جا مانده های بدر
چو اسیر توست اکنون؛ به اسیر کن مدارا
خیبر ، نقطه صفر مرزی
نبرد در مجنون
این راه امام حسین است
ناصر گفت بچه ها غوغا کردند
دل تنگی های راحله و قیاس
حال من خیلی خوب است / نامه شهید عبدالعلی محرمی
آب و آتشِ کربلای پنج
درد و دل های کاغذی
ناگفته های شهر من
فرمانده ای که پشت خط نمی خوابید
به ظهور امام زمان (عج) چیزی نمانده
موتورسوار چمران
مردابدی
اوایل دهه۹۰ بود. شاید سالهای ۹۱یا ۹۲. در آن سالها هر روز صبح از کرج . برای کار و تدریس میرفتم به سمت حوالی ترمینال جنوب تهران. به چراغ قرمز چهارراه ترمینال که میرسیدم، میپیچیدم محله خزانه تا از زیر پل ترمینال به ضلع شمالی آن و سمت مسجد قدس بروم. همان اول میدانگاهی، ابتدای […]