حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۲۰ شهریور , ۱۴۰۴ ساعت تعداد کل نوشته ها : 6431 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 363×
رخصت پرواز
4

در مسلخ عشق جز نکو را نکشتند روبه صفتان زشت خو را نکشتند گر عاشق صادقی، ز مردن نهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند این شعر همیشه ورد زبانش بود. ما هم خوشحال بودیم که عاشق راه خداست. در حیاط نشسته بودم. آمد و گفت:مادر. گفتم: جان مادر! -گفت: می خواهم حرفی با […]

پ
پ

در مسلخ عشق جز نکو را نکشتند

روبه صفتان زشت خو را نکشتند

گر عاشق صادقی، ز مردن نهراس

مردار بود هر آنکه او را نکشند

این شعر همیشه ورد زبانش بود. ما هم خوشحال بودیم که عاشق راه خداست.

در حیاط نشسته بودم. آمد و گفت:مادر. گفتم: جان مادر!

-گفت: می خواهم حرفی با تو بزنم.

-گفتم: چه حرفی بگو بشنوم.

-گفت: اینجا که نمی شود اگر بگویم کلاغ ها می شنوند برویم بالا.

مرا سه یا چهار پله گرفت بغلش برد بالا. گفتم: دیر شد بگذار بروم غذا بپزم. گفت: نه مادر همین جا باید همین جا مطلبی از تو بپرسم. گفتم: چه مطلبی؟ -گفت: مادر در خرمشهر شهید می دهیم و من هر لحظه شهدا می بینم. گفتم: خدا لعنت کند آنهایی که این جنگ را شروع کردند جوان های ما را گلچین می کنند.

-گفت: اگر حرفی به شما بزنم ناراحت نمی شوی؟

-گفتم: نه بگو! گفت مادر راضی هستی من بروم. رضایت می دهی بروم؟

گفتم: خواهش می کنم بفرما؛ بفرما را که گفتم مرا بغل کرد دور تا دور اتاق چرخاند. گذاشت زمین و از پیشانی ام بوسید.

همان شب از پدرش نیز اجازه گرفت. پدرش هم گفت: از من رضایت گرفتی برو مادرت را راضی کن. رو به من کرد و گفت از مادرم گرفتم. بشکن زد و خندید. این آخرین دیدار ما بود.

 «شهید دانشجو علی اصغر افشاری»

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.