روایت رهبر انقلاب از آغاز جنگ تحمیلی
سرباز روز نهم
خس بی سر و پا / سفرنامه حمید حسام از پیاده روی اربعین
ازدحام بوسه / خاطرات پیاده روی اربعین
به طمع بهشت یا مسئولیت شیعه بودن
شیرینی زیارت در تلخی اسارت
شوق آزادی
راه امام حسین گریه ندارد
شما نمی دونید؛ شهادت لذت بخشه
به یاد شهیدان خط شکن در عملیات رمضان
ای غافر الذنوب والخطیئات! در روز حساب مرا روسفید گردان
راز/ خاطره ای از شهید حمیدرضا فرائی
سعادت بزرگ/ شهید قیاسعلی اله وردی
با درس خواندن مشتی بر دهان اربابان آمریکا بزن
گریه نکنید مادر جان، شما هم یک روز مادر شهید خواهید شد!
اسماعیل رستمی فرزند زکریا در تاریخ ۱۳۴۵/۱/۲ در روستای حلب زنجان دیده به جهان گشود. پدرش کشاورز بود و اسماعیل قرآن را در کودکی نزد بانوی به نام فضه فرا گرفت. آنگاه به خاطر نبود مدرسه روانه زنجان شد و در خانه دایی اش سکنیی گزید.او پس از پایان مقطع ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی توفیقی […]
پدر و مادر اسماعیل ساکن روستا بودند و او برای ادامه تحصیل به زنجان آمده بود ودرمان دایی اش زندگی می کرد. اخبار درگیری ها و ناآرامی ها به روستای حلب رسید. مشهدی زکریا نگران فرزند خویش بود و برای بازگرداندن اسماعیل روانه شهر شد. عصرهمان روزی که پدر به شهر آمد درخیابان امام تظاهرات […]