تاریخ‌تولد :۱۳۴۹/۰۱/۲۰
تاریخ شهادت :۱۳۶۵/۱۲/۰۴
بسم الله القاسم الجبارین«الحمدلله رب العالمین و صلى الله على محمد (ص) و آل الطاهرین»
با سلام و درود به پیشگاه مقدس حضرت ولى عصر (عج) و نایب برحقش، امام امت، خمینى کبیر و رهایى بخش جانهاى زنجیر شده محکومین طاغوت و رهبر امت انقلابى اسلام و بنیانگذار تنها حکومت اسلامى در صحنه گیتى و سلام بر شهیدان و رهروان راستین خط امام که اخلاص را با خون خود امضا نمودند.
خداوندا! با آگاهى که این راه را فهمیدم، انتخاب کرده ام و کسى مرا وادار به این کار نکرده است و نمى دانم که راه سعادت را یافته ام و فریادى را که امام حسین (ع) در کربلا سر داده بود، لبیک گفته ام و همراه دیگر عاشقان سر به کوى تو گذاشته ام. خدایا! دیگر گناهانم را بخشیده اى. دیگر جان را چه کنم و وقتى تو را دارم، دیگران به چه درد من مى خورند؟ تمام درها به تو باز مى شوند و گشایش تمام درها به ید قدرت توست. حال که این راه را مى روم، از پدر ومادرم و از برادران و از همه مى خواهم که حلالم کنند.
همه را توصیه به تقوا مى کنم و اینکه راه شهیدان را ادامه دهید و استقامت کنید که ((الیس الصبح بقریب))هود۸۱
صبح پیروزى نزدیک است.
به حضور پدر و مادر عزیزم سلام علیکم:
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامى و با سلام و درود به شهیدان به خون خفته انقلاب اسلامى.
امیدوارم که صحیح و سالم بوده باشید و امیدوارم سلامهاى گرم فرزندتان را که از کربلاى جنوب ایران نثارتان مى کند، پذیرفته و همواره در پناه خداوند، جهت خدا بنده خوب او باشید.
مادرجان! تو برایم همواره مادرى نمونه بودى آنچنان که همیشه آرزو مى کردم تا توفیقى بیابم و شرح حالت رابه عنوان زنى از زنان قهرمان بنویسم تا سرمشق براى دیگران باشد.
به حضور برادران على و بهرام و محمد و مجید و خواهران یک به یک عرض سلام مى رسانم. به حضور تمامى رفیقان و آشنایان و فامیل ها یک به یک عرض سلام مى رسانم. در آخر از همه یک به یک التماس دعا دارم و نیزمى خواهم که من حقیر را حلال بکنند.
بار الها در رهت هر کس بمیرد زنده است زندگى بى عشق تو ننگ است، ولى باعشق تو ارزنده است.حاضرم در راه دین جدا گردد سرم من بمیرم، باک نیست، اما بماند رهبرم.در ضمن به حضور پدر و مادر برسانم که اگر خداوند بخواهد و شهادت را نصیبمان کند، جنازه مرا در نزد قبرشهید ابراهیم اصغرى دفن نمایید.
والسلام علیکم
به امید صبح پیروزى، خداحافظ امام ـ ۱۳۶۵/۹/۲۹ (امضا)
وصیت نامه دوم
بسم الله القاسم الجبارین الحمدلله رب العالمین و صل الله علیه و آله الطاهرین
سلام بر مهدى موعود، رهایى بخش ستم دیدگان تاریخ و شمشیر برنده خداوند بر گرد ن مستکبرین. درود برامام خمینى، رهایى بخش جانهاى زنجیر شده محکومین طاغوت و راهبر امت انقلابى اسلام و بنیان گزار تنها حکومت اسلامى در صحنه گیتى و سلام بر شهیدان، رهروان راستین خط امام که اخلاص را با خون خود امضا نمودند.
خداوندا! آگاهى که این راه را فهمیده انتخاب کرده ام و کسى مرا وادار به این کار نکرده است. من مى دانم که راه سعادت را یافته ام و فریادى را که حسین در کربلا سر داده بود، لبیک گفته‌ام و همراه دیگر عاشقان سر به کوى توگذاشته ام.
خدایا! اگر گناهانم را بخشیده اى، دیگر جان را مى خواهم چه کنم و وقتى تو را دارم، دیگران به چه درد من مى خورند. تمام درها به تو باز مى شوند و گشایش تمام درها به ید قدرت توست.
حال که این راه را مى روم، از پدر و مادرم و از برادرانم و از همه مى خواهم که حلالم کنند و براى رسیدن به پایان نیک این کار دعایمان نمایند که تنها دعاست که عامل پیروزى رزمندگان اسلام است.
همه را توصیه به تقوا و ترس از خدا مى کنم و اینکه راه شهیدان را ادامه دهید و استقامت کنید
که «الیس الصبح بقریب»صبح پیروزى نزدیک است.هود ۸۱
من رسول افشارى این راه را با آگاهى انتخاب نمودم، زیرا تنها راه رهایى را در این راه یافته ام. راهى که سعادت فرجام آن است. وصیت زیادى ندارم، فقط خواهران و برادران را به تقوا و اطاعت بى چون و چرا از فرامین امام امت توصیه مى کنم، زیرا راه سعادت در این است.
خدایا!
این قدم ناچیز را از این بنده حقیر قبول فرما و مرا با اولیا و شهدا و صدیقین و صالحین محشور بفرما وبه پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم صبر عطا کن.
این پیام را به مادرم دارم که در عزاى من حقیر گریه نکنند. مانند دیگر مادران شهید صبر کند و در عزاى امام حسین گریه کند و مادرم! مرا ببخشید که موقع آمدن شما را مطلع نساختم و بى خبر از شما جدا شدم.
