یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر مهاجر سرزمین آفتاب امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند جشن عروسی بماند برای بعد با لباس سفید احرام خندید هدف شما از درس خواندن چیست؟ طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود
??درد سرسام آوری به سراغم آمد.احساس کردم دارند پایم را به زور می کشند تا استخوانی را که نوک تیزش از ران پایم بیرون زده بود به داخل عضله برگردانند.از شدت درد نمی دانستم چه باید بکنم. از یک طرف جلوی دکترها آن هم دکترهای ژاندارمری خجالت می کشیدم فریاد بزنم که یک وقت فکر […]
رمضان در جبهه ها ?با صدای رزمنده هنرمند و نویسنده متعهد وبسیجی حاج سید یعقوب شبیری
بسم الله الرحمن الرحیم ما را چه رسد که با این قلم های شکسته و بیان های نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند […]
سال ۱۳۶۲، میدان تیر پادگان زنجان، کنار آمبولانس. بهیار پادگان: ای وای دو طرف کله اش خونیه، چی شده؟ همراهِ مجروح: مربی با گلوله زد تو سرش! بهیار: زودتر بخوابونیدش روی برانکارد. آ، او آ، او آ،او(صدای آمبولانس) مرکز از آمبولانس، مرکز از آمبولانس! بگوشم. مرکز سریع با اورژانس بیمارستان هماهنگ کن، زخمی داریم. بیمارستان […]