نامه شهید مصطفی انصاری به خانواده اش
بسمه تعالی
سَلَٰمٌ عَلَیۡکُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ
به نام خداوند بخشاینده مهربان و به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاور مظلومان
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ . به راستی خدا مشتری خوبی است بر مومنینی که در برابر جان و مال آنها بهشت را می دهد و هستی آن ها را می خرد و در برابر بهایش بهشت می دهد.
مصادف با ماه محرم
بتایج ۶۱/۸/۶ روز عاشورا
با تقدیم عرض سلام، به حضور پدر و مادر گرامی و خواهران وبرادران عزیز
با سلام و درود به رهبر کبیرانقلاب اسلامی ایران این پیر چریک جماران این قلب طپنده امت مسلمان این هشداردهنده مسلمانان این شیرخدا و دادرس مظلومان این امید ملت های دربند و اسیر جهان و نائب امام زمان(عج). سلام بر این فردی که پیامبراکرم که آمدنش و قیامش را مژده داده. این کسی که ستم دیدگان با دیدن عکس و سخن و باد او همه چیز را فراموش می کنند. کسی که دارای این صفات ارزنده ست امام خمینی است که سلامخدا و مردم براو باد و سلام و درود بر امام زمان(عج) این منجی انسان ها و نجات بخش محرومان و با سلام و درود بر تمامی شهیدان گلگون کفن اسلام از شهیدان صدراسلام گرفته تا حسین مظلوم و از حسین تا شهیدان این زمان.
درود خدا بر شهیدان محراب نماز علی (ع) و شهیدان محراب خودمان آیت الله مدنی-دستغیب و صدوقی که گروهان های گردان ما به نام های این شهیدان مظلوم است.
درود خدا بر امام و پیامبران و درود و سلام بر جوانان شهیدی که در جبهه های حق علیه باطل در جنگ با دشمنان اسلام و میهن جان خود را فدا کردند و به لقاالله پیوستند و با خودشان نهال انقلاب اسلامی ایران را آبیاری کردند و در اخرین لحظات عمرشان خدارا هم فراموش نکردند.
درود خدا بر ایثارگران مکتب اسلام که در دشت های گرم خوزستان در برابرآفتاب سوزان جنگیدند و در همان خاک به خواب ابدیت فرو رفتند. و به طور کل درود و بدن های بدون سر و دست و پا که به شهادت رسیدند. عزیزان من این نامه را درست در روز ظهر عاشورا از خط مقدم جبهه برای شما می نویسم. درست در زمانی که حسین(ع) پیشوای مسلمانان در ظهر عاشورا بعد از شهادت اصحابش در وقت نماز ظهر وضو گرفت و در میدان کربلا نماز خواند و بعد از خواندن نماز به شهادت رسید.
در ضمن یک چیز را به شما سفارش می کنم که ما به خاطر نماز می جنگیم همچون که علی (ع) و امام امت فرموده عزیزان من درست در همین ظهر عاشورا ۳ تن از برادران در حین نماز با افتادن خمپاره به داخل سنگرشان هر سه همچون حسین مظلوم، تکه تکه شدند و به لقاالله پیوستند. همینطور دیروز یعنی روز تاسوعا ۵ تن از برادران با افتادن خمپاره در جلوی سنگرشان در برابر چشمانمان شهید شدند که یکی از آن ها دوست عزیزمان حسن پناهی بود که بچه های اعزامی از زنجان بود. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
بچه ها تصمیم گرفته اند برای حسین و ۹ تن از شهیدان همیشه زنده، شب ، شام غریبان بگیرند و من هم آرزو می کنم کاش شما اینجا بودید و از این احوالات رزمندگان و این جو ملکوتی و عرفانی استفاده می کردید و مشاهده می کردید که چقدر لذت دارد.
درتمام شب ها مراسم دعای توسل و زیارت عاشورا و غیره برقرار است و برادران خود را بر روی خاک ها و ریگ ها می اندازند و در تاریکی شب در این صحرای کربلا مهدی جان مهدی جان می گویند و زار زار گریه می کنند و می گویند حسین جان ما آمده ایم تا راهت را ادامه دهیم. در بعضی از شب ها وقتی که نصف شب از خواب بیدار شده ام می بینم که برادری دور از سنگرها خود را روی خاک انداخته تنهایی نماز شب می خواند و با خدا راز و نیاز می کند. در همین جریانات یکی از برادران اظهار می کردند که امام را دیدم ایشان گفتند هر چقدر می توانید توسلات خود را بیشتر کنید و خلاصه هر چقدر از این حالات برای شما بگویم باز کم گقته ام.
