آب نیست بشکه بشکه شربت ِ
دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س)
سفر شهادت
کاشوب
حیدر
مهاجر سرزمین آفتاب
امام زمان سربازانش را فرماندهی می کند
جشن عروسی بماند برای بعد
با لباس سفید احرام خندید
هدف شما از درس خواندن چیست؟
طلبه ای که کشتی گیر با معرفتی بود
عطر برادر
مادرم دعا کنید پیروز باشیم
امسال عید پیروزی است/شهید محمدحسین بیگلی
آقای انجم شعاع همه کس زندگی من بود
مجبور شدم پیاده شوم.مادرم راه افتاد و دست برادر کوچکم را گرفت و دنبال خودش کشید. از کنار دیوار میرفتم تا لباسهایم خیس نشود. از هر چند قدم یکبار، برمی گشت و با ابروهای گره خورده و چشم های قرمز شده، نگاهم می کرد تا مبادا فرار کنم. یکریز زیر لب غرولند می کرد. چند […]
خبر دادند که فرمانده لشگر عاشورا میخواهد در نمازخانۀ مقر سخنرانی کند و به بچه های تازه وارد خیرمقدم بگوید. من هم یکی از آن تازه واردها بودم و دوست داشتم او را ببینم. با بچه های زنجان که تازه به لشگر عاشورا اعزام شده بودند، به نمازخانه رفتیم و ما چند نفر در صف […]