) حضور داشت، با تایید رویکرد امیر احمدی به ” نتایج سیاسی پروژه سروش در ایران” پرداخت تهرانیان صریحاً گفت:
من فکر می کنم اگر طرز تفکر سروش گسترش بیابد، رفتهرفته مسئله ولایت فقیه مورد تجدیدنظر های جدید تری قرارخواهد گرفت و نتایج سیاسی مهمی در پی خواهد داشت.
سال ۱۳۷۴ انتشار مقاله در” جستجوی میانجی ” در ماهنامه پَر(چاپ آمریکا) به قلم دانه رامین احمدی رازگشا یی کلیدی ای به شمار می رفت . دیگر تردیدی باقی نمانده که پروژه((روشنفکری دینی)) صرفاً یک تکاپوی سیاسی است، نه یک کوشش آکادمیک .احمدی با شرح ((نقش کلیدی حلقه های میانجی)) در میان روشنفکران یهودی و تاثیر آنان بر پروژه صلح خاورمیانه، وی تاثیر گذاری سیاستمدارانی میانجی برای تغییر ساختار های کلان در جمهوری اسلامی می پردازد: شاید کسی که در جستجوی(( میانجی)) ساختار هیئت حاکمه جمهوری اسلامی ایران و گروه بندی های سیاسی اجتماعی آن طیف می نگرد حداقل بر روی ۲ گروه:تامل می کند :اول ، ((نهضت آزادی)) و گروه بازرگان؛ دوم،((عبدالکریم سروش)) و پیروانش در مجله کیان)). هفته دوم تیر ماه ۱۳۷۴ سروش به آلمان رفت تا به سخنرانی درباره((تقابل ارزش های غرب با ارزشهای انقلاب اسلامی ایران)) بپردازد و در نشستی صریح با مقامات دولتی اروپا حضور یابد. این سفر آبستن جنجالی بی سابقه بود. خبر سفر سروش در بامداد ۱۳ تیر ۱۳۷۴ از فرودگاه مهرآباد به مقصد فرودگاه فرانکفورت را در هیچ نشریه منعکس نکرد و همه جوانب احتیاطی برایی پنهان ماندن آن توسط یک ((حلقه امنیتی)) با تجربه رعایت می گشت اما مدیر مسئول روزنامه کیهان به محض دریافت گزارشی از یک منبع موثق درباره جلسه صریح سروش با انجمن سیاست خارجی آلمان در شهر بُن پیگیریهای خبری خود را آغاز کرد. دریافت یک خبر محرمانه و فوری اهمیت سوژه افزود:
آقای هوبل ، خبر از اعضای مدیریت مدیره این انجمن گفت که به درخواست آقای دکتر سروش خبرنگاران و افراد غیر در این جمع (حق شرکت ) ندارد و تاکید خیلی زیادی کردند که موضوعات و مطرح در این گردهمایی نیز(( نباید به هیچ وجه)) در مطبوعات انعکاس یابد.
ثبت دیدگاه