عزیزان ما هم اکنون در منطقه ای هستیم که دشمن محل ما را نمی شناسد و موقعیت مکان ما بسیار جای حساسی است که حتی دشمن گمان نمی کند که ما درآن مکان باشیم. درست در دیدرس دشمن هستیم حتی به دستشویی نیم خیز می رویم.
ان شاالله ۲۴ ساعت به شب جمعه مانده به چندمتری دشمن خواهیم رفت و بعد به آن ها به یاری خدا حمله خواهیم کرد ودشمن در بالای کوهپایه ها مستقر است و هدف ما گرفتن آن تپه های استراتژیکی است و در پشت کوه جاده تدارکاتی است که به شکل اتوبان است و منظور ما مسلط شدن به آن جاده است و اگر آن جاده را به امیدخدا به تصرف درآوریم دیگر راه تدارکاتی به شهر بصره و مناره و … عیزه قطع خواهد شد و سقوط صدام ان شاالله حتمی خواهد شد و ان شاالله از این طریق راه کربلا را آزاده کرده و بعد از همین راه، قدس عزیز را آزاد خواهیم کرد و امیدوارم باتفاق هم در همین محرم حسینی و ماه خون به زیارت قبر شش گوشه ای امام حسین برویم و آن را بگیریم که ان شاالله ما همگی بعد از عملیات پیروزمندانه به پیش شما بازخواهیم گشت و بیشتر نگران نباشید چون اگر ماموریت ما تمام شود و عملیات نباشد نخواهیم آمد. شما دعا کنید تا عملیات هر چه زودتر پیروزمندانه شروع شود و تمام شود و بعد به پیش شما برگردیم.
عزیزان بنابراین بود که حمله در روز عاشورا یا تاسوعا باشد ولی به علت آماده باش بودن دشمن حمله کمی به تاخیر افتاد و من به شما مژده می دهم که این حمله به زودی زود از همین منطقه ما شروع خواهد شد و در همین ماه محرم و به زمان حمله خیلی نزدیکترهستیم. به قول امام ان شاالله در همینماه فاتحه صدامرا خواهیم خواند.
پس از عرض سلام و اینقدر پرچانگی و پرحرفی امیدوارم که مرا بخشیده باشید و همه حالتان خوب و خرم باشد و به زندگی خوب و خوشی در زیر سایه پرلطف امام زمان ادامه دهید و من یکایک دست شما را می بوسم.
دست بابا را می بوسم و همچنین دست مامان و رباب و مرتضی را می بوسم و دست سمیه سلطانرا هم می بوسم و دعاگوی شما هستم و سلامتی شماها را از خداوند تبارک و تعالی خواستارم و اگرخواسته باشید تااز احوالاتاینجانب مصطفی انصاری فرزندتانجویا باشید الحمدالله حال من و سایر همرزمان ودوستانم خیلی خوب است و سلام گرم مرا به تمام دوستان و آشنایان یکایک بفرستید و از آنها عذر مرا بخواهید که نمی توانم به آنها نامه بنویسم و اما به خصوص سلام گرم گرم مرا به خانم باجی مهربان برسانید. و اما هلیم ها را بخورید نوش جانتان باشد و مرا هم یاد کنید و اگرمثل هرسال باز هلیم گذاشتید خدااجرتان بدهد و شما را به جان امام عزیز دعا کنید وبرای پیروزی رزمندگان نیز دعا کنید و برای مردم ستمدیده و دربند و مظلوم جهان به خصوص مردم لبنان دعا کنید و همیشه در مجالس عزاداری شرکت کنید که به قول امام این مجالس عزاداری است که اسلام را نگه داشته. مرا می بخشید که زیاد نوشته ام. خواستم تا عوض نامه های قبلی را در این نامه جبران کنم و من دیگر عرضی ندارم و همه شما را به خدا می سپارم و توفیق همگان را از خدا می خواهم.
و من الله التوفیق
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ثبت دیدگاه