آب و آتشِ کربلای پنج ناگفته های شهر من فرمانده ای که پشت خط نمی خوابید به ظهور امام زمان (عج) چیزی نمانده موتورسوار چمران مردابدی یادداشت های لبنان/ نوشته های شهید دکتر چمران پیروزی در سنگر مدارس برادرم از همه کس با ارزش تر است کتاب ام علاء روایت زندگی ام الشهدا فخرالسادات طباطبایی آب نیست بشکه بشکه شربت ِ دفاع عباس گونه قاسم از حرم حضرت زینب (س) سفر شهادت کاشوب حیدر
از جبهه بر می گشتیم بدون اینکه شهدا در جمع ما باشند، حال رفتن و برگشتن ما خیلی تفاوت داشت. هنگام رفتن، بچه ها حس شب عاشورا را داشتند. مانند بریر در شب عاشورا بودند که با عبدالرحمان شوخی می کرد و او را می خنداند، عبدالرحمن به او گفت: ای بریر این ساعت وقت […]