مادر عزیزم!
امیدوارم که شیرت و بى خوابی هایى را که براى بزرگ کردنم کشیده‌اید و تمام اذیتهایى را که برایت کرده‌ام، حلالم کنید.
پدر عزیزم!
از اینکه برایت اذیت کرده ام و نتوانسته‌ام، پسر به درد بخور شما باشم، معذرت مى خواهم. این خواست خداوند تبارک و تعالى بود که از شما عزیزان جدا شوم.
برادران عزیزم!
امیدوارم شما هم راه پاک این شهیدان را ادامه دهید و از خواهرانم مى خواهم که زینب وار صبرکنند تا صبر از دستشان عاجز شود. از برادرانم خواهش مى کنم که تمام اذیتهاى من که به ایشان کره ام، عاجزانه مى خواهم که مرا حلال کنند و راه مرا ادامه دهند.
پدر گرامیم! مقدار /…/.۸ ریال پولى را که در بانک دارم، آن را شما بگیرید و در پایان از همه مخصوصا پدرو مادرم و برادران و خواهرانم و آشنایان عاجزانه مى خواهم که مرا حلال کنند.
زنجان: خیابان ۱۲ مترى انقلاب اسلامى، روبروى نانوایى، پلاک ۳۱۳، منزل حاج عوض افشارى.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند /دیوانه کنى هر دو جهانش بخشى /دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
به امید پیروزى هرچه سریعتر رزمندگان و به امید زیارت کربلا
برادر رسول افشارى ۱۷/۱۲/۶۳
وصیت نامه سوم
بسم رب الشهدا والصالحین بسم الله القاسم الجبارین
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و درهم کوبنده ستمگران و یارى دهنده محرومان جهان و با عرض سلام به محضر مبارک حضرت بقیه‌الله الاعظم امام عصر (عج)، تنها ابر مرد و تنها منجى انسانها و با عرض سلام به خدمت امام امت، رهبر کبیر انقلاب اسلامى، بنیانگذار جمهورى اسلامى و با آرزوى اینکه عمر پر برکت ایشان را طولانى تربگرداند.
از خدا مى خواهم که در ظهور حضرت امام عصر، مهدى موعود (عج) تعجیل کند و عجله کند و با آرزوى پیروزى هرچه زودتر تمامى رزمندگان کفر ستیز جمهورى اسلامى ایران و آرزوى شفاى مجروحین و معلولین انقلاب و جنگ تحمیلى و آزادى اسیرانى که در چنگال دشمنان دین اسلام هستند. و بالاخره آرزوى نابودى هرچه سریعترمنافقین.
از خداى تبارک و تعالى خیلى سپاس گزارم که بار دیگر توفیق داد که براى جواب دادن و ادا کردن به((هل من ناصر حسینى)) امام و براى ادامه دادن راه شهیدان و براى آزادى اسرا جنگى در جبهه‌هاى حق علیه باطل شرکت نمایم.
از امت شهیدپرور مى خواهم، این انقلاب را که با دادن خون هزاران شهید و اول به رهبرى امام زمان (عج) ودوم به رهبرى فقیه عادل و نایب برحقش، امام امت، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینى بوجود آمده در حفظ آن خوب دقت کنند که اگر یک لخظه غفلت کنند، خون همه شهیدان به هدر مى رود و در آن دنیا باید به خدا جوابگو باشند.
از پدر و مادرم و برادران و خواهرانم تقاضا دارم که رهبر کبیر امام خمینى را تنها نگذارید و در سوگ من شیون و گریه نکنید، چون من توفیق یافتم که خون خود را در را در راه خداوند و دین اسلام بدهم و مانند دیگر پدران ومادران شهید صبر کنید تا دشمنان سو استفاده نکنند و نقطه ضعفى در انقلاب ما مسلمانان جهان پیدا نکنند.
چون که من راه کسانى را طى کرده ام که همه محرومین جهان در انتظار زیارت قبر آن بزرگوار و یا آرزوى شهادت در راه آن را دارند، من مرگ در راه اسلام را بهتر از مرگ در بستر ترجیح مى دهم و بنا بر این به جبهه هاى حق علیه باطل شرکت مى نمایم تا بتوانم در راه اسلام خدمت کوچکى کرده باشم.
برادران حزب الله و امت شهیدپرور! به توطئه دشمنان گوش نکنید و راه خود را که راه همه شهیدان است،بروید.
پدر و مادر عزیز!
از راههاى دور و کوه هاى سر به فلک کشیده عراق به حضورتان عرض سلام مى کنم وامیدوارم که حالتان خوب بوده باشد. پدر و مادرم! شما نمى دانید که با چه زبانى برایتان دعا و عرض سلام مى کنم و ازشما یک خواهش دارم که سلام مرا به رفیقان و آشنایان برسانید و برایم حلالیت بگیرید. براى امام عزیز، من و اسرا وشهدا دعا کنید. مادر عزیزم! امیدوارم که به بزرگى خودت و به بزرگى حضرت فاطمه زهرا (س) شیرت را برایم حلال کنید و مرا ببخشید. پدر و مادر عزیزم! سلام مرا به برادران و خواهرانم برسانید و برایم طلب مغفرت و حلالیت بگیرید و به برادرانم بگویید که راه شهیدان را ادامه دهند.
آدرس: زنجان، خیابان ۱۷ شهریور، خیابان ۱۲ مترى انقلاب اسلامى، روبروى نانوایى، پلاک ۳۱۳، منزل شخصى عوضعلى افشارى.
به امید پیروزى رزمندگان اسلام
(امضا) افشارى ۶۴/۶/۱۲
خداوند رحمتشان کنه آنها رفتند تا ما زنده بمانیم