جا مانده های بدر
چو اسیر توست اکنون؛ به اسیر کن مدارا
خیبر ، نقطه صفر مرزی
نبرد در مجنون
این راه امام حسین است
ناصر گفت بچه ها غوغا کردند
دل تنگی های راحله و قیاس
حال من خیلی خوب است / نامه شهید عبدالعلی محرمی
آب و آتشِ کربلای پنج
درد و دل های کاغذی
ناگفته های شهر من
فرمانده ای که پشت خط نمی خوابید
به ظهور امام زمان (عج) چیزی نمانده
موتورسوار چمران
مردابدی
خاطراتی کوتاه از شهید سیدحسین صادقی برگرفته از کتاب بئی به قلم فاطمه شکوری دست و دل باز هم بود. یکبار پول لازم داشتم. و از او قرض خواستم. بدون معطلی پول را به من داد. حتی نپرسید کی برمی گردانی. به حلال و حرام خیلی دقیق بود. در محل کارمان، یک پاکت را روی